در سالروز تولد استاد وارسته
امیر ناصر رسیدن به آرزو را به مثابه توقف میداند و میگوید: قانون، بخشی از حقوق رسمی است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع میشود، این اندیشهها، جامعه و سازمانهای اجتماعی هستند که حقوق را میسازند و زمینههای اصلیاش را فراهم میسازند. استاد در خصوص اندیشه و آزادی بیان و عدالت بر این باور بود که: آدمی اگر نتواند آن گونه که میاندیشد افکارش را بیان بکند و یا جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث عدالت در خم اول خواهیم ماند و این حاصل نمیشود مگر زمانی که هر کس هر آنچه می اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشهها بر اثر همین اصل ساده میسر میگردد و ... گامی به سوی عدالت، فلسفه حقوق، نظریههای عمومی حقوق، کلیات حقوق، آزادی اندیشه و بیان که به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادی اندیشه و بیان نوشته شد نمونهای از آثار ماندگار اوست. او رسیدن به آرزو را در حکم توقف میداند و میگوید وقتی میکلآنژ مجسمه پتیا را ساخت که بسیار در کلیسا مورد توجه بود گریه میکرد وقتی از او پرسیدند چرا گریه میکنی گفت برای اینکه این پایان کار من است چون از این کار خوشم آمده، این گفته کاتوزیان نشان میدهد که تلاش او برای نگه داشتن روحیه نارضایتی از خود، سازنده ابتکارات علمی حقوقی او بوده است. وی بزرگترین معضل نظام حقوقی را این میداند که حقوقدانان فکر میکنند که همه چیز در قانون باید گفته شود در حالی که حقوق غیر از قانون است و قانون بخشی از حقوق رسمی است که وضع میشود و دلیل عقب افتادگی ما را چسبندگی بیش از اندازه جامعه به قانون میداند. شادروان کاتوزیان فلسفه و هدف علم حقوق را اجرای کامل عدالت و مسوولیت و دوری از ظلم و بیعدالتی میداند و میگوید: انقلاب مشروطیت در واقع قیامی برای دموکراسی نبود بلکه حکومت عادل میخواستند و عدالتخانه. جمله زیر به خوبی خصلتهای علمی، انسانی، فرهنگی، اجتماعی و... او را نشان میدهد:«آنچه که به هنگام یادآوری خاطرهها و مرور بر کارنامه گذشته موجب خشنودیام میشود نکاتی است که در آنها انگیزه اصلی حفظ حرمت و کرامت انسانی بوده و مواردی که توانستهام اصول حقوق را بر پای عدالت و ندای وجدان بریزم و پاسدار اخلاق و عدالت باشم... همزمان با سالگرد تولد این چهره ملی یادش را گرامی می داریم.