چطور كيك پاي سيب بپزيم
فاطمه باباخاني
لابهلاي اين همه خبر درباره اتفاقات مختلف در ايران و جهان، يك كتاب آشپزي به تازگي منتشر شده، كتابي كه شبيه هيچكدام از كتابهاي آشپزي كه فكر ميكنيم نيست. نويسنده شرحي از زندگي اطرافيانش را در قالب انواع كيك و شيريني آورده است. ابتداي كتاب آمده كه مجوز ناشر نياز است، اما كتاب بدون مجوز ناشر و نويسنده همين جور دارد دست به دست ميچرخد. من همه كتاب را نخواندهام، از صفحه 12 يكراست سراغ صفحه 125 رفتم، همان صفحه كه رد و نشاني از دوستانم داشت. اين صفحه را خواندم و ديدم چقدر توصيف دقيقي از آنها دارد! نويسنده را به شجاعتش ميشناسند و صراحتش، از اين روست كه اين توصيف صادقانهاش بيشتر به دل مينشست.
اين روزها كه دلار از مرز 64 هزار تومان عبور كرده، سكه به 50 ميليون تومان رسيده، اين روزها كه اقتصاد حرف اول مردم است و طبقات مختلف مردم خود را گرفتار در وضعيتي ميبينند كه راه برونرفت از آن در اختيارشان نيست، در همين روزها كه قطار پيشرفت از نظر مسوولان در حال حركت است و بسياري از ما از شرايط همين چند سال پيش خود هم پس رفتهايم و نگرانيم، يك نفر كتاب آشپزي نوشته تا در آن از دغدغه اطرافيانش بگويد و بنويسد. كتابي كه با اقبال خوبي هم مواجه شده و هر كدام از ما بسته به نوع علاقهمان صفحاتي از آن را تورق كردهايم، بي آنكه از نويسنده اجازه گرفته باشيم.
در كنار خانم نويسنده، جمع بزرگي از افراد ديگر در اين جامعه هستند كه در همين شرايط سخت داوطلبانه و يا با كمترين درآمد در حال تلاش هستند، براي آموزش به انجمنها، براي بهبود وضعيت محيط زيست، كودكان، زنان، كارگران و... همه كساني كه ميدانند نه تنها يك تشكر ساده هم دريافت نميكنند بلكه ممكن است با مشكلي هم مواجه شوند. با اين همه آنها در حال پيش رفتن هستند و اگر همراهشان نباشيم اين ما هستيم كه عقب ميمانيم، ياد نميگيريم، كمكي نميكنيم و بعدتر حسرت خواهيم خورد از اين عمر به باد رفته بدون آنكه در اين شرايط سخت دست همديگر را گرفته باشيم.
اين نوشته تشكر است از آن دوست نويسنده كه با تاج گلي زرد به خاطرش دارم و قدرداني از كساني كه در اين روزهاي سخت همچنان به مسووليت اخلاقي خود عمل ميكنند. كساني كه يادشان مانا خواهد بود، چرا كه خود را از ياد بردهاند!