بهنام تشكر به تازگي در برنامه «زودياك» كه در شبكه نمايش خانگي پخش ميشود، حضور يافته و از بازيگران اصلي است. گفتوگوي زير به اين مناسبت با او انجام شده است.
دليل حضورتان در برنامه زودياك، علاقه به بازي مافياست يا حضور در يك گيم شو به عنوان يك تجربه متفاوت در قالب تصوير؟
من بازي مافيا را دوست دارم و از اولين نفراتي بودم كه در تلويزيون مافيا اجرا كردم و گاد بازي بودم. هرچه سريهاي جديدتري از مافيا توليد شد، نقشهاي بيشتري روي كار آمد كه براي من جذاب بود. زودياك هم سناريوي جذاب و متفاوتي داشت و وقتي دوستان دعوت كردند تصميم گرفتم كه در برنامه زودياك باشم.
گرداندن بازي مافيا را بيشتر دوست داريد يا بازي كردن را؟
گرداندن بازي را بيشتر دوست دارم. اينكه سفيد باشم برايم لذتبخشتر است.
نظرتان در مورد مدل اجرا و گردانندگي محمد بحراني در زودياك چيست؟
محمد را خيلي زياد دوست دارم و به نظرم در هر جايي كه قرار ميگيرد، مخاطب همراهش است. فكر ميكنم در فصل اول زودياك، كمي با احتياط گرداندن بازي را پيش ميبرد و مراعات بازيكنها را ميكرد. اطمينان دارم كه خودش هم به اين فكر كرده و در فصل دوم، به تغيير مدل گردانندگي بازي فكر كرده است.
از تجربه كار در نمايش خانگي و تفاوتش با تلويزيون بگوييد؟
من تقريبا جزو اولين نفراتي بودم كه نمايش خانگي را با سريال ساخت ايران تجربه كردم. ساخت ايران اولين سريالي بود كه به صورت دي وي دي منتشر شد. اين دو مديا، تفاوتهاي مشخصي دارند. محدوديتهاي صدا و سيما، فيلمنامههايي كه تثبيت ميكند، ناظران پخشي كه دارد با نمايش خانگي متفاوت است. فضاي كار در پلتفرمها راحتتر است و به اين واسطه، كارگردانها، نويسندهها به تبع آن بازيگران دستشان در كار بازتر است. اينها مواردي است كه همه ميدانند و البته خيلي هم پيچيده نيست .
به عنوان كسي كه بخش زيادي از تجربيات كارياش را به نقشآفريني در سريالهاي تلويزيون اختصاص داده، ممكن است كه شما هم مثل خيليها، نگران حال اين روزهاي تلويزيون باشيد. از نظر شما تلويزيون چطور ميتواند به وضعيت سابقش برگردد؟
تلويزيون بايد به همه نظرات مردم توجه كند و براي همه اقشار مردم برنامه بسازد، نه فقط براي عدهاي خاص. مديران تلويزيون فعلي، تمركزشان را بر چيزهايي گذاشتهاند كه فقط و فقط خودشان قبول دارند در حالي كه خودشان هم خيلي خوب ميدانند كه بخش زيادي از مخاطبشان را از دست دادهاند و به نظر ميرسد كه با اين شيوهاي كه پيش ميروند، خيلي هم برايشان مهم نيست. اميدوارم كه اين مديران عزيز، تجديدنظري در روند سياستگذاريشان داشته باشند كه تلويزيون مثل دهه هشتاد يا حتي اوايل دهه نود، دوباره به اوج خودش برگردد و با سريالهاي پرطرفداري مثل ساختمان پزشكان و دودكش و باقي سريالهاي خوب و موفق، مردم و مخاطب را براي خودش حفظ كند. من فكر ميكنم مردم هنوز هم انتظار دارند تلويزيون به رسانه اصلي و ملي همه افراد جامعه تبديل شود.
به سريال ساختمان پزشكان اشاره كرديد؛ تيم سازنده اين سريال، تجربيات خوبي در تلويزيون رقم زدند. به نظرتان جاي خالي چهرههاي دهههاي قبل چقدر در تلويزيون احساس ميشود؟
به نظرم بيشتر از جاي خالي كساني كه در آن سريالها يا برنامهها كار ميكردند، جاي خالي برنامههايشان احساس ميشود. اين وضعيت، نتيجه مدل تصميمگيري فعلي است. اتفاقا همان عوامل الان تجربياتشان بيشتر شده و ممكن است در شرايط مطلوب، خيلي بهتر از قبل كار كنند. باز هم تأكيد ميكنم كه تصميمات تلويزيون مهم است و به نظرم خيلي هم جرات و جسارت ويژهاي نميخواهد. به هر حال آن برنامهها و سريالهاي خيايان خلوت كن در همين تلويزيون، توليد و پخش شدهاند.
ترجيحتان كار در فضاي كمدي است يا جدي؟
در حال حاضر به فضاي كمدي نميتوانم فكر كنم و راستش اصلا كمدي در من گم شده و دلايلش را هم همه ميدانيم. اما به دور از شرايط فعلي، فضاي جدي و درام را بيشتر دوست دارم.