در آستانه برگزاري انتخابات رياستجمهوري روسيه مطرح شد
پروژه شكست خورده پوتين
از 15 تا 17 مارس، انتخابات رياستجمهوري روسيه آغاز ميشود، كارزاري كه كسي در باب نتيجهاش ترديدي ندارد. اينبار نيز پوتين برنده خواهد بود. اما كرملين براي اطمينان از خروجي اين كارزار به اقداماتي خارقالعاده دست زده: در 8 فوريه، كميسيون مركزي انتخابات اعلام كرد كه نامزد ضد جنگ يعني بوريس نادژدين ردصلاحيت شده است. هشت روز بعد، الكسي ناوالني در زنداني واقع در قطب شمال درگذشت، رخدادي كه موجب شد تا انگشت اتهام به سوي كرملين نشانه برود. ناوالني هيچگاه در انتخابات شركت نكرد، اما سياست روسيه تا همين اواخر به تقابل ناوالني و پوتين تقليل يافته بود. اكنون پوتين در ميدان سياسي بدون رقيب است. با بيرون رفتن چهرههايي مانند ناوالني و نادژدين، اين انتخابات ميتواند مهر تاييدي بر تداوم رياست پوتين و پروژهاش، يعني جنگ در اوكراين باشد.روسيه نه باثبات است و نه وضعيتي عادي دارد. انتخابات رياستجمهوري در روسيه، آخرين مرحلهاي است كه ماحصل همهپرسي قانون اساسي در تابستان 2020 را به بلوغ ميرساند، زماني كه دوره بالقوه رياست پوتين تا سال 2036 تمديد خواهد شد. پوتين به صراحت اعلام كرده كه روسيه در حال جنگيدن با غرب است؛ گزارهاي كه هم دليل وجودي ايدئولوژيك دارد و هم راهي براي نخبگان حاكم جهت حفظ قدرت است. از همين رو او بايد بهطور مستمر منابع مالي، انساني، سياسي و رواني را در راستاي منابع خود بازتعريف كند. اگرچه اقتصاد روسيه پايههاي بازار را حفظ ميكند، اما به شكلي جدي به سرمايهگذاري دولت وابسته است. مجتمع نظامي- صنعتي به محرك اصلي اين اقتصاد ناسالم و غيرمولد تبديل شده، همانطور كه بودجه 2024 مشخص ميكند: هزينههاي نظامي حتي در مقايسه با ارقام تورمي سال گذشته 1.7 برابر بيشتر خواهد بود و به 25 درصد كل هزينهها ميرسد. در همين حال، صادرات روسيه، عمدتا از منابع نفت و گاز، به دليل بسته شدن بازارهاي غربي و فروش با تخفيف، بازدهي كاهشي را به همراه دارد. با اين وجود، انرژيهاي تجديدناپذير هنوز تمام نشدهاند و حداقل به نظر ميرسد پوتين اميدوار است كه براي طول عمرش كافي باشند.
مشكل بزرگتر جمعيتشناسي است. در كنار روند بلندمدت پيري جمعيت، تقاضا براي سربازگيري و كاهش حضور مهاجران، روسيه درگير بحران جمعيتي شده است. اقتصاددانان خاطرنشان ميكنند كه همه اين فشارها در ميانمدت با كاهش بهرهوري نيروي كار همراه خواهد شد. اگرچه رشد مصنوعي دستمزدها از طريق اقتصاد نظامي وضعيت را بهبود بخشيده، اما زيربناي اقتصاد مشكلاتي جدي دارد. پوتين درگير افزايش نرخ زاد و ولد به هر قيمتي است، اما نشانههاي كمي وجود دارد كه ميتوان اين موضوع را تغيير داد. يك جامعه مدرن و شهري به اندازهاي كه پوتين براي تامين سوخت مجتمع نظامي- صنعتي نياز دارد، بچه به دنيا نميآورد.علاوه بر اين رژيمي كه قادر به ارضاي عطش عمومي براي صلح و عادي بودن نيست، به هزينههاي اجتماعي عظيم و رويكرد ترجيحي در ارتباط با فقرا متوسل شده است. جامعه روسيه نيز به نوبه خود به جاي توسعه، به سازگاري و بقا دل بسته است. روسيه صرفا از سال 2022 يعني بازه زماني حمله به اوكراين درگير ناهنجاري نشده است. سيستم پوتين بيش از دو دهه است كه چنين چالشي را دارد و در مسير اقتدارگرايانه حركت كرده است. پيشتر در دسامبر 2000، پوتين سرود قديمي استالينيستي را بازگرداند: كلمات ممكن بود متفاوت باشند، اما نشانههاي اوليهاي مبني بر اينكه رهبر روسيه قصد داشت به كجا برود، نمايان بود. با اين تفاوت كه در آن زمان، اقتدارگرايي ضد مدرن رژيم تا حدي پنهان بود، اما حالا عريان شده است. بهطور ساده، پوتين و تيمش تصور ميكنند كه روسيه از همه نوع ذخاير كافي - از جمله بردباري جمعيتي - براي ماندگاري در قدرت برخوردار است. بيست سال پيش، آندري شليفر و دانيل تريزمن، روسيه را «كشوري عادي» ناميدند. آنها با اشاره به ظهور اقتصاد بازار و آغاز نهادهاي به سبك غربي استدلال كردند كه فدراسيون روسيه در حال تبديل شدن به يك «دموكراسي معمولي سرمايهداري با درآمد متوسط» است. 10 سال بعد، آنها مقاله ديگري در فارين افرز با عنوان «كشورهاي عادي» منتشر كردند كه به موفقيت نسبي گروه بزرگتري از كشورهاي بلوك شرق سابق اشاره داشت. در سال 2004، ظهور روسيه به عنوان يك دموكراسي سرمايهداري توهم محض نبود. اما دقيقا در همان لحظه - آغاز دومين دوره رياستجمهوري پوتين - رقم خورد و روسيه شانس عادي شدن را از دست داد. در واقع، دستاوردهاي اقتصادي كه در آن زمان بسيار قابل توجه به نظر ميرسيد هيچ ربطي به پوتين نداشت: آنها نتيجه گذار روسيه از سوسياليسم به سرمايهداري و اصلاحات اقتصادي راديكال در اوايل دهه 1990 بودند. معمار واقعي آن اصلاحات، يگور گيدار - اقتصادداني است كه براي مدت كوتاهي در زمان بوريس يلتسين، توسط عموم مردم مورد لعن و نفرين قرار گرفت. اين وضعيت به پوتين اجازه داد تا خود را سازنده واقعي اقتصاد پس از اتحاد جماهير شوروي معرفي كند. پوتين در دو سال اول رياستجمهوري خود، اصلاحات اقتصادي را كم و بيش جدي گرفت، اما پس از آن، علاقه خود را از دست داد. پوتين در حال حاضر در مهمترين عرصهها شكست خورده است. كرملين اكنون سرمايههاي انساني را بهطور بيرويه هزينه ميكند، گويي يك كالاي صرف است. پوتين در تماممدت، از «نجات مردم» صحبت كرده و براي پيشبرد اين هدف به ترويج شكلگيري خانوادههاي «سنتي» ادامه ميدهد. تصادفي نيست كه او سال 2024 را سال خانواده اعلام كرد. اما «نجات مردم» وعدهاي ناخوشايند براي معمار يك جنگ مرگبار است.