صبا موسوی
گالری والی این روزها میزبان آثار اینستالیشن (چیدمان) لیلی عامری با عنوان «سازه های نامرئی» است. مجموعه ای از 200 حجم حشره در ابعاد کوچک که با سرنگ و مفتول ساخته و به صورت معلق چیدمان شدهاند. بازی نور بر دیوارها و سایه ها برای عامری از اهمیت ویژهای برخوردار است همچون زندگی و ناپایداری آن، با نبود نور، سایهها نیز محو می شوند و برعکس. حرکت حشرات، حرکت سایه ها را ایجاد و معلق بودن ذهن هنرمند را بیشتر نمایان میکند. عامری در حوزه آموزش هنر و تاریخ هنر به کودکان هم فعالیت میکند. او با شعر به کودکان درس هنر می دهد. به مناسبت برپایی نمایشگاه آثارش و نیز دیگر فعالیتهای عامری با او گفتوگو کردیم.
در خصوص روند خلق آثار ارایه شده در این نمایشگاه کمی توضیح بدهید؟
معمولا همیشه برای شروع کارهای مجموعهام، از طراحی شروع میکنم. فکر میکنم برای من و هر هنرمند دیگری، شرایط زیست در خلق آثار تاثیرگذار است. در روند خلق این مجموعه حشرات و وسایل پزشکی را انتخاب کردهام، چونکه دارای تضادهایی هستند. زندگی پر از تضاد است. بالا و پایین و یک روی سیاه و سفیدی دارد. همچنین به دلیل اینکه با وسایل پزشکی، زیاد سروكار داشتهام و جزوی از زندگی من شده است، سرنگ ها در خلق برایم نقش مهمی داشتهاند. سرنگها میتوانند سبب اعتیاد شوند و ضرری برسانند. از آن سو سرنگها میتوانند، سبب نجات آدمها بشوند. حشرات هم باعث آزار و اذیت ما هستند و از سوی دیگر برای محیطزیست مفید و لازمند. این نشان از دوگانگی در زندگی است که برای من همیشه مهم بوده و آن را لمس کردهام. معلق بودن آثار هم برایم به گونهای نماد تعلیق انسانها است. درست است که انسان پایش روی زمین است اما در واقع پایش روی زمین نیست و یک عدم اطمینانی همیشه وجود دارد. برای همین معلق بودن هرچیزی برایم همیشه جذاب است.
با توجه به اینکه مجموعه شما برپایه اینستالیشن (چیدمان) است، آیا شما آثار را بر اساس فضای ارایه گالری والی خلق کردهاید یا پس از خلق، بر اساس فضا مجبور به چیدمان شدهاید؟
چون از پیش میدانستهام که در گالری والی میخواهم نمایشگاه بگذارم، پس به فضا و چیدمان پیش از خلق آثار فکر کردهام و اینکه چه کاری میخواهم انجام بدهم در اندیشهام نقش بسته بود.
مشکلاتی که در مسیر ارایه اینستالیشن وجود دارد، چیست؟
فروش آثار اینستالیشن در ایران بسیار سخت است و هرجایی هم نمیتوان، چیدمان را به نمایش گذاشت. چون برای گالریدارها، فروش بسیار مهم است. این موضوع، انتخاب فضا برای ارایه را بسیار محدود می کند و دست و بال هنرمند در خلق را میبندد.
جایی گفتهاید نور در آثار شما بسیار مهم است. این اهمیت از کجا نشات می گیرد؟
با سایهها خیلی بازی و همه جا سایه ها را نگاه میکنم. بر اجسام نور میتابانم تا ببینم سایههایشان به چه شکلی میشوند. شاید برای من این سایه ها، وجود آدمهاست. در شب، سایهات را نمیبینی اما خودت وجود داری و دیگر واکنشی را که از بیرون داری نمیبینی. سایه همیشه همراه آدم است، گاهی بلند است و گاهی کوتاه، نازک یا قطور میشود. سایه انعکاسی از انسان است. من یک چیزی دارم، یک چیز از بیرون به من برخورد میکند و بازخورد آن، سایه را بوجود می آورد. سایهها نرم و لطیفند برعکس دنیای واقعی که همه چیز، تیز و سخت و لبهدار است. آدمها بهخاطر این تیزیها نمیتوانند با یکدیگر مچ بشوند، اما در دنیای سایهها، همه چیز میتواند، در هم فرو برود و پیوست داشته باشد و ادغام بشود. به طور مثال در دنیای سایهها یک کوه و مورچه و آدم میتوانند با یکدیگر خیلی راحت پیوند بخوردند اما در دنیای واقعی چنین چیزی را نمیتوانیم به راحتی مشاهده بکنیم.
چرا به عنوان یک هنرمند، اینستالیشن را برای بیان افکارتان انتخاب کردهاید؟
وقتی آثار را به شکل اینستالیشن ارایه می کنم، زمانیکه افراد برای دیدن آثار میآیند، انگار با کارها یکی میشوند. آدمها داخل گالری میآیند و با حجم ها ارتباط میگیرند، میتوانند آنها را لمس کنند، میتوانند صداها را بشنوند، انگار در خودکار هستند، درون آن مجموعه قرار میگیرند. معلق بودن کارها هم برایم مثل معلق بودن انسانها است. یعنی انگار آدمها همیشه یک چیزی را نمیدانند و یک حس معلق بودن در وجودشان است.
شما علاوه بر فعالیت در حوزه نقاشی و حجم، به آموزش هنر کودکان نیز مشغول هستید، این دغدغه از کجا میآید؟
یکی از دلایلم این است که به عنوان یک هنرمند چون نمیتوانم از فروش آثارم پول در بیاورم و آثار اینستاليشن به راحتی فروش نمیرود، آموزش برایم یک منبع درآمد است. مهم تر از این بحث، به راحتی میتوانم وارد دنیای کودکان بشوم. در این دنیا، خودم را بهتر میتوام پیدا کنم و بشناسم. همچنین آدمها به امید زنده هستند و بچهها در واقع امیدند، آیندهاند. با ساختن بچهها یعنی آینده را میتوانی بسازی.
شیوه آموزش شما به کودکان در حوزه تئوری هنر، با شعر است، به این شیوه تدریس چگونه رسیدید؟
برای آموزش به کودکان به کلاسهای آقای فاطمی در سرزمین باران می رفتم، کلاس های آموزشی مختلف در موسسه پژوهشی کودکان دنیا. در آنجا آموختیم که در حوزه آموزش به کودکان، بازی، شعر و عروسک جای مهمی دارند و همه اینها میتوانند بر آموزش کودکان اثر عمیقی بگذارند. به شکل فردی، همیشه به دنبال مسیری بودم که بتوانم بچهها را در حوزه آموزش هنر، علاقهمند کنم. برای همین، به هنگام تدریس، سعی میکردم چیزهایی که میخواهم یاد بدهم را شبیه شعر بگویم. اوایل شعر نبودند بلکه شبه شعر بودند. زمانی که علاقه کودکان را به این شیوه تدریس دیدم، تلاش کردم مباحث درس را در شعر بگنجانم.
واکنش کودکان چگونه است؟
چون با شعر و عروسک با بچهها کار میکنم، معمولا علاوه بر نشان دادن علاقه به مباحث، ماندگاری آموزشها در ذهنشان بیشتر است. حتی اگر روزی سر کلاس با خودم عروسک نبرم یا شعری آماده نکرده باشم، خودشان سر کلاس شروع به شعر ساختن میکنند و سعی میکنند تا درس را به شکل شعر در بیاورند. حتی زمانی که به سفر می روند و بعد از بازگشت در کلاس، می گویند «لی لی جون، تو شعرتون فلان نقاش یا فلان تابلو رو که گفته بودید، ما رفتیم و دیدیم». حتی اگر با کتابهای زندگینامه و آثار هنرمندان هم روبه رو شوند، می آیند و می گویند «لی لی جون، تو شعرتون شام آخر بود، تو این کتاب هم عکس شام آخر هست». فکر می کنم نظر بچه ها را خیلی جلب می کند و اینگونه شاخکهایشان تیز میشود و با دقت بیشتر پیرامون خود را می نگرند.
شعرها از خودتان است؟
با همکاری یکی از دوستانم شعرها را آماده می کنیم.
یک نمونه از شعرها را برایمان می گویید؟
یکی از شعرهایی که مربوط به معرفی لئوناردو داوینچی، نقاش دوره رنسانس است به این شکل است:
«اون وسطای رنسانس/ تو کوچه های فلورانس/ یه آقای کاکل زری/ با ریش و موی فرفری/ بازی نقاشی می کرد/ مردم رو طراحی میکرد/ اسمش چی بود، داوینچی بود/ مثل دوتا نخودچی بود»
آثاری در حوزه کودکان هم در دست نشر دارید، در چه مرحلهای است؟
کتاب های مجموعه تاریخ هنر را به شکل شعر همراه با تصویرسازی، آماده کردهایم. با نشر همآواز در ارتباط هستیم. هر جلدی اسمی دارد که زمانی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیرون بیاید، اسم نهایی کتابها به طور کامل مشخص خواهند شد. فکر میکنم برای ردههای سنی سه تا 12 سال مفید واقع شوند.
با توجه به مشکلات موجود برای هنرمندان حوزه تجسمی به خصوص مشکلات معیشتی، شما چه پیشنهاد یا راهکاری را ارایه میهید؟
به نظرم، موانع برای پیشرفت در زمینه هنر خیلی زیاد است، اما از مهمترین راهحلها، شاید گذاشتن بودجه بیشتر برای هنرمندان و بخشهای هنری باشد که کمی از بار سختیهای این مسیر را کمتر کند.