رودهاي نوراني
محمود فاضلي
كتاب «رودهاي نوراني» نام كتاب جديد «حسين طالبي» (موج) از ديپلماتهاي ايراني است كه به تازگي از سوي انتشارات «مهر راوش»منتشر شده است. به اعتقاد نويسنده، عصري كه بشر با ايما و اشاره مقصود خود را بيان ميكرد عصر جهل بود و خرافات و كلام آغاز سخن بود و آغاز انديشيدن، باري اولين كلام سخن خدا با انسان بود آنگاه كه گفت اي آدم تو و حوا مرتكب خبطي گرديديد كه مجازات آن هبوط بر روي زمين خاكي است، باشد كه رستگار شويد. شايد با روايت فيلم منحصر بفرد «برلين زير بال فرشتگان» آنها فرشتگاني بودند كه با عشق به يكديگر پايشان بر روي زمين باز شد و زمين مأمني گرديد براي باليدن نسل عشاقي همچون ليلي و مجنون، ويس و رامين و خسرو شيرين و... كه در كلام شاعران پارسيگوي نيز جاري و ساري گرديد.
آنگاه آدم بر روي زمين كلام را به نسل خويش آموخت و بعدها كلام خداوند با موسي كليمالله و عيسي روحالله و محمد رسولالله ادامه يافت و نقشي بر ضمير ناخودآگاه مردم شد. كلامي كه با خدا آغاز شد ادامه يافت و قرآن، انجيل و تورات شد و كردگار به «قلم» قسم خورد و به آنچه مينويسد و ما تقدس نوشتن را با نام خدا و كلام او درمييابيم. انسان پي به اهميت كلام برد و سخن گفتن را آغاز نمود و كلام انديشه، شعر، سرود و ترانه شد و ادبيات علمي و فرهنگي رشد و نمو يافت. انسان پرسيدن را آغاز كرده و به يافتن پاسخهايي براي شگفتيهاي خويش مشغول شد. در همه سلولهاي خاكستري ذهن فرسوده ما پروردگار زنده بوده و هست. سلولهايي كه ميميرند و ديگر بازگشتي نداشته و احيا نميشوند، اما همچنان بدن ما آرامستان آنان است. فكر و ذهنمان داراي سلولهايي است كه زماني ما را به ياد ايام كودكي و جواني خويش مياندازند. اشعار و ترانهها يادآور بهترين دوران زندگي ما هستند. در وادي شعر، قلم زدن در كشوري كه شعراي نامداري چون حافظ، سعدي، فردوسي، عطار، مولوي و از معاصرين شهريار، پروين اعتصامي، هوشنگ ابتهاج، معيري؛ و در عرصه اشعار نو و سپيد افرادي چون نيمايوشيج، سهراب سپهري، شاملو و فروغ را به جهانيان معرفي كرده است جگر و زهره شير ميطلبد اما از آنجا كه جگر شير نداري سفر عشق مرو، عشق به ادبيات ايراني كه ميهنم را سرآمد فرهنگ و هنر در ميان ديگر دول جهان كرده است مرا وادار كرد تا براي ثبت در تاريخ، اشعاري را كه در قالبهاي شعري كهن، نو و سپيد سرودهام به زيور طبع آراسته نمايم. شاعر خود اعتقاد دارد اشعار كهن، نو و سپيد ايران سرچشمههاي يك رود زاينده و پرثمره و زايا هستند كه به سه شاخه جاري و نوراني توصيف ميگردند بههمين دليل با وام گرفتن از اين موضوع عنوان كتاب «رودهاي نوراني» انتخاب ميكند زيرا كه رود دراين مفهوم به سه معناي متفاوت ميتواند تفسير شود. رودي كه سرچشمه آب زلال و زايندگي و جاري شدن شعر را به تصوير ميكشد و رود ديگر بهمعناي فرزند است كه تركيبي متجانس را براي نام كتاب عرضه ميدارد. زيرا از يكسو رود نمايانگر اشعار سبكهاي شعري كلاسيك، نوين و سپيد ادبيات غني ايران است و از سوي ديگر اين اشعار به مانند فرزنداني هستند كه از اين سه سبك الهام گرفتهاند.معناي سوم رود نيز نوا و ساز است كه موزوني شعر را براي مخاطبين عرضه ميكند. وجود نويسنده اين كتاب در تمام دمان، لبريز عاطفه و غمخواري براي آدم و آن ديگر پديدهها و حاضران است. طالبي دغدغه انسان و زيست بيرنج و برخوردار او را دارد، پيش از نهادن نان در دهان خوب مينگرد تا آدم و پرندهاي را بيابد و مگر نان پاره بدو قسمت كند يا بگذارد و بگذرد. طالبي براستي كاتب نيست و شاعر است و با زخم و آستانه انسان و زمين ميانه دارد. آفتاب سوزان را بر تن خويش هموار ميكند تا تكيه بر درخت براي طمع سايهباني، مبادا تن بيدي ولو مجنون را بلرزاند كه شاعر خود مجنون تمامي ليالي عالم است. شاعر اين كتاب موجي است كه از فرط افتادگي تا بيابان دلهاي تاولين و لبهاي تركيده خود را رسانيده مگر آدميان را بگويد ميتوان موج بود و نآسوده، اما سربه زير و لبريز و بي لاف و گزاف خبر از وسعت اقيانوس وجود هستي بياورد، شاعر اينجا قاصد خوش خبر اما زخم بر دل است.