تشديد تنشها در منطقه
آينده چگونه خواهد بود؟
محمدجواد قهرماني
با حمله اسراييل به كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در سوريه، ايران از طريق حملات تركيبي، اسراييل را هدف قرار داد. به دنبال اين حمله، مقامات اسراييل، به تكرار اعلام كردند كه به آن واكنش نشان خواهند داد. اگرچه نگرانيهايي نسبت به افزايش سطح درگيري، در محافل تحليلي و تصميمگيري در كشورهاي مختلف، به ويژه كشورهايي كه از افزايش تنش ميان ايران و اسراييل متاثر ميشوند، مطرح بود، سرانجام اسراييل به حمله ايران واكنش نشان داد و طبق گزارشها، محل اصلي حمله در داخل كشور در استان اصفهان و در منطقه نيز جنوب سوريه بوده است. باتوجه به اين تحولات، اين پرسش مطرح ميشود كه چه روندي را ميتوان براي تنشهاي كنوني ميان ايران و اسراييل و همچنين وضعيت تنش در منطقه متصور بود؟
در پاسخ به اين پرسش موضوعات مختلفي بايد مورد توجه قرار گيرد؛ اولين موضوع اين است كه حمله اسراييل، با تلفات يا خرابكاري جدي در ايران همراه نبوده است. ميتوان اين موضوع را مطرح كرد كه اسراييليها اساسا به دنبال ارسال پيام به تهران بودند كه از توانايي هدف قرار دادن نقاط و مراكز استراتژيك ايران برخوردارند. با اين حال، از هدف قرار دادن اين نقاط به ويژه مراكز هستهاي خودداري كردند، چراكه اين اقدام به مثابه آغاز جنگ و به تبع آن گسترش درگيريها قلمداد ميشود. اين موضوع نيز قابل اشاره است كه اگرچه اين گمانه نيز مطرح بود كه امكان دارد به منظور
در هراس نگهداشتن ايران از طريق حفظ ابهام، انجام واكنش با تاخير صورت گيرد، اما درگيري در غزه ظاهرا محدوديتهايي را بر چنين سياستي تحميل كرده است.
موضوع مهم ديگر اين است كه امريكا و ديگر كشورهاي غربي چه در طول حمله ايران و چه پس از آن، به حمايتهاي اعلامي و اعمالي از اسراييل پرداختند. يكي از اهداف پيگيري اين رويكرد، متقاعدسازي اسراييل به عدم اقدام به شيوهاي بود كه ميتوانست سطح درگيري را گسترش دهد. همين حمايتها، اسراييليها را به اهميت حفظ ائتلاف شكل گرفته واقف ساخت. سطح حملات ايران نيز به گونهاي بود كه اهميت همراهي شركاي غربي را بيش از پيش براي تلآويو آشكار كرد. در چنين شرايطي، همراهي با درخواست اين كشورها، مبني بر خودداري از اقداماتي كه سطح درگيري را بالاتر ببرد، براي اسراييل قابل پذيرش به نظر ميرسيد.
اروپاييها و امريكاييها در همين زمان ضمن محكوم كردن حمله ايران و انتقاد از سياستهاي منطقهاي تهران، وعدههاي مختلفي ازجمله وضع و توسعه تحريمهاي جديد عليه جمهوري اسلامي ايران و تقويت تلاشها براي مقابله با برنامه موشكي و پهپادي را مطرح كردند تا بدينوسيله از تشديد درگيريها جلوگيري كنند. به اين موارد، بايد يك موضوع ديگر را نيز افزود و آنهم اين است كه اسراييل، از انجام حملهاي گسترده عليه حزبالله در اين زمان خودداري كرده است، چراكه اين موضوع نيز از پتانسيل تشديد درگيري برخوردار است.
از موضوعات ذكر شده ميتوان نتيجه گرفت كه به نظر ميرسد در حال حاضر اسراييل بنايي بر انجام حملهاي مستقيم عليه ايران را ندارد، اما اين موضوع به معناي توقف درگيري و تنشها در ديگر حوزهها نخواهد بود. درگيريها به شيوههاي مختلف ازجمله در منطقه، حملات سايبري و غيره ادامه پيدا خواهد كرد. همچنين، در سطح منطقه به نظر ميرسد تمركز بيشتر بر دفاع يكپارچه منطقهاي نيز در دستور كار امريكا و اسراييل قرار گيرد كه احتمالا با استقبال كشورهاي عربي نيز همراه خواهد بود.
بنابراين خطر تشديد درگيري ميان ايران و اسراييل همچنان در سطح بالايي باقي خواهد ماند، با اين حال، حاميان اسراييل دست به اقداماتي كه از پتانسيل افزايش سطح تنش برخوردارند، نخواهند زد. به عنوان مثال، با وجود همراهي اروپا با اسراييل، اقداماتي مانند تروريستي اعلام كردن سپاه پاسداران از جانب آنها ميتواند به تشديد تنشها ازجمله توسعه فعاليتهاي هستهاي ايران منجر شود.
موضوع قابل توجه ديگر اين است كه اكنون توجهات پيرامون برنامه هستهاي ايران يا فشارها بر آن ميتواند افزايش پيدا كند. به اين دليل كه احتمالا اين فرض مطرح ميشود كه جسارت ايران در حمله به اسراييل، به عنوان يك قدرت اتمي، از اين محاسبات تصميمگيران جمهوري اسلامي ايران ناشي ميشود كه تهران فاصله چنداني با دستيابي به سلاح هستهاي ندارد. البته اين موضوع لزوما به معناي حركت به سمتي كه ايران را تشويق به توسعه برنامه هستهاي، آنهم در آستانه انتخابات امريكا كند، نخواهد بود.
بهطور كلي، ذكر اين نكته در پايان ضروري است كه افزايش تنشها ميتواند سوء محاسبه را در پي داشته باشد. همچنين به نظر ميرسد وضعيت كنوني، امريكاييها را بيشتر از گذشته به شكنندگي وضعيت منطقه آگاه ساخته است. در اين شرايط، نمايش قدرت ايران ميتواند ابزاري دراختيار كشور قرار دهد كه از طريق آن به چانهزني در موضوعات مختلف، ازجمله در راستاي حل پرونده هستهاي بپردازد.
كارشناس ارشد مسائل خاورميانه