سیاست گران و شکست خورده
کاهش ضریب هوشی کودکان خواهد شد و این قانون هیچ کمکی به فرزندآوری طبیعی نکرده و شاید اثرات منفی هم گذاشته که فرزندآوری به جای افزایش، کاهش یافته است. چرا سیاستگذاران و مجلس ایران تا این حد نامعقول و غیرعلمی سیاستگذاری میکنند و در این شرایط بد اقتصادی، مبالغ هنگفتی را صرف کاری میکنند که نه تنها فاقد اثربخشی است؛ بلکه اثرات منفی هم دارد؟ چند علت برای این وضعیت وجود دارد. اول اینکه آنان درک علمی از مسايل و به ویژه این مساله ندارند. معمولا خیلی سادهانگارانه تحلیل میکنند و گمان میکنند با قدری پرداخت پول و اعتبار؛ مردم برای ازدواج و فرزندآوری صف میکشند. همچنین گمان میکنند که مردم فراموش کردهاند که فرزند بیاورند، لذا به شکل سطحی و حتی سخیفی اقدام به تبلیغات مختلف فرزندآوری میکنند، غافل از اینکه این رفتارها بیش از پیش مردم را از این سیاست منزجر میکند. علت دوم رویکرد دخالتمحور و ارادهگرایانه آنان است که گمان میکنند در هر کاری باید دخالت کنند و هم میتوانند دخالت کنند و مساله هم حتما حل میشود. اینجا به در بسته میخورند و توان اندک خود را در مواجهه با واقعیت فرسوده میکنند و به جای عقبنشینی شجاعانه اقدام به پیشروی بیشتر و البته جبونانه میکنند!
علت بعدی ناآگاهی از روشهای علمی و مشورت با کارشناسان خبره است، چون مخالف علم هستند قادر نیستند که از یافتههای علمی و پژوهشهای جمعیتشناسی استفاده کنند. به همین علت است که اغلب جامعهشناسان و جمعیتشناسان با این سیاستها مخالف هستند؛ چون آن را محصول علم و دانش نمیدانند.
در مجموع میتوان گفت که مساله آنان فرزندآوری نیست، چون واضح است که سیاستهای پر هزینه و گران آنان شکست خورده است و عقل اقتضا میکند که این راه را ادامه ندهند ولی ادامه میدهند. چرا؟ زیرا این سیاست از نظر ما و آمار و ارقام رسمی شکست خورده است، ولی از نظر آنان شکست معنا ندارد و همین که قانون فرزندآوری را در قالب اصل ۸۵ و به دور از صحن مجلس و اطلاع مردم به تصویب رساندند و بخش مهمی از منابع مالی کشور را در این راه بیهوده تلف میکنند و تورم زیادی را هم به جامعه تحمیل کردند، کافی است که به وظیفه خود عمل کرده باشند، بقیه موارد از جمله اثربخشی سیاستها فاقد اهمیت است. به قول امام جمعه تهران چون انگیزه خیر دارند حتی اگر اشتباه هم کنند، اجر و پاداش میبرند!!
چندی پیش با یک بنگاه املاک محل که انسان شریفی است، گفتوگو میکردم، گفت پیش پای شما زوج جوانی آمده بودند تا خانهای با ودیعه ۲۰۰ میلیونی و ۸ میلیون تومان ماهانه اجاره کنند، گفتم چنین واحدی وجود ندارد. دختر به گریه افتاد و گفتند هر کدام بروند نزد خانواده خود زندگی کنند تا آینده چه پیش آید. مشکل اصلی جوانان اینجاست، سقوط اقتصاد و درآمد. منابع کشور را صرف فرزندآوری و انواع کارهای بیهوده میکنند ولی از رشد اقتصادی و ایجاد شغل و مهار تورم غافل هستند. بانک مرکزی اعلام کرد: سال گذشته حدود 200 هزار میلیارد تومان تسهیلات قرضالحسنه ازدواج و فرزندآوری پرداخت کردهاند. اینها باید سرمایهگذاری و تبدیل به شغل و تولید شود. ابتدا باید دنبال کاهش مرگ و میر و افزایش کیفیت زندگی برای زندهها باشید نه آوردن فرزند بدون آینده. اگر به فکر مردم باشید خودشان فرزند میآورند و نیازی هم به وام ندارند.
متاسفانه برای بیشتر مسائل ایران در ذیل همین الگو سیاستگذاری میشود. به همین علت است که منابع وجود دارد ولی تلف میشود و نتیجهای به دست نمیآید.