حسين راغفر، اقتصاددان:
دولت در جيب صاحبان قدرت است
حسين راغفر اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا، با بيان اينكه اكنون ما شاهد بيسابقهترين نابرابريها در جامعه هستيم، گفت: آنچه كه در مجلس و دولت مطرح ميشود، تقاضاي طبقه مرفه و برخوردار جامعه است. آنها هستند كه رسانه دارند و ميتوانند مسائلشان را منتقل كنند. جايي نميبينيم كه مسائل طبقه متوسط به پايين مطرح شود. اصلا تابو است. حسين راغفر كه در پنل «عدالت، جنسيت و سلامت روان» از پنلهاي روز دوم سيزدهمين همايش «سلامت روان و رسانه» با عنوان «نابرابري و آسيبهاي رواني و اجتماعي» سخن ميگفت، اظهار داشت: انقلاب اسلامي براي كاهش نابرابريها بود اما شاهد بازتوليد نوعي اشرافيگري در كشور هستيم. چرا كسي با اشكال متعفن مصرفگرايي كه در كشور رواج پيدا كرده، برخورد نميكند. تمام مالهاي بزرگ در كشور با پول بخش عمومي، يعني صندوقهاي تامين اجتماعي و نظام بانكي تامين مالي شده است. اما ببينيد آنها چه فرهنگي در كشور ترويج ميكنند، چه كساني متقاضي كالاهاي آنها هستند. چه كالاي ايراني در آنجا عرضه ميشود. اينها همه مخالف ارزشهاي اصلي انقلاب هستند. انقلاب براي رفع اين نابساماني كه ما شكل محدودتر و كوچكترش را پيش از انقلاب داشتيم ايجاد شد، اما با شكل هيولايي ديگري آنها رشد كردند.
راغفر با بيان اينكه اين روند ادامه دارد و پروندهها هيچ يك به سرانجام نرسيد، گفت: توزيع منابع ملي كشور مانند معادن به دوستان و رفقا و خويشان اصحاب قدرت، از اصليترين محركهاي نابرابري است. در دهه اول انقلاب، عليرغم همه محدوديتها و اينكه همه دنيا عليه ما بودند، اما مردم پاي جامعهشان ايستادند، به اين علت كه حاكميت منابع محدودش را به نحو درستي توزيع ميكرد. سال 65، كل درآمد ارزي كشور 7 ميليارد دلار بود كه 3 ميليارد دلار آن را كوپن و مواد غذايي و كالاهاي بهداشتي و اساسي توزيع ميكردند. همه مردم دريافت ميكردند، عليرغم اينكه جامعه فقيرتر بود، اما امنيت اجتماعي بيشتري داشت و ما اصلا پديدههاي فعلي را نداشتيم.
راجع به هر چه ميخواهيد
نشست برگزار كنيد، جز فقر!
اين استاد دانشگاه الزهرا، يادآورشد: چند سال پيش، انجمن جامعهشناسي، ميخواست درباره آسيبهاي اجتماعي نشستي برگزار كند، گفتند راجع به هر چه ميخواهيد نشست برگزار كنيد، جز فقر! درنهايت هم اجازه ندادند آن مساله مطرح شود. وي تاكيد كرد: اين آسيبهاي روحي اجتماعي، به جراحات جمعي تجربه شده توسط گروهي از مردم اطلاق ميشود كه تجربه به حاشيه رانده شدن، سركوب شدن يا قرباني نظام بيعدالتي شدن را دارند. عمدتا ريشههاي آن، قومگرايي، نژادپرستي و تبعيض جنسي و فقر و اشكال مختلف تبعيض است. اين نابرابريها، آسيبهاي روحي را تشديد و ادوار محروميت را دايمي و نظامهاي سركوب را تقويت ميكنند.
شاهد جامعه به شدت طبقاتي هستيم
به گزارش جماران، اين اقتصاددان با تاكيد بر اينكه اشرافيگري، هويت جوان ايراني را به چالش ميكشد و آن را تحقير ميكند، افزود: ويژگي مشترك همه انسانها، اين است كه ميخواهند خوب ديده شوند. جواني كه در خانواده فقير به دنيا ميآيد هم ميخواهد خوب ديده شود، چون در جامعه موفقيت به معناي مصرفگرايي و نوع ماشين و منزل است، شاهد جامعه به شدت طبقاتي هستيم. سالها پيش كه خط فقر را بررسي ميكرديم، ميديديم كه از خيابان انقلاب به پايين، بسياري از خانوادهها دچار محروميت بودند و شاخصهاي زندگي آنها كاملا تغيير ميكرد.
به گفته اين استاد دانشگاه؛ فسادهاي بزرگ، محصول چنين وضعيتي است كه ما اكنون در جامعه شاهد هستيم و به همين دليل وقتي اين فسادهاي بزرگ رخ ميدهند، نسبت به آنها چشمپوشي ميشود و با هيچ كدام از آنها برخورد نشده است، به همين دليل كه نهادهاي قدرت اصليترين عامل شكلگيري آنها هستند. سال 99 وقتي قرار بود رييس قوه قضاييه وقت، داوطلب انتخابات رياستجمهوري شود، در تلويزيون جمهوري اسلامي بارها موارد متعدد فساد را نشان دادند. يكي از آنها، 58 هزار خودروي قاچاق بود. درحالي كه اگر شما بخواهيد 58 مداد وارد كنيد، قابل رديابي است، چه رسد به 58 هزار خودرو كه بايد ثبت و نمرهگذاري شوند.
جامعه ما به شدت آسيبپذير
و شكننده شده است
راغفر با تاكيد بر اينكه افراد در جامعه نابرابر، احساس تعليق، بيپناهي و فقدان كنترل بر وضعيت خود دارند، به گسترش جرم و جرايم در چنين جامعهاي اشاره كرد و ادامه داد: ما راهحلهايمان را به روشني به مقامات دادهايم. اصلاح نظام بانكي و مالياتي يكي از آنها است كه بايد صورت گيرد. جامعه ما به شدت آسيبپذير و شكننده شده است. نابرابريهاي فاحشي كه اكنون شكل گرفته است، بسيار خطرناك است. گويا اين جامعه منتظر است، اتفاقي رخ دهد و يكباره تمام اين عفونتها از آن به بيرون فوران كند. به همين دليل، بايد مرتبا و مستقيما و بدون رودربايستي، مشكلات را مطرح كرد و راهحلها را گفت.
دولت در جيب صاحبان قدرت است
به اعتقاد اين استاد دانشگاه؛ علت اينكه اكنون دولت امكان پيشبرد راهحلهاي عملي ندارد، اين است كه دولت در جيب صاحبان قدرت است. قدرت در دست دولت نيست بلكه دراختيار نهادهاي حاكميتي است كه هر كاري ميخواهند ميكنند و پيامدهاي سياستهاي اقتصادي آنها، گسترش فقر و بدبختي و نكبت بيسابقهاي است كه در جامعه وجود دارد. بايد واقعيتها را مطرح كنيم تا بيماري شناخته شود و متناسب آن راهحلها را ارايه داد.