تغييرات اقتصادي دهه 90 نشان ميدهد ماهيت طبقات اجتماعي دستخوش تغيير شده است و طبقه متوسط كه طبقهاي پويا و جريانساز بوده، ريزش عميقي پيدا كرده و روز به روز در حال كوچكتر شدن است.
مسعود نيلي، اقتصاددان در نشست «سياستگذاري مبتني بر شواهد» با موضوع «افول طبقه متوسط» نشست كه دي ماه ۱۴۰۲ از سوي مركز تحليل داده شريف برگزار شد در ارايهاي با موضوع «شواهدي از ويژگيها و تحولات گروههاي درآمدي در ايران» به اتفاقات رفاهي در جامعه از نيمه دهه ۷۰ به بعد پرداخته است.
افت شاخصهاي توزيع درآمد
اين اقتصاددان، معتقد است: مبتني بر دادهها، در دهه ۹۰، هم مقدار مطلق درآمد كاهش قابل توجهي پيدا كرده و هم شاخصهاي توزيع درآمد افت داشته است. نيلي در اين نشست، جزیيات دادههاي رفاهي از نيمه دهه ۷۰ تاكنون را تشريح كرد و گفت: تحولات طبقه متوسط در اقتصاد ايران نشان ميدهد در دهه 90 اتفاقات مهمي به لحاظ رفاهي در جامعه رخ داده است كه هم مقدار مطلق درآمدي كاهش قابل توجهي پيدا كرده و هم شاخصهاي توزيع درآمد افت داشته است و اينكه توزيع درآمد به سمت نامطلوب شدن در حركت است.
اين اقتصاددان با اشاره به جزیيات اين تحولات ادامه داد: قشر كمدرآمد، متوسط و پر درآمد در اين سالها تحت تاثير شرايط اقتصادي قرار گرفتهاند، اما اينكه چرا قشر متوسط مهم است بايد گفت اين قشر به لحاظ تعداد از نظر اقتصادي مورد توجه هستند و از منظر اجتماعي نيز افرادي كه در حوزه جامعهشناسي فعال هستند به اين طبقه توجه خاصي دارند. طبقه متوسط از منظر علوم سياسي هم مهم است چرا كه تغييرات اين قشر از جامعه پيامدهايي به دنبال دارد كه بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.
نقش مستقيم طبقه متوسط در توسعه اقتصادي
نيلي تصريح كرد: افرادي كه نيروي كار به شمار ميروند معمولا بخش كم درآمد جامعه را تشكيل ميدهند و بخش ديگري از جامعه كه با سرمايهشان زندگي ميكنند و از پسانداز منابع مالي خود در جهت توسعه اقتصادي حركت ميكنند بخش پردرآمد را تشكيل ميدهند و در اين ميان يك گروهي نيز جاي ميگيرند كه عمدتا بر اساس تخصص و سرمايه انسانيشان فعاليت ميكنند و درآمدي هم كسب ميكنند كه طبقه متوسط را تشكيل ميدهند كه براي رشد اقتصادي هر سه اين گروهها بايد در كنار هم قرار بگيرند.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: هر چه جوامع به سمت توسعه بيشتري حركت كند نقش طبقه متوسط هم پررنگتر ميشود چرا كه عامل پيش برنده تكنولوژي است و بخش قابل توجه تكنولوژي هم مربوط به حوزههاي كارآفريني و حوزههايي است كه به تخصص وابسته است.
نيلي تصريح كرد: بنابراين از منظر عرضه در اقتصاد هر چه زمان ميگذرد قشر متوسط مهمتر ميشود و از منظر تقاضا هم انباشت اين تقاضا بر قشر متوسط مهم است، چرا كه تقاضاي قشر كمدرآمد ناچيز است و تقاضاي پر درآمدها هم معمولا معطوف به سلايق خاصي است و جايي كه صرفه مقياس در اقتصاد از سمت تقاضا ميتواند برطرف شود عمدتا در توده وسيع قشر متوسط است كه هر چه بزرگتر ميشود ثبات بيشتري هم در تقاضا ايجاد ميكند كه بعد سرمايهگذاريهاي مبتني بر تقاضا شكل ميگيرد و توسعه مييابد.
اين اقتصاددان گفت: از منظر اجتماعي، توسعه شهرنشيني و روابط مدرن در جوامع عمدتا بر مبناي شكلگيري موجوديت قشر متوسط است و به لحاظ سياسي هم قشر پردرآمد در جوامع مختلف به دليل انتفاع از اين شرايط مخالف تغييرات هستند و قشر كمدرآمد هم به دليل اينكه بازنده محسوب ميشوند معمولا به دنبال تغيير هستند . قشر متوسط معمولا تحولات تدريجي دارند چون داراي يك ويژگي از قشر پردرآمد يعني سرمايه است (البته منظور سرمايه انساني است) و يك ويژگي هم از قشر كمدرآمد دارد كه آن هم تمركز بر روي نيروي كار است.
اندازه طبقه متوسط در دهه90 افت كرد
نيلي با بيان اينكه قشر متوسط از هر نظر داراي اهميت است، ادامه داد: در صورتي كه دو دهك كم درآمد و پردرآمد را در دو طرف قرار دهيم و 6 دهك مياني را متوسط در نظر بگيريم در فضاي جمعيتي اين دهكها طبقه متوسط تعريف ميشود كه در بخش مرزهاي هزينهاي به صورت درصدي از هزينه (درآمد) ميانه اين دهك قرار ميدارند.
او با اشاره به درصد تغييرات جمعيت طبقه متوسط بر اساس معيارهاي مختلف تصريح كرد: روشهاي هزينهاي نشان ميدهد كه اندازه طبقه متوسط از دهه 90 به بعد كاهش پيدا كرده است و پس از يك مسير صعودي مجددا با افت مواجه شده است.
پرداخت يارانه باعث جابهجايي
طبقه فقير و متوسط شد
اين كارشناس اقتصادي خاطرنشان كرد: سهم جمعيتي سه گروه درآمدي در حدفاصل سالهاي 1376 تا1388 نشان ميدهد كه قشر پردرآمد و متوسط در حال بزرگتر شدن است و قشر كم درآمد در حال كوچكتر شدن، كه اين وضعيت در روند بهبود جامعه به نسبت خوب است . طي سالهاي 1388 تا 1390 و در بازه زماني كه يارانه را به صورت مستقيم به مردم ميدادند آمارهاي بودجه خانوار داراي تغييراتي شد كه هر چند كاهش بخش فقير جامعه به صورت مختصر شكل گرفت اما جابهجاييها بيشتر بين طبقه فقر و متوسط در جامعه رخ داد.
نيلي ادامه داد: در يك نگاه كلي در دهه90 درصد جمعيت كم درآمدها افزايش قابل توجهي پيدا كرد و جمعيت پردرآمدها كاهش پيدا كرد و قشر متوسط نيز كوچكتر شد.
سرريز قشر پردرآمد به متوسط و متوسط
به فقير از 96 تا 99
اين كارشناس اقتصادي افزود: در بازه زماني 1390 به بعد يك شباهتهايي ديده ميشود چرا كه از سال1390 تا 1392 از قشر پردرآمد كم شد اما قشر متوسط چندان تغييري نداشت و جابهجاييها بيشتر از قشر پردرآمد به كم درآمد رخ داد و قاعدتا پردرآمدها به متوسط تبديل شدند و از متوسط به فقير سقوط كردند.
او ادامه داد: از سال 1392 تا 1396 تغييرات بسيار جزیي در قشر كم درآمد ايجاد شد و قشر متوسط كوچكتر شد و قشر پردرآمد شرايط بهتري پيدا كرد و در فاصله سالهاي 1396 تا 1399 تغييرات نامطلوب و بزرگي مشاهده ميشود كه اين نوع از تغيير را در دورههاي قبلي از جهت مقدار و تغيير نميبينيم، زيرا قشر پردرآمد به متوسط و قشر متوسط به كم درآمد سرريز شده است.
نيلي با اشاره به وضعيت اشتغال سرپرست خانوارهاي شهري از سال 76 تا 99 تصريح كرد: سرپرستان غيرشاغل در اين مدت رشد كردند و در بخش مزدبگيران بخش خصوصي اين مسير افزايشي شد و مزدبگيران بخش عمومي در هر سه گروه كاهنده بودند.
ناترازي صندوقهاي بازنشستگي
رو به افزايش است
اين اقتصاددان افزود: امروز اشتغال در دولت كه منابع بازنشستگي را تامين ميكند در حال كم شدن است و خروجيها كه باعث هزينه بيشتر ميشود در حال افزايش است كه همين موضوع در ناترازي صندوقهاي بازنشستگي قابل مشاهده است. او با اشاره به شغل سرپرست خانوار در بخش كم درآمد مطلق (كمتر از 10 دلار) گفت: در اين قسمت مزدبگير بخش خصوصي داراي سهم عمدهاي است و غيرشاغلها هم در حال افزايش هستند و بخشي كه در بخش عمومي كار ميكنند قسمت كوچكي هستند اما در قسمت پردرآمد قسمتي كه در بخش عمومي كار ميكنند وزن بيشتري دارند اما قسمتي كه غيرشاغل هستند سهم بزرگتري دارند و مسلما روند تندتري هم دارند.
قشر كم درآمد داراي سهمي غيررسمي
در اقتصاد است
نيلي به گروه بندي سطح مهارتهاي شغلي اشاره كرد و افزود: سطح مهارتهاي شغلي از رتبه 1 تا 4 مقامات عاليرتبه و متخصصين هستند و پس از آن تكنيسينها و دستيارها قرار ميگيرند و پس از آن كارگرها قرار دارند كه تغييرات در اين بخش به اين شكل بوده كه كم درآمدها نه تنها درآمد كمي دارند بلكه تغييرات شان هم كاهشي است و در قشر پردرآمد سطح مهارت 1 تا 4 افزايشي بوده است و كيفيت نيروي كار در اين سه گروه درآمدي نشاندهنده آن است كه قشر كم درآمد داراي سهم غيررسمي در اقتصاد است و قشر متوسط و پردرآمد به يكديگر نزديكتر شدهاند.
اين كارشناس اقتصادي با اشاره به وضعيت سرپرستهاي غيرشاغل خانوارهاي كم درآمد خاطرنشان كرد: وضعيت سرپرستهاي غيرشاغل نشان ميدهد كه بازنشستگان و مستمري بگيران در اين مدت از منابع عمومي بيشتري استفاده كردهاند و در حال افزايش هم هستند و نزديك به 35 درصد از سرپرستهاي خانوار غيرشاغل هستند.
سهم بخش پردرآمد غير شاغل
به 50 درصد رسيده است
او ادامه داد: بخش متوسط غيرشاغل در جامعه كمي بيشتر از 35 درصد شده است و قسمت بازنشستگان هم در حال افزايش است و در بخش پردرآمدها هم اين 35 درصد غيرشاغل به 50 درصد رسيده است و قسمت بازنشستگان هم بزرگتر از سايرين شده است. نيلي گفت: يك بخشي از اين اتفاق ناشي از هرم سني جمعيت است كه تغييرات دموگرافيك هم در جامعه به سمت مسنتر شدن جامعه رفته است و در هر سه گروه كم درآمد، متوسط و پردرآمد سهم سرپرستان غيرشاغل در حال افزايش است. اين اقتصاددان ادامه داد: قشر متوسط در جامعه ما با قشر متوسط در جوامع ديگر فاصله دارد و اينكه اين مساله منعكس كننده آن است كه از دهه 80 امتيازهاي سيستم بازنشستگي قابل توجه بوده كه اثر آن را در قشر پردرآمد ميتوان مشاهده كرد.
تحولات دموگرافيك به سمت بازنشستگان دهه 60 در حركت است
نيلي با اشاره به هرم جمعيتي و سن بازنشستگي افزود: با توجه به متوسط سن بازنشستگي در ايران كه حدود 51 سال است، در صورتي كه هرم دهه 60 در قسمت بالا قرار گيرد كه جمعيت قابل توجهي هم هستند بايد از طريق نيروي كار فعلي تامين مالي شوند و ما در 10 سال آينده شاهد پيك هرم سني با افراد بازنشسته هستيم و در شرايطي قرار ميگيريم كه نيروي كار محدود بايد اين بازنشستگان را تامين مالي كنند.
او گفت: قشر متوسط در ايران طي دهه 90 با شدت زيادي كاسته شدهاند و سهم قشر پردرآمد هم افت داشته است و به كم درآمدها نزديك شدهاند كه پيامدهاي رفاهي، اجتماعي و سياسي زيادي به دنبال داشته است علاوه بر آن تحولات دموگرافيك به سمتي ميرود كه جمعيت وابسته سني در حال افزايش است.
جمعيت وابسته مالي در حال افزايش است
نيلي با اشاره به محدوديتهاي مالي دولت تصريح كرد: استخدامهاي دولت هم در حال كاهش است و اينكه ديگر قادر به افزايش نيرويهاي دولتي نيست بنابراين ورودي به صندوقهاي بازنشستگي در حال افت است و خروجي آن در حال افزايش است و اينكه سهم ورودي و خروجي تناسبي ندارد و در نتيجه بار مالي صندوقهاي بازنشستگي شديدتر خواهد شد.
او در خاتمه افزود: در تحولات اقتصاد كلان هم شاهد تورم بالا و كيفيت اشتغال پايين هستيم كه جمعيت وابسته رفاهي (كميته امداديها و...) را بيشتر ميكند، بنابراين بار مالي سياستهاي حمايتي در حال رشد است و به دليل اينكه صندوقهاي بازنشستگي ايران در بودجه عمومي قرار دارند هر دو در ناترازي بودجه هم اثرگذارند.