• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5738 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۷ فروردين

عرفات و من و ستون پنجم!

احمد زیدآبادی

از پسِ یک شب زنده‌داری برای پیگیریِ سرانجامِ کار موشک‌ها و پهپادهای شلیک شده به سمتِ اسرايیل، تازه خواب به چشمم راه یافته بود که دوستی تماس گرفت و گفت: چه نشسته‌ای؟ دیشب ساعت سه و نیمه شب، درست در بحبوحه عملیات موشکی و پهپادی، مجری شبکه سه صدا و سیما تو را با یاسرعرفات مقایسه کرد! بعد هم انذارم داد که مواظب و مراقب خودم باشم که مبادا باز احضاری یا بگیر و ببندی در پیش باشد.
در پاسخش گفتم: کمی آرا‌م‌تر! حالا چرا اینقدر جوّ می‌دی و شلوغش می‌کنی؟ خب، با عرفات مقایسه کرده با نتانیاهو مقایسه نکرده که اینقدر ترس برت داشته! حالا چی گفته؟
دوستم اما از تک و تا نیفتاد و با هیجان به نقل از مجری صدا و سیما گفت: بعضی‌ها مثل این زیدآبادی می‌گن که باید گفت‌وگو کرد و باید مذاکره کرد یعنی همان کاری که عرفات کرد!
در جوابش گفتم: اولا عرفات از آن گنده‌لات‌های عالم چریکی و مبارزه بود که توانست در محیط بی‌نهایت پیچیده و پردردسر و سرشار از خطر و تهدید، به‌طور مخفیانه سازمان الفتح را شکل دهد و بعد رهبری سازمان آزادیبخش را به عهده گیرد و جنگ چریکی علیه اسرايیل راه بیندازد و در عین حال، در میان تعارض منافع کشورهای مختلف عرب، استقلال ساف را حفظ کند و این سازمان را به عنوان تنها نماینده فلسطینی‌ها در مجامع بین‌المللی جا بیندازد! من که نمی توانم حتی لانه یک کبوتر را در این کشور حفظ کنم، آخر چه شباهتی به او دارم که با هم مقایسه شویم! ثانیا عرفات اگر اهل گفت‌وگو و مذاکره بود که آن بلا سرش نمی‌آمد! عرفات چریک‌زاده شده بود و دست آخر چریک هم از دنیا رفت. اینکه در دورانی شاخه زیتون به دست گرفت و وارد مذاکرات محرمانه با حزب کارگر اسرايیل شد و پای پیمان اسلو را امضا کرد، به معنای این نیست که او دست از رفتار چریکی برداشت. از قضا او در هیات چریکی مذاکره کرد و کسی که در این هیات مذاکره کند، اهل مذاکره و گفت‌وگو نیست، چون چنین فردی هر آن فیلش یاد هندوستان می‌کند و با یک عقبگرد، کل رشته‌هایی را که از راه مذاکره رشته است، با یک حرکت چریکی پنبه می‌کند. از این جهت هم شباهتی بین من و عرفات نیست که قیاس‌پذیر باشیم!
این حرف‌ها اما از دوستم رفع نگرانی نکرد. او گفت: پس در مورد واکنش کانال تلگرامی جبهه پایداری به آن مطلب کوتاهت چه می‌گویی؟
از ماجرا اظهار بی‌اطلاعی می‌کنم. دوستم می گوید: پس از آغاز حمله وقتی در کانالت نوشتی: «بعد از چند تهاجم متقابل، روند امور به سمت یک توافقِ جامع و مطمئن و عبورِ دايمی از صلحِ مسلح چند دهه اخیر خواهد چرخید؟یا اینکه جنگی فراگیر  ویرانی بی‌سابقه‌ای به جا خواهد گذاشت؟ دیگر به هیچ چیز در این منطقه اطمینانی وجود ندارد!»
بله، همین که این رو نوشتی، کانال جبهه پایداری آن را بازنشر داد و زیرش هم نوشت: «ستون پنجم دشمن عملیات خود را آغاز کرد!»
از او می پرسم: یعنی اگر کسی نوشت «جنگ شد» یا بعد از حمله چه خواهد شد؟ ستون پنجم دشمن می‌شود؟ می‌گوید: چرا از من می‌پرسی؟ مگر مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی و عموم اعضای نهضت آزادی را در طول جنگ 8 ساله به عنوان «ستون پنجم دشمن» معرفی نمی‌کردند؟ برای اینها مگر اتهام بستن و بعد...هزینه و خرجی داره؟ با این حال نمی‌خوای مواظب خودت باشی؟
برایش توضیح می‌دهم که جبهه پایداری آنقدرها هم که او تصور می کند، همه کاره نیست. 
از نظر پایداری‌ها، جز‌ دار و دسته خودشان، باقی مردم از جمله بیش از سه‌چهارم همین مسوولان کنونی کشور یا دشمن هستند یا ستون پنجم دشمن! وقتی برخی مراجع شیعه و روسای مجلس سابق و لاحق از جناح اصولگرا را هم دشمن می‌نامند، انتظار داری مرا ستون پنجم دشمن ندانند؟ اگر کار به میل آنها بود که تا حالا باید بالای 75 میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران یا در زندان بودند یا در گور! 
با سرسختی زیر بار نمی رود و می‌گوید: مگر خودت ننوشتی که نباید حرف‌های سران این جبهه را دست‌کم گرفت؟ روی اسم هر مقامی که دست گذاشته‌اند، بعد از مدتی عزل شده است.
حوصله‌ام سر می رود و در جوابش می‌گویم؛ اگر می‌خوان برای این نوع حرفا آدم را بگیرن بیان بگیرن! اینکه ناراحتی نداره!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون