نگاهي به نمايشگاه مهرداد ختايي در گالري ماه
ما كجا جامانديم؟
سارا كريمان
مهرداد ختايي با برگزيدن عنوان «آخور- بارهبند- دهانبند» پيش از ديدن نمايشگاه، اولين نهيب را به مخاطب خود ميزند. احتمالا قرار است مجموعهاي را ببينم كه عصياني در پي رنجش از رذايل اخلاقي به نقش آورده است. تمامي اين الفاظ باري به پهناي ادبيات و فرهنگ عامه دارند كه بسياريشان به صورت ضرب المثل به ذهن متبادر ميشود، وقتي ميگوييم سرت در آخور خودت باشد ميخواهيم اشدا به كسي متذكر شويم كه دست از كنكاش در زندگي ديگري فروگذارد يا زماني كه ميگوييم فلاني هم از توبره ميخورد هم از آخور، به سود جويي و منفعت طلبي شخص اشاره داريم. تمامي اين گزارهها مملو از خشم هستند و لبريز شدن كاسه صبر هنرمند را گواه ميدهند. اما نقاشيها آرام و صبور بودند نه خشم و تلخي اكسپرسيو داشتند نه نمادهاي گل درشت. ختايي؛ قابها را پاسپارتو كرده بود وچنين مفاهيم عميق و همه گير انساني را در ابعادي غالبا 50 در 70 متكي بر اسلوب نگارگري، ظريف اما كنشگرانه به تصوير كشيده. در استيتمنت نمايشگاه جايي به جايگاه امروزي مرزها اشاره ميشود كه چه ناكام مانده انسان از شناخت و رعايتش. هنرمند اين مرز را با خطوط و نقطه چينهاي متوالي در آثار اين مجموعه تكرار ميكند. شيوه اين خطكشيها علاوه بر ارجاع به مفهومي كه در استيتمنت به آن اشاره شد، به نوعي الهام گرفته از خطكشيهاي نگارگري براي ايجاد فضاهاي معمارانه و القاي نوعي حس همزماني نيز بهكار رفته است. گويي هنرمند ميخواهد با اين خطوط مرز بيرون و درون، خانه و خيابان و حريم را بازگو كند. از عناصر تكرار شونده در آثار اين مجموعه نان است كه خود حاوي پيامي مبسوط از رزق و ذاتِ چيستي و دارايي آدمي دارد. چهرههايي كه در هر قاب محزون و دلخسته، از لامكاني به درون قاب پرتاب شدهاند و در هر كدام دو يا چند صورت ميگنجد و البته تكهاي نان، ناني كه به سختي به دست ميآيد و گاه به سختي از گلو پايين ميرود و بايد به آن قناعت كرد. ناني كه براي هر كسي به زعم هنرمند در آخورش گذاشتند و روزي اوست. اين تكرار، تاكيد وي بر حفظ مرزها و حريمها را نمايان ميسازد. ختايي در اين نمايشگاه تعدادي توبره را با فاصله بر ديوار آويخته است. كه ميتوان ارتباط معنايي ميان نان هر سفره يا قاب و اكتفا به آن چيزي كه متعلق به ماست را دريافت كرد. هنرمند در اين مجموعه مسالهاي را گوشزد ميكند كه گويي همه ما مدتهاست از آن آزرده هستيم و ناكام در انتقال آن در روابط و زندگي خود بوديم. ختايي اگرچه با عنوان و استيتمنتي صريح و بيتكلف، رعايت اين امر انساني را يادآور ميكند و آن را به ابتداييترين مراتب از فهم روابط و رفتار انساني باز تعريف ميكند. اما در قابها لطيف و بي تنش رفتار ميكند. پيوست او به نگارگري را ميتوان حتي در رنگهايي كه بر هر قاب نشانده، كه اغلب رنگهاي تخت و درخشنده نگارگري ايراني است بهطور مثال ميتوان در چندين اثر طلايي و سبز و سرخهاي نگارگري ايراني را به وضوح ديد. ميتوان ديد اگر چه چهرهها كه خود نام صورتك بر آنها گذاشته مخدوش و خاكستري هستند. ختايي اين مجموعه را با تكنيك تركيب مواد خلق كرده است. بعضا بخشهايي از اثر با مداد رنگي، گواش يا اكريليك بهكار رفته است. دو عنصر ديگري كه در اكثر آثار تكرار ميشود، طرحهايي از فرش و ميز و صندلي كه كوچك و بسيار كمرنگ در كمپوزيسيون اثر جاگذاري كرده كه ميشود آن را باز هم به حريم و خانه مرتبط دانست و نكته ديگر اينكه صورتكها كه ساكنان اين حريمها و خانهها هستند با تكهاي نان، بي لبخند بي اتكا، گويي در يك نميدانم كجايي معلق هستند. ميشود گفت ختايي در اين مجموعه بغض در گلو مانده جماعتي را فرياد زد. اين نمايشگاه 31 فروردين ماه در گالري ماه گشايش يافت و تا 25 ارديبهشت ادامه خواهد داشت.