از 1آوريل تا 14 آوريل چه گذشت؟
مهدي مطهرنيا
پس از واكنش ايران به حمله اسراييل به كنسولگري ايران در دمشق، اين پرسش كه تحولات بعدي، منطقه را به چه سمت و سويي ميكشاند و آيا اسراييل دست به ماجراجوييهاي تازه ميزند يا نه؟ در افكار عمومي مطرح شده است. اين پرسش اما يك پاسخ معنادار را طلب ميكند؛ بايد پذيرفت كه «جنگ معلق» پس از جنگ نامتعادلي كه از دهه 80 عليه ايران آغاز شده بود، با سرعتي بيشتر از انتظارها پيش ميرود، به گونهاي كه برخي تحليلگران معتقدند منطقه در آستانه ورود به جنگ مستقيم قرار گرفته است. با توجه به آنچه در منطقه در حال شكلگيري است، زمينههاي ايجاد فضاي اصطكاك بيشتر ميان تهران-تلآويو و اصطكاك افزونتر ميان ايران و كشورهاي حامي اسراييل فراهم شده است. طي دهه اخير آنچه بيشتر مد نظر دشمنان بوده، آن است كه ايران را بيشتر در فضاي فشار همهجانبه قرار داده و به تبع آن دكترين قرار دادن جامعه هدف (ايران) به مثابه گربهاي در اتاق بسته را پيادهسازي كنند. به اين معنا زماني كه طرفهاي مقابل ميخواهند زمينههاي تقابل مستمر و بهرهبرداري از آن در جهت دستيابي به اهدافشان را شكل دهند، تلاش ميكنند، زمينههايي را فراهم كنند كه ميزان اصطكاك به سطح تعريف شدهاي محدود شود و اجازه ايجاد فضاي تقابلي به صورتي داده نشود كه منجر به شكلگيري يك جنگ مستقيم و فراگير شود. براي دستيابي به اين هدف و مبتني بر تئوري جنگ نامتعادل تلاش شد با بزرگنمايي قدرت ايران به عنوان تهديدي براي نظم منطقه و نظام بينالملل، كشورمان در وضعيت بغرنج و نامتعادل قرار گرفته و شرايطي فراهم شود تا افكار عمومي براي اعمال فشار بيشتر به ايران مهيا شود. عليرغم همه اين تلاشها، راههايي هم براي دوري از رويارويي مستقيم باز گذاشته شد. اكنون با رخدادهاي برآمده از 1آوريل تغييري در اين مسير روتين رخ داده، يعني تلاش شده، پاي ايران به يك جنگ مستقيم باز شود. به عبارت روشنتر با ضد واقعه 7اكتبر، زمينههاي ايجاد فضاي مناسب در جهت اصطكاك بيشتر با تهران و عوامل نيابتي تهران از جمله حماس، حزبالله، انصارالله يمن و حتي جهاد اسلامي فراهم شده است. با ادامه اين منازعه در سطح وسيع و در جبهههاي گوناگون در نخستين روز ماه آوريل و پس از حمله به كنسولگري ايران در دمشق يك دعوتنامه مستقيم به دوئلي رو در رو بين تهران و تلآويو ارسال شد. از 1آوريل تا 14آوريل كه ايران به حمله اسراييل واكنش نشان داد، 13روز فشار رواني مستمر بر دو طرف وارد آمد. اين فشار نهايتا با توجه به كدگذاري #انتقام-سخت از زمان ترور سردار سليماني تا موعد حمله به كنسولگري ايران در دمشق، هجمه وسيع ايران از داخل خاك كشور و ساير سرزمينهاي مرتبط با محور مقاومت عليه منافع اسراييل شكل گرفت. اين روند منجر به ايجاد فضايي شد كه فرضيه ايجاد جنگ معلق با ويژگي ايجاد تعارض وسيع در جهت تقابل غير مستقيم و شدت گرفتن آن براي يك جنگ مستقيم شتاب گرفت تا جایي كه از امروز به بعد توپ در زمين اسراييليها خواهد بود. اسراييليها اصولا 48 تا 72 ساعت، براي اقدام متقابل زمان نياز دارند. از اين جهت 2الي 3روز آينده در تحولات آتي واجد اهميت ويژهاي خواهد بود. نميتوان گفت كه اسراييل قطعا كدامين راهبردها را تدارك خواهد ديد. تنها از طريق حدس و گمان ميتوان پيشبيني كرد كه اسراييلِ مدل نتانياهو از اين فرصت، استفاده ميكند. بهرهبرداري از اين فرصت به گونهاي است كه مثلا وزير دفاع اسراييل در پاسخ به اين پرسش كه پس از حمله ايران اسراييل چه اقدامي عليه ايران انجام خواهد داد؟ ميگويد: «ما حرف نميزنيم، عمل ميكنيم.» در ضمن امريكا در عين نمايش عامهپسند تلاش براي كنترل اسراييل در عدم اقدام متقابل بر اين نكته تاكيد ميكند با اراده آهنين از منافع اسراييل حفاظت ميكند! با اين دادهها ميتوان تحليل كرد كه احتمال دست زدن اسراييل به ماجراجوييهاي تازه در منطقه محتمل است، اما ابعاد اين اقدام احتمالي چندان مشخص نخواهد بود. اين روند ميتواند در يك اقدام تركيبي و هيبريدي عينيت پيدا كند. لذا مبتني بر اين منطق ميتوان گفت هم اكنون منطقه در يك وضعيت مخاطرهآميز قرار دارد كه ضد واقعه آن در 7اكتبر و پرده پاياني آن در 14آوريل به نمايش درآمده است.
استاد دانشگاه و رييس انديشكده آينده انديشي سيمرغ