احسان پناه بر
روابط بينالملل امري صفر يا صد و اصطلاحا «سياه و سفيد» نيست و به نظر ميرسد در هيچ كجا اين امر آشكارتر از رابطه ظريف و طولاني ايران و روسيه نباشد. روسيه به دليل نقش خود در مقام بازيگر قدرتمندي در خاورميانه و به دليل مخالفت شديدش با مداخله غرب در منطقه از طريق اسراييل، مشتاق جلب حمايت ايران است. پس هم تهران و هم مسكو منافع خاص خود در منطقه را دارند. به بياني ديگر، راهبردهاي دو بازيگر همگراتر از تاكتيكهاي آنهاست. روسيه با ايجاد پايگاههايي در سوريه خود را از بنبست درياي سياه در طول جنگهاي احتمالي آينده بينياز ميكند. ايران نيز با نفوذ خود در سوريه، هر چه بيشتر بر عمق راهبردي دشمن خود، اسراييل مسلطتر ميشود.
در همين حال روسيه به دنبال آن است تا از طريق پيروزي در اوكراين نظم نويني را به جهان تحميل كند و در اين راه نيازمند شركايي است كه از قضا آنها نيز يا مانند ايران سر سازش با غرب را ندارند، يا مانند عربستان از غرب دل بريدهاند. تهران نيز نفوذ خود در خاورميانه را، به خصوص در درگيريهاي اخير كه آتش آن از غزه آغاز شد، نشان داده است، اما اين نفوذ با حضور نظاميان امريكايي در سوريه و عراق در تضاد است. درست در همينجاست كه تهران و مسكو به هم ميرسند: سرمايهگذاري راهبردي در منطقه خاورميانه در تضاد با حضور و نفوذ غرب در اين منطقه است.
به گزارش رويترز، اخيرا و در اقدامي مهم از نظر ژئوپليتيكي، روسيه و ايران براي گفتوگوها در سطح بالا براي بررسي امكان دستيابي به توافق هستهاي تشكيل جلسه دادند. با توجه به نگرانيهاي جهاني در مورد اشاعه تسليحات هستهاي و پيچيدگيهاي پويايي منطقهاي، اين نشست پيامدهاي عميقي براي روابط بينالملل دارد. از آنجايي كه جهان از نزديك اين بحثها را زيرنظر دارد، تشريح ظرايف، چالشها و نتايج بالقوه اين تعامل ديپلماتيك مهم ضروري ميشود. براي روسيه، روابط نزديكتر با ايران جهت افزايش فشار بر ايالاتمتحده در خاورميانه بسيار مهم است. واشنگتن نيز نگران است كه مسكو موضع خود را در قبال برنامه هستهاي ايران تغيير داده و ديگر مخالف توسعه توانمنديهاي هستهاي ايران نيست. آنطور كه به نظر ميآيد، تهران و مسكو براي ايجاد يك جبهه متحد عملي عليه ايالاتمتحده از درياي سياه تا خليجفارس نزديكتر شدهاند.
در باب تعامل تهران و مسكو
شراكت ايران و روسيه به قرن شانزدهم باز ميگردد كه امپراتوري روسيه شروع به توسعه روابط با ايران كرد. اما در اوايل قرن نوزدهم روابط دو كشور در پي اشغال بخشهايي از ايران توسط اين بازيگر رو به تيرگي نهاد. اما كمي بعد نفوذ روسيه در ايران بيشتر شد و در دوره قاجار به اوج خود رسيد. روابط ايران و روسيه پس از انقلاب كمونيستي 1917 روسيه بهشدت كاهش يافت. اين قابل درك است، زيرا دولت جديد شوروي از انقلابهاي سوسياليستي در خارج حمايت ميكرد و نظم سلطنتي موجود ايران را به چالش ميكشيد. به نظر ميرسد تا فروپاشي شوروي در اواخر قرن بيستم نيز اين رابطه سرد همچنان برقرار بود.
رابطه ايران و روسيه را ميتوان با اين اصل قديمي كه «دشمن دشمن من دوست من است» به راحتي تعريف كرد. هر دو كشور با نفوذ گسترده دولت ايالات متحده در خاورميانه مخالف هستند و در موضوعات مختلف از جمله توافقنامههاي انرژي و همكاري نظامي با يكديگر همكاري داشتهاند. اين رابطه عميقتر ميشود، زيرا هر دو بازيگر «دولتهاي نفتي» با ذخاير عظيم نفت و گاز هستند كه بخش قابلتوجهي از فعاليتهاي اقتصادي آنها را به صادرات برميگرداند. به اين ترتيب، همكاري آنها فقط سياسي يا ايدئولوژيك نيست. اين روابط همچنين در بعد اقتصادي و تجاري نيز قابل تعريف است.
زماني كه تحريمهاي غرب براي اولينبار صنعت نفت ايران را تحت تاثير قرار داد، روسيه قراردادهاي تجاري و انرژي جديدي با شريك ديرينه خود، تهران منعقد كرد. يكي ديگر از سنگ بناي مهم اتحاد مدرن ايران و روسيه، تلاش براي بازگشت آرامش به داخل سوريه بود. از نظر تهران و مسكو، سوريه كه موقعيت ژئوپوليتيكي در منطقه دارد، ميتواند سدي محكم در برابر نفوذ غرب در منطقه باشد. پس با شكست داعش و ديگر گروههاي تروريستي دولت مستقر در دمشق، اين دو بازيگر پايگاه و نفوذ خود را مستحكم كردند.
برنامه هستهاي و فضايي
در قلب گفتوگوي روسيه و ايران، موضوع بحثبرانگيز توسعه هستهاي قرار دارد. برنامه هستهاي ايران سالها موضوع بررسي و بحث شديد در جامعه بينالمللي بوده است. درحالي كه ايران همواره اعلام ميكند كه برنامه هستهاياش صلحآميز است و براي نشان دادن حسننيت خود برجام را نيز به امضا رساند، غرب همچنان ايران را به جاهطلبي در پيشبرد برنامه هستهاي در امور نظامي متهم ميكند. در اين ميان، روسها مهمترين شريك هستهاي ايران در چند دهه اخير بودهاند. روسيه بازيگري كليدي در سياست جهاني هستهاي و داراي نفوذ قابل توجهي است. اين بازيگر منافع ويژهاي در شكلدهي به سياستهاي هستهاي ايران دارد. يكي از انگيزههاي اصلي در پشت نشست روسيه و ايران، بررسي امكان توافق هستهاي جامع است كه منافع هر دو طرف را برآورده كند. به ادعاي ناظران، چنين توافقي احتمالا مستلزم سازوكارهاي نظارتي سختگيرانه است تا اطمينان حاصل شود كه فعاليتهاي هستهاي ايران منحصرا صلحآميز باقي ميماند و همزمان به آرمانهاي ايران براي پيشرفت فناوري و امنيت انرژي ميپردازد. براي روسيه، ميانجيگري در چنين توافقي ميتواند جايگاه ديپلماتيك اين كشور را افزايش داده و موقعيت خود را به عنوان يك ميانجي در مناقشات بينالمللي تثبيت كند.
همچنين، روسيه در بحبوحه تنشهاي فزاينده با غرب، ماهواره تحقيقاتي ساخت ايران را به مدار زمين پرتاب كرد. به گزارش خبرگزاري ايرنا، اخيرا ماهواره سنجش و تصويربرداري از راه دور پارس يك با موشك سايوز روسي از پايگاه فضايي وستوچني به فضا پرتاب شد و توپوگرافي ايران را از مدار 310 مايلي (500 كيلومتري) اسكن خواهد كرد. دولتهاي غربي، از جمله ايالات متحده، اينبار نيز از نزديكي دو بازيگر مهم و شركاي راهبردي، تهران و مسكو، ابراز نگراني كرد و مدعي شد كه ميتوان از همين فناوري براي پرتاب موشكهاي بالستيك، ازجمله موشكهايي كه براي حمل كلاهك هستهاي طراحي شدهاند، استفاده كرد. اتهامي كه تهران همواره به آن پاسخ داده است و پيشرفت در صنايع خود را
در راستاي اهداف مدني و دفاعي ميداند. نزديكي تهران و مسكو، در شرايطي كه تحريمهاي شديدي از جانب غرب عليه آنها در جريان است، نقطه عطفي در روابط اين دو بازيگر رقم زده است.
با اين حال، مسير رسيدن به توافق هستهاي مملو از چالشها و پيچيدگيها است. مهمترين اين چالشها، توازن ظريف بين حاكميت ايران و نگرانيهاي بينالمللي در مورد اشاعه هستهاي است. ايران پيوسته بر حق خود مبني بر توسعه فناوري هستهاي براي مقاصد صلحآميز تاكيد كرده است و هرگونه تلاش براي محدود كردن برنامه هستهاي خود را تجاوز به حاكميت ملي خود توصيف ميكند. بنابراين، هر توافقي بايد اين موضوع حساس را دنبال كند تا مقبوليت و مشروعيت گستردهاي را به خود جلب كند. روسيه در عين حال كه با تهران روابط گرم و راهبردي دارد، با رقباي منطقهاي تهران، يعني عربستان، امارات، و اسراييل نيز روابط گرم و بعضا عميقي را دنبال ميكند. پيشبرد برنامههاي فضايي و هستهاي در ايران و همكاري روسيه در اين زمينه، رقباي ايران را به تكاپو انداخته است و همين امر خط ظريفي را در همكاري مسكو و تهران در زمينه هستهاي و فضايي رقم زده است.
از سوي ديگر، مقاومت در مقابل غرب نيازمند شركايي قوي و هم داستان با هر بازيگري است. براي ايران كه تحريمهاي بينالمللي آن را با مشكل مواجه كرده است، شريك مهم در احياي اقتصاد و تقويت بخش انرژي روسيه است. در همين حال، روسيه از روابط نزديكتر با ايران، به ويژه در بخشهايي مانند همكاري در حوزههاي انرژي و امنيتي، از نظر اقتصادي منتفع خواهد شد. با وجود اين چالشها، دلايلي براي خوشبيني محتاطانه در مورد چشمانداز توافق هستهاي ايران و روسيه وجود دارد. هر دو كشور در ثبات و امنيت در منطقه منافع مشترك دارند. علاوه بر اين، قدرت ديپلماتيك روسيه و روابط ديرينه با ايران، اين كشور را به ميانجياي معتبر كه قادر به پر كردن شكاف بين ايران و جامعه بينالمللي است، قرار ميدهد.
به علاوه، تغييرات اخير در سياست جهاني ممكن است شرايط مساعدي را براي پيشرفت ايجاد كند. تغيير در دولت ايالات متحده، با تعهد اعلام شده اين كشور به تعامل مجدد ديپلماتيك با ايران، راههاي جديدي را براي گفتوگو و همكاري باز ميكند. روسيه با تجربه خود در مسيريابي در مناظر پيچيده ديپلماتيك، ميتواند از اين فرصت براي تسهيل گفتوگوهاي سازنده و ايجاد اجماع حول توافق هستهاي بهره ببرد. درنهايت، موفقيت مذاكرات هستهاي روسيه و ايران به تمايل همه طرفها براي سازش و مشاركت در مذاكرات با حسننيت بستگي دارد. ايران بايد شفافيت و تمايل خود را براي رسيدگي به نگرانيهاي بينالمللي در رابطه با برنامه هستهاي خود نشان دهد، درحالي كه روسيه بايد از اهرم ديپلماتيك خود براي عبور از پيچيدگيهاي سياست و منافع اقتصادي منطقه استفاده كند. علاوه بر اين، جامعه بينالملل، از جمله ايالات متحده و قدرتهاي اروپايي، بايد نقش سازندهاي در حمايت و تاييد هرگونه توافق احتمالي ايفا كنند. در واقع، اكنون باتوجه به جريان پيوسته توافقنامهها، مشاركتها و گزارشهاي مطبوعاتي جديد از ايران، روسيه و چين، اين اتفاق در حال رخ دادن است. تحريمهاي غرب عليه روسيه انگيزههاي اين كشور را براي همكاري نزديكتر با متحداني مانند ايران تقويت ميكند. در نتيجه، چنين بر ميآيد كه در درازمدت، با رشد انكارناپذير اقتصاد چين و قدرت رو به رشد در خاورميانه، روابط روسيه و ايران احتمالا بسيار قوي باقي خواهد ماند. اين روابط تنها به شكل تاكتيكي و براساس مصلحت سياسي نيست، بلكه در جهاني كه نظم كنوني آن به چالش كشيده شده است، به نظر تهران دريافته است كه ديگر به نظم بر پايه تسلط غرب نميتواند اميد داشت و رو به سوي شرق و همكاري با مسكو و پكن در حركت است.