• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5712 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۹ اسفند

گذري بر تاريخ شهر شيراز

خوشا شيراز و وضع بي‌مثالش

محسن آزموده

شيراز، شهر شعر و شور و شادخواري است، شهر حافظ و سعدي، گل و بلبل، شهر باغستان‌ها و نارنجستان‌هاي دلنشين و سرسبز، شهر خوش‌گذراني و نشاط و خوش‌باشي. بعضي از اين توصيف‌ها كليشه‌هايي است كه درباره اين شهر زيبا و دوست‌داشتني در ذهن و ضمير عموم ايرانيان و بلكه جهانيان نقش بسته است. واقعيت اما شايد تمام و كامل اين‌گونه نباشد. البته كه بافت تاريخي شيراز و مراكز تفريحي و فرهنگي پرمخاطبش آن را به قطب گردشگري به ويژه در فصل بهار تبديل كرده، اما گذشته از اين مشهورات، شيراز هم مثل ساير شهرهاي بزرگ ايران، شهري شلوغ، پرجمعيت و پر از ساختمان‌هاي زشت و بدقواره نوساز است كه با مشكل جدي كم‌آبي دست و پنجه نرم مي‌كند.
بنابراين وقتي از شيراز مي‌نويسيم، از اين مهم غافل نيستيم كه مردم شيراز هم مثل ساير شهر و روستاهاي ايران، در خاطره و رويا و گل و بلبل زندگي نمي‌كنند و دست به گريبان مشكلات و مصايبي مشابه هستند، اما در اين يادداشت كوتاه قصد ندارم به وضع كنوني شيراز و مصيبت‌ها و بدبختي‌هاي كنوني آن بپردازم، بلكه مي‌خواهم به مناسبت مطلب اصلي صفحه كه گزارشي درباره ابن خفيف شيرازي، عارف و صوفي بزرگ قرن‌هاي سوم و چهارم شيرازي است، به تاريخ اين شهر اشاره كنم، 
به خصوص كه در گفت‌وگوهاي فراوان با بسياري از اهالي شيراز، دريافته‌ام كه بسياري از مردم اين شهر هم تاريخ دقيق آن را نمي‌دانند. 
بيشتر اوقات كه سخن از تاريخ شيراز به ميان مي‌آيد، ذهن‌ها نخست به ايالت يا استان فارس يا پارس، موطن هخامنشيان معطوف مي‌شود. به نوشته گاي لسترنج، شرق‌شناس بريتانيايي، اعراب ايالت فارس را به پنج ولايت بزرگ (كوره) تقسيم مي‌كردند كه اولين آنها كوره اردشير خره بود و كرسي آن شيراز كه مركز كل ايالت هم بود. 
باز به نوشته همان نويسنده، تاريخ‌نويسان نوشته‌اند كه شيراز را محمد، برادر يا پسرعموي حجاج والي معروف عراق در زمان خلفاي اموي در سال 64 هجري بنا نهاد و اين شهر به تدريج گسترش يافت. در ميانه قرن سوم هجري صفاريان اين شهر را مركز دولت خود قرار دادند و به رونق و گسترش آن ياري رساندند. شيراز در قرن چهارم شهري پرجمعيت بود با بازارهايي تنگ و هشت دروازه به نام‌هاي اصطخر، شوشتر، بندآستانه، غسان، سلم، كوار، مندرود و مهندر. شهر از آب قناتي كه در دهكده جوين در پنج فرسنگي شمال غربي آن بود، سيراب مي‌شد.  در دوران حكومت پسران بويه در قرن چهارم بر وسعت و رونق شيراز افزوده شد. عضدالدوله ديلمي در آن قصري و بيمارستاني و دارالكتبي ساخت كه به نوشته فارسنامه ابن بلخي، بسيار نيكو بود. صمصام‌الدوله نيز در اين شهر بارويي به طول دوازده هزار ذراع با يازده دروازه ساخت كه تا قرن هشتم دوام داشت. 
بعد از آل‌بويه، اتابكان فارس (قرن‌هاي ششم و هفتم) شيراز را رونق بخشيدند و شهر را از طرف غرب توسعه دادند. سعدي شيرازي در همين دوره مي‌زيست. به نوشته علي سامي در كتاب «شيراز، شهر سعدي و حافظ، شهر گل و بلبل»، «در ميانه قرن ششم در شيراز بيمارستاني وجود داشت كه ضميمه دانشگاهي بوده و در آن طب و نجوم و شيمي و رياضيات تعليم داده مي‌شده است.»  حصار اطراف شهر در اين زمان ترميم شد و خود شهر با تدبير ابوبكر بن سعد زنگي، از حمله وحشيانه مغول نجات يافت. اين سلطان اتابكان فارس براي مغول‌ها هدايا و تحفه‌هايي فرستاد و اظهار اطاعت كرد. 
بعد از اتابكان، سلاطين آل اينجو مخصوصا شاه شيخ ابواسحاق اينجو و سپس آل‌مظفر مخصوصا شاه شجاع (ممدوح حافظ) بر اين شهر حكمراني كردند. با اغماض مي‌توان گفت اين دو دودمان فرهنگ‌پرور و هنردوست بودند و به اشاعه و گسترش فنون خط و نقاشي و معماري كمك كردند. در نتيجه همين پيشرفت‌هاي فرهنگي و هنري شيراز در قرن‌هاي هفتم و هشتم هجري در رديف شهرهاي بزرگ تمدن اسلامي قرار گرفت. 
ابن‌بطوطه در نيمه نخست قرن هشتم به شيراز سفر كرد و درباره آن نوشت: «در مشرق زمين هيچ شهري از لحاظ زيبايي بازارها و باغ‌ها و خوشگلي مردم به پاي دمشق نمي‌رسد مگر شيراز.» در پايان قرن هشتم هجري شيراز از محاصره امير تيمور گورگاني نجات يافت و صدمه مهمي به آن وارد نشد. از اواخر صفويه، بسياري از اهل فكر و فرهنگ و شاعران و دبيران ايراني به شيراز سفر كردند. كريمخان زند در قرن دوازدهم كوشيد شيراز را به جايگاهي مشابه اصفهان در عصر شاه عباس برساند. او در اين شهر بناهاي مفصل و عظيمي براي ارگ سلطنتي ساخت، ميدان و خيابان و باغ و بازار و مسجد و دو آب انبار بزرگ و حمام در اين شهر بنا كرد. در واقع بافت تاريخي امروز شيراز كه مقصد اصلي گردشگران اين شهر است، باقيمانده عمراني است كه در عصر كريمخان وكيل‌الرعايا صورت گرفت.  به نوشته علي سامي، «در شأن استحكام ساختمان‌هاي كريمخان زند همين بس كه دو زلزله شديد سال‌هاي 1239 و 1269 قمري كه نيمي بيشتر از شيراز را ويران و بسياري از بقاع و مساجد را خراب نمود اين بنا چون كوهي استوار و پابرجا ماند.» 
در مجموع به نظر مي‌رسد كه خوشبختانه شيراز در تاريخ ايران، دست‌كم از قرون اوليه بعد از ورود اعراب، چندان گرفتار ويراني و حملات مخرب و بلاياي طبيعي نشده و كمتر دستخوش تلاطمات و ناملايمات بوده است. شايد علت اصلي روحيه ساده گير و گرم و صميمي و مهمان‌نواز و خوش‌گذران مردمان اين شهر همين تاريخ نسبتا آرام بوده و هست. شهر و مردماني چنان نيكو كه حافظ شيرازي شش قرن پيش درباره آن نوشت: 
شيراز و آب ركني و اين باد خوش نسيم‌ 
عيبش مكن كه خال رخ هفت كشور است

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون