نگاهي به بازار هنر در خاورميانه معاصر
وقتي «هنر» بيتقصير است
حجت اماني
از آنجايي كه بيشتر شاخصها در بازارهاي پررونق و شكوفا به وجود ميآيند، آنها گزارش ميدهند كه خيلي چيزها رو به رشدند و تعداد كمي با افت مواجهند و به همين خاطر است كه شخصي كه قبلا هيچ علاقهاي به بازار هنر نداشته در ابتدا به شاخصها نگاه ميكند و از گزارش رشد هيجانزده ميشود. هر چند كه نهايتا، اگر بخواهيد بدانيد كه هوا آفتابي يا باراني بهتر است كه از پنجره بيرون را نگاه كنيد تا به اخبار هواشناسي گوش كنيد.
تحولات سياسي و اجتماعي در خاورميانه كه قابل پيشبيني نبوده بازارهاي هنري اين منطقه را با افت و خيزهايي همراه ميسازد در حالي كه با اين باور پيشبيني درباره آينده بازار هنري در اين منطقه يا يك اثر هنري توسط هنرمند خاص يا مكاتب هنري كاري خطرناك، گمراهكننده و غيرممكن به نظر ميرسد هر چند كه دلالان آثار هنري از اين حرف ناخشنود خواهند شد، اما بايد اين واقعيت را پذيرفت. بعد از سال ۱۹۴۵ بازار جهاني هنر وارد يكسري دورهها شد. قيمتها به تدريج براي پنج يا شش سال افزايش يافتند، به سرعت به اوج ميرسند براي دو يا سه سال بعد از آن، سپس بهطور ناگهاني نسبتا افت ميكنند تا دوباره اين چرخه شروع شود. آخرين دوره شبيه اين مورد در اوايل دهه ۱۹۸۰ شروع شد. در سال ۱۹۹۰ به اوج خود رسيد و در سال ۱۹۹۱ خيلي سريع افت كرد. بهبود اين شرايط در سال ۱۹۹۵ شروع شد كه در طول سال ۲۰۰۲ ثابت بود و در ۲۰۰۸ به دليل بحران مالي جهاني به ركود رسيد. با اين وجود ميتوان مولفههايي را در تغييرات بازار هنر در خاورميانه فرض كرد كه در شاخصهاي قيمت آثار هنري ميتواند موثر باشند:
- تغييرات اجتماعي همواره يكي از شاخصهاي اساسي تغيير ذائقه بازارهاي هنري در خاورميانه و تغيير در نظام اجتماعي و تقابل گفتمانهاي موجود در زمان خود بوده. سرايت سليقه، مد و انتخاب زيباشناسانه آثار هنري در غرب كه در فضاها و رسانهها به سرعت قابل انتقالند بر سليقه جوامع اين منطقه انكارناپذيراست. وجود طبقاتي از جامعه كه تحت عناويني چون ثروتمند، ستاره، قهرمان و امثال آن نفوذ رسانهاي و شبكههاي اجتماعي موثري در طبقات مختلف جامعه دارند كه حضور و تعامل با جامعه هنري خاص شانس تقاضا براي اثر يا ژانر خاصي را افزايش ميدهد.
- تغييرات سياسي؛ جنگها، اختلافات و قرائتهاي سياسي در خاورميانه نه تنها بر زندگي و معيشت آنها نقش اساسي داشته، بلكه به دلايل منابع نفتي، معادن و ذخاير و نظير آن بازارهاي جهاني را تحت تاثير قرار ميدهد. شواهد نشان داده است مناطقي كه از ثبات سياسي برخوردار بودهاند، درآمد بالاتر و در نهايت بازارهاي هنري پررونقتري داشتهاند. سوگيريهاي سياسي بيگانگان نيز در اين مناطق بر ذائقه هنري در خريد و فروش آثار هنري نقش بسزايي داشته است. به گونهاي كه هر از چندگاهي سليقهاي خاص را بر بازارهاي هنري تحميل ميكنند كه برخي هنرمندان را اغوا كرده و از مسير هنري خود خارج و به سمت بازار هنر ميكشانند.
- خانههاي حراج: اگر چه تحليل آمارهاي حراج به دليل واضح نبودن و مخفي بودن برخي آمار و ارقام قابل اطمينان نيست. اما رقمهاي شگفتانگيزي بر يك اثر يا سبك هنري كه خانههاي حراج بنا به دلايلي كه اتاقهاي فكر و شوراي سياستگذار حراج خانهها دنبال ميكنند، براي مدتي توجه خريداران را به خود جلب ميكند.
با توجه به آنچه بيان شد عواملي در افزايش يا كاهش بازارهاي هنري موثرند كه هنرمند نقش كمتري در آنها دارد به بيان ديگر عوامل ديگري بيش از ارزشهاي تجسمي و هنري بر ركود و رونق بازارهاي مالي خاورميانه حاكم است. اكنون در خاورميانه معاصر با وجود تغييرات در نظام سنتي و گفتماني برخي كشورها و نيز جنگ بازارهاي مالي هنرمندان اين منطقه را با افت و خيزهايي همراه ساخته است. فقدان جريانهاي هنري نو در منطقه از ديگر عوامل مهمي است كه بازار هنري خاورميانه معاصر را تهديد ميكند. اين عامل موجب از دست رفتن بازارهاي جهاني و در نهايت ركود بازارهاي داخلي است به گونهاي كه امروزه شاهد خالي شدن بازارها و حراجهاي جهاني از هنرمندان اين منطقه است. امروزه هنرمندان چيني مشغول توليد آثار جدي و نوآورانه هستند.
جاي تعجب نيست كه اين اتفاق در سرزمينهاي ديگري چون هند و روسيه كه درگير تحولات عميقي هستند نيز در حال رخ دادن است. مجموعهداران امريكايي و اروپايي كه پيشتر به آثار هنري معاصر خاورميانه علاقهمند بودند حال هنر معاصر شرق آسيا را جمعآوري ميكنند و گالريهاي نيويورك و لندن به هنرمندان نوظهور چيني، كرهاي و روسي اختصاص پيدا كردهاند.
نقاش و دانشآموخته دكتري تاريخ هنر