خودداري خودخواسته
حسن لطفي
زنگ زده تا بگويد مراقب خودم باشم. نگران روزه گرفتنم هست و ميترسد قند خونم را فراموش كرده باشم و با روزه گرفتن به خودم آسيب بزنم. با خنده ميپرسم: نگرانيش به خاطر بيمارش است يا پدرش! ميخندد و ميگويد: هر سه! خيال ميكنم منظورش از سومي مادرش است. توضيح كه ميدهد متوجه ميشوم بيشتر نگران اسلام و ماه رمضان است. ميگويد تصميم غلط شما ميتواند به هر دوي اينها ضربه بزند! ميخواهم بگويم از جناب من نگران نباش، خودت خوب ميداني، زماني كه ريش نشانه دينداري بود و خيليها با بلند كردنش به نان و آب و موقعيت رسيدن، خيليها ريششان را با تيغ زدن تا كسي اعمال ضعيفشان را پاي اسلام نگذارد و من يكي از آنها بودم. نميگويم چرا كه خودش خوب ميداند. بايد بيشتر مراقب خودش باشد. ديگر به راحتي نميتواند با دوربينش از ديگري عكس بگيرد (ننوشتم يك زن چون فعل عكس گرفتن از ديگري خودش به اندازه كافي مذموم هست). بگذريم از آنكه هيچ كسي نبايد بدون رضايت طرف مقابل از ديگري عكس بگيرد. قانون هم برايش بگذارند اگر قانونگذارش مثل شهيد بهشتي باشد طوري مينويسدش كه كسي نتواند دست به دوربين بشود. اگر هم نباشد كه .... بگذريم. ماه رمضان است. ماهي كه ميتواند به ما خودداري در امور بياموزد. خودداري كه فقط خوردن و نوشيدن نيست. خودداري از همه چيزهايي كه به ديگران، دين، مملكت و انسانها ضربه ميزند. روزه بر مسلمان واجب است، اما وقتي به تن او ضربه ميزند ماجرا فرق ميكند. گمان كساني كه امروز براي همه ملت تصميم ميگيرند (درصد كمتري كه در آخرين انتخابات شركت كردن و درصد بيشتري كه به هر دليل راي ندادن) بايد با بصيرت بيشتري به ماهي بينديشند كه در آن خودداري خودخواسته ارزش زيادي دارد!