سيمين سليماني
درگذشت جمشيد عندليبي در روزهاي آخر سال به جامعه موسيقي شوك بزرگي وارد كرد. اين نوازنده عرصه نينوازي ۱۵ اسفندماه در حالي كه ۶۶ سال داشت، بر اثر ايست قلبي درگذشت. آنطور كه درباره او گفته و نوشته شده، او از جمله نوازندگان شناخته شده نينوازي بود كه نواختن ساز ني را ابتدا بدون استاد فراگرفت و سپس با حضور در دانشگاه تهران و آشنايي با حسين عمومي به ادامه فراگيري تكنيكهاي اين ساز پرداخت. او رديف موسيقي ايراني را نزد هنرمنداني همچون نصرالله ناصحپور، نورعلي برومند و محمدرضا لطفي فرا گرفت و در سال ۱۳۶۰ بود كه براي تكميل تكنيكهاي پيشرفته نوازندگي ني نزد حسن كسايي در اصفهان رفت. او علاوه بر نوازندگي در آهنگسازي هم فعاليت داشت. عندليبي قطعات ابوالحسن صبا را با ني و به صورت رديف آموزشي نيز تنظيم كرده و نواخته است.
بسياري از هنرمندان در صفحات مجازي خود از اين هنرمند ياد كرده و تصاوير و آثار او را بازنشر كرده بودند و ياد عندليبي نينواز را گرامي داشتند. هنرمندي كه نواي نياش به گوش بسياري از دوستداران موسيقي ايراني آشناست. از جمله اين واكنشها صحبتهاي حسين پرنيا بود كه با انتشار ويديويي اينطور ياد عندليبي و هنرمندان از دست شده را گرامي داشت: «هر روز خبر هولناكي فاجعهآميز از مرگ هنرمندان به گوش ميرسد، با عناويني مانند ايست قلبي يا ايست مغزي؛ نه اينها صورت مساله است، هنرمندان جملگي خيلي سال است كه مردهاند. برخي به معجزه نغمه و شعر چند سالي بيشتر دوام آوردهاند و يكايك در پاي اين اجل تحميل شده به زندگي هنرمند، پست شدند. ما خيلي سال است كه مرديم دقيقا از سالهايي كه مجبورمان كردند براي عشقآموزيها، اميد و نويد زندگي به مردم، مهرورزي مجبور بشويم، مجوز بگيريم، آن مرگ تدريجي بود كه به جان هنرمند افتاد. اين تنهايي كه امروز بر زمين ميافتند و در زمين خاك ميشوند، اينها به معجزه نغمه و ساز و شعر چند سالي بيشتر دوام آوردند. جمشيد عندليبي هم رفت!»
علياكبر شكارچي نيز در سوگ يار ديرينش، جمشيد عندليبي دلنوشتهاي را منتشر كرد كه بخشي از آن اينطور نوشته شده: «... من هرگز چشمان پُر نور و پُر شوق او را در آموختن و نواختن فراموش نخواهم كرد و براي هميشه صداي نجيب او كه لهجه كردي داشت و حضور پُررنگش در كانون چاووش را به ياد خواهم داشت. بعد از بسته شدن كانون چاووش و پراكنده شدن و مهاجرت بسياري از دوستان، سكوت و حيرتي فراموش نشدني بهطور عموم بر جامعه موسيقي و بهطور اخص بر انديشه تكتك اعضاي كانون چاووش حاكم بود. اگر اشتباه نكنم در سالهاي ۶۹ و ۷۰ مثل بقيه اعضاي چاووش كه به صورت انفرادي به فعاليت خود ادامه دادند؛ من و جمشيد هم تصميم گرفتيم رديفهاي ميرزاعبدالله را، او با ساز نِي و من با كمانچه ضبط كنيم. به همين دليل براي صحت و درستي اجرا، چندين بار با ماشين ژيان جمشيد رفتيم به محضر استاد مجيد كياني در شهرك چشمه تهران. شوق نواختن و انگيزه قوي او براي انتقال گوشههاي رديفسازي تار و سهتار ميرزاعبدالله براي ساز نِي ستودني بود. لحظات و گفتوگوهاي پُراميدي كه در كنار هم بوديم، از يادگارهاي جمشيد است كه با سكوت آن زمان و سكوت ابدي اين زمان، مثل داغي فراموش نشدني در جان من خواهد ماند...» اين تنها گوشهاي از واكنشها به درگذشت جمشيد عندليبي بود.
براي گراميداشت ياد اين هنرمند فقيد با سه هنرمند گفتوگو كرديم و از آنها خواستيم از جايگاه هنري و اهميت اين جمشيد عندليبي بگويند و بنويسند. در ادامه، نظرات اين هنرمندان را ميخوانيد.
گوهري تكرار ناشدني
داود ورزيده| در سال ۱۳۲۲ هجري شمسي، صداي سازي از راديو پخش شد كه تقريبا براي اغلب موسيقيدانان و نوازندگان آن دوره، بهرغم آشنايي، بسيار غريب اما به غايت دلنواز و شيرين بود.
بله نوجواني از خطه هنرخيز اصفهان با سازي كه قبل از آن صداهايي ناكوك و براي بعضي حتي آزاردهنده از آن برميخاست، صدايي جادويي و سرشار از زيبايي و لطافت به همراه كوك دقيق از دل آن ساز كشف كرده بود.
ني، بله ني بود آن ساز.سازي كه قبل از آن بيشتر در آغل گوسپندان و در دستهاي چوپانان البته ناآشنا با موسيقي، بهطور ذوقي و حسي نواخته ميشد، اما آن ساز پرواز كرد و به تمام ايران از شهرها تا روستاها و كويها و برزنها و خانهها و كاخها پر كشيد و دل همه را برد. اين نوجوان بينهايت با استعداد و مجد كه تمام وجودش موسيقي و هنر بود، كسي نبود جز استاد حسن كسايي بزرگ كه ني جديد را به ايرانيان معرفي كرده بود. اما اين تمام ماجرا نبود، فوجي از هنردوستان ايرانزمين واله و شيداي اين ساز شده بودند و در پي فراگيري اين ساز سحرآميز به ديار اصفهان ميرفتند تا شيوه نوازندگي اين ساز را از محضر استاد فرا گيرند. هنرآموزاني چون محمد موسوي، حسن ناهيد، محمدعلي كيانينژاد، عبدالنقي افشارنيا و بسياري ديگر از جمله جمشيد عندليبي از ديار كردستان.
حال ديگر بوي گل ني در تمام ايران پخش شده بود و به واسطه تلفيق با فرهنگهاي متنوع ايرانزمين، صداي هر ني مانند گل داراي بوي خاص خود بود. يكي از اين گلها استاد جمشيد عندليبي بود. صداي ني جمشيد عندليبي در منظقه زير، بسيار لطيف و صاف و خالص بود، اما در منطقه بم صداي ني جمشيد با ساير نوازندگان مطرح ني تفاوت مشهودي داشت، صدايي بدون خش و با حجم زياد و از نظر رنگ صوتي اصطلاحا كمي بمتر و ضخيمتر كه خاص خود ايشان بود و امضاي نوازندگي ني استاد.
ايشان از نوازندگان بسيار فعال ساز ني بودند كه با بسياري از بزرگان موسيقي كشور همچون اساتيد محمدرضا لطفي، پرويز مشكاتيان، جلال ذوالفنون و كثيري از آهنگسازان بزرگ ايراني همكاري داشتند و در آلبومهاي بسياري نيز نوازندگي كردند، اما شاهكار نينوا اثر استاد حسين عليزاده، جمشيد را بر سر زبانها انداخت كه بهزعم بنده نينوازي استاد در اين اثر فاخر بهترين و پر احساسترين نوازندگي بود كه ايشان در طول عمر پربار هنريشان انجام دادند و شايد ديگر در هيچ اجراي ديگري تكرار نشود.
استاد جمشيد عندليبي علاوه بر نوازندگي، در چند آلبوم به خوانندگي استاد عليرضا افتخاري نيز آهنگسازي كرده و آلبوم پاييز نيزار نيز از اجراهاي بسيار ناب و زيباي ايشان در حوزه تكنوازي است، اما يكي از شاخصترين فعاليتهايي كه ايشان داشتند مجموعه تور كنسرتهايي بود كه به همراه استاد بيبديل آواز، استاد شجريان با همراهي تار استاد پيرنياكان و تمبك استاد اعيان بود كه حاصل آن معرفي وي از فرمهاي موسيقي ايراني به نام بداههنوازي و بداههخواني ساز و آواز بود كه چند آلبوم نيز از اين تورها توليد شده است.
حال اما باز ميگرديم به معضل هميشگي و زخم كهنه عدم رسيدگي و توجه به هنرمندان عزيز كشورمان به خصوص در دوران بازنشستگي؛ استاد عندليبي نيز همانند بسياري از اساتيد ديگر حوزه موسيقي و ساير هنرها، در دوران بازنشستگي بسيار مورد بيمهري مسوولان و متوليان موسيقي كشور قرار گرفته و در كنج عزلت و تنهايي به سر ميبردند. گهرهايي كه اگر در كشورهاي ديگر بودند چه به لحاظ عاطفي و چه به لحاظ مالي و اقتصادي بيشك در رفاه كامل سر ميكردند و از وجودشان، هنرشان، تجربياتشان و علمشان، به كمال استفاده ميشد. چقدر بايد بودجه و هزينه صرف شود تا بزرگاني چون جمشيد عندليبي تربيت شوند و دست آخر در گوشه تنهايي خود انتظار را روزشماري كنند؟ واقعا نميدانيم چه جواهراتي را داريم از دست ميدهيم. حداقل از حالا به فكر اساتيدي چون استاد محمد موسوي، كيانينژاد، افشارنيا و بسياراني ديگر باشيم.
تربيت شاگردان برجسته
سيد مصطفي بانيان| جبر زمانه اينبار پاييز را به نيزار آورد، خزاني زد و نوايي از ناي ني را خاموش كرد. استاد زندهياد جمشيد عندليبي را ميتوان به عنوان يكي از نوازندگان تاثيرگذار در زمينه موسيقي دستگاهي و به خصوص نوازندگي ساز ني نام برد. نوازندهاي كه هم در نواختن آثار مكتوب و اركسترال توانمند بود و هم در بداههنوازي و بداههپردازي. بدون شك ساز ني يكي از پيچيدهترين سازهاي ايراني، نه تنها در بحث فيزيك ساز، بلكه در امر نواختن نيز پيچيده است، اين مساله باعث شده كه هم هنرجويان و هم استادان در مراحل مختلف يادگيري و اجرا با مواردي برخورد كنند كه همگان نتوانستهاند از پس آن برآيند. استاد يكي از نوازندگان چيرهدست و خوشنام در امر نينوازي بودند كه آثاري بس درخور توجه و همچنين ماندگار را از خود به جاي گذاشتهاند. ميتوان گفت كه ايشان در زمينه نينوازي داراي سبكي مخصوص به خود بودند، چه از نظر صداي ساز و چگونگي ايجاد آن و چه از نظر تكنيك نوازندگي. ايشان در زمينه بداههنوازي و همچنين به عنوان نوازنده همراه با خواننده و جواب آواز نيز آثاري ماندگار دارند چه بسا كه در كنسرتهاي متعدد با بزرگان آواز ايران همراهي داشته و خوش درخشيدند. در زمينه اجراهاي اركسترال و گروه نوازي نيز از استعدادي خاص برخوردار بودند كه از ديدگان پنهان نبوده و نميماند.
استاد عندليبي در زمينه آموزش نوازندگي ساز ني سالها تلاش كرده و شاگرداني را به جامعه معرفي كردهاند. از نقاط قوت بارز امر آموزش در كلاس درس ايشان ميتوان به اين نكته اشاره داشت كه استاد تاكيد خاصي بر يادگيري رديف موسيقي دستگاهي ايران داشتند و در كلاس رديفنوازي گوشههاي مختلف رديف را به همراه اشاره به وزن شعري و اتانين و وزنهاي مختلف شعري بيان ميكردند كه به جرات ميتوان گفت بهترين تاثيرگذاري را در ذهن هنرآموز ساز داشته و دارد كه استاد عندليبي در كلاس درس خود با تمام دقت اين مقوله را در نظر داشتند و در خاطر هست كه در آن زمان به هنرجويان ميگفتند با خود يك ضبط صوت كوچك بياورند و گوشهها را كه استاد مينواخت، ضبط كنند و با گوش دادن و تربيت شنوايي همان گوشه از دستگاه را اجرا و حفظ كنند.
بدون شك ضايعه درگذشت استاد جمشيد عندليبي براي موسيقي اين مرز و بوم بس گران بوده و اميدواريم راه و سبك اين استاد فقيد در امر نوازندگي ساز ني ماندگار بماند. روحش شاد؛ «قدر استاد نكو دانستن/ حيف! استاد به من ياد نداد»
نغمههاي بديع و ماندگار
بانك بنيحسيني| نوازش حزنانگيز سرانگشتان عشقآفرين او، بر تارك سرد و خاموش ني، نغماتي جادويي و آسماني را خلق كرد كه روح و جان را در تسخير خشك چوبي رويايي مسخ ميكرد. نوازش سرشار از لطافت و حسي عميق كه گويي از بندبند ني گره ميخورد و بر جانِ ني مينشست.
انعكاسي از عشق و شور و شادي و حزن، خلق نغمههايي بديع و منحصربهفرد در عين سادگي ولي سرشار از تكنيك و ظرافتهاي موسيقايي. گنجينهاي از موسيقي و نغمات اصيل ايراني كه نام او را هنرمندي صاحب سبك و از اساتيد مسلم موسيقي ايراني به خصوص در ساز ني در تاريخ هنر اين مرز و بوم ثبت كرد. استاد جمشيد عندليبي با نواي جادويي ني الهامبخش بسياري از نوازندگان ني و باعث و باني علاقهمند كردن جوانان به اين ساز كهن بود. بهطور خلاصه به ويژگيهاي بارز نوازندگي استاد به چند مورد اشاره ميكنم: تسلط كامل بر تكنيكهاي نوازندگي ني، خلاقيت و بداههنوازي و بداههپردازي به خصوص در بخش ساز و آواز كه در آثار استاد محمدرضا شجريان با همنوازي ني ايشان مشهود است و بسيار از آن گفته شده، لحني گرم همراه با حسي عميق و معنوي همراه با ظرافت و لطافت در نوازندگي، تسلط كامل بر انگشتگذاري و دمِش و بالطبع اجراي روان و بينقص حتي در قطعات پيچيده، اجرا در گسترههاي صوتي وسيع و استفاده از تكنيكهاي لرزش، تريل، تحرير و... به فراخور هر قطعه موسيقايي با حفظ اجراي تكنيك و مقوله زيباييشناسي صوتي اثر.
استاد عندليبي در طول دوران فعاليتهاي هنري خود، با اساتيدي همچون محمدرضا شجريان، حسين عليزاده، محمدرضا لطفي و پرويز مشكاتيان، داريوش پيرنياكان، زيدالله طلوعي و... فعاليت داشته و در آثار ماندگاري همچون نينوا، بيداد، دستان و آسمان عشق نقشآفريني كرده است. در باغ پر راز و رمز موسيقي، نام استاد جمشيد عندليبي درخشان است و نغمههاي ني استاد عندليبي در آغوش آواز استاد شجريان به اوج زيبايي و لطافت خود رسيده است و هر شنوندهاي را مسافري در اعماق وجود خويش با سوز و ناي ني رهنمون ميكند. نغمههاي سوزناك ني در تار و پود آواز استاد شجريان، مرثيهاي جانسوز ميشود و از نواي ني، تمام عواطف انساني طلوع ميكند. نقطه عطف تجلي اين مدعا آفريش نينوا توسط استاد حسين عليزاده و دميدن روح نينوايي ني در اين اثر توسط استاد عندليبي حماسهاي از غم و اندوه را روايت ميكند كه اثري شنيداري را تبديل به اثري روايي و ديداري ميكند تا شاهكاري در تاريخ موسيقي ايران رقم بخورد. زندگي هنري استاد عندليبي با فراز و فرودهايي همراه بود و استاد با توجه به تمام محدوديتها و چالشها، همواره در مسير اعتلاي موسيقي اصيل ايراني گام برداشت. نام و ياد استاد جمشيد عندليبي، اين بزرگ عندليب «ناي و ني» جاودان و مانا خواهد ماند.