آيا حل بحران اوكراين از مسير پكن ميگذرد؟
احمد وخشيته
ولاديمير پوتين 10روز پس از مراسم تحليف و آغاز دور پنجم رياستجمهورياش به چين سفر كرد؛ پيام مشخص است: چين مهمترين شريك استراتژيك روسيه بهشمار ميآيد؛ موضوعي كه به وضوح در سند تعميق روابط مشترك همهجانبه و تعامل استراتژيك كه او و شي جينپينگ امضا كردند به چشم ميخورد.
بيگمان اين سفر از ابعاد مختلف قابل واكاوي و تحليل است، اما ترديدي وجود ندارد كه موضوع اوكراين بهطور گسترده ميان طرفين مورد بحث قرار گرفته است. شواهد نشان ميدهد كه تلاشهاي ديپلماتيك از سوي همه طرفها براي حلوفصل بحران اوكراين تشديد شده است: از يك سو ائتلاف ضد روسيه در حال برگزاري نشستي در سوييس است و از سوي ديگر جينپينگ پس از ديدار با امانوئل مكرون اكنون ميزبان رييسجمهور روسيه است.
ظاهرا از ديدگاه روسيه، چين بايد نقش بسيار مهمي در حل اين مناقشه ايفا كند؛ احتمالا اين رويكرد ريشه در خوانش چين نسبت به بحران اوكراين دارد كه علت اصلي ظهور آن را عدم توجه به منافع امنيتي مشروع روسيه ميداند. بنابراين ما از يك هماهنگي كامل در اين زمينه ميان مسكو و پكن سخن ميگوييم؛ اما در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه چين همواره تلاش دارد موقعيت خود را بالاتر از سطح منازعه نگه دارد و اين موضع را رها نميكند.
به نظر ميرسد كه چين به خوبي درك ميكند كه اگر نقش تعيينكنندهاي در حلوفصل مناقشه اوكراين ايفا كند، نتيجه آن تاثير قابل ملاحظهاي در نظم نوين جهاني را تعيين ميكند كه روند سياست را طي دهههاي پيش رو تعريف ميكند و ميتواند فرصتي براي چين رقم بزند كه به يكي از معماران اصلي سيستم مبتني بر نظم جديد بينالمللي تبديل شود. از اين رو به اعتقاد من، چين به وضوح اين هدف را دنبال ميكند و كرملين نيز به وضوح از ايفاي چنين نقشي استقبال ميكند و آن را در راستاي منافع ملي روسيه، مفيد ميداند.
اما اجازه بدهيد از زاويهاي ديگر نيز به اتحاد مسكو و پكن توجه داشته باشيم. اگر تاريخ روابط ديپلماتيك ميان روسيه و چين را كه از زمان ايوان واسيليويچ [نزد ايرانيان به ايوان مخوف شهرت دارد] در قرن شانزدهم آغاز شده است تاكنون ورق بزنيم، به باور من تجربه تاريخي درس بزرگي به مقامات مسكو و پكن داده است: تنها در ائتلاف قدرتمند هستند. با اين پيش درآمد اگر بر پويايي تشديد شده ايالات متحده در استقرار موشكهاي ميان برد بهطور همزمان در فيليپين از يك سو و جزاير برنهلم در درياي بالتيك معطوف شويم، اين تهديد مشترك به نزديك شدن بيشتر روسيه و چين منجر شده است. در واقع در اينجا ما از يك روند ميان مدت و حتي بلندمدت صحبت ميكنيم كه در مسير يك رقابت تسليحاتي پيش ميرود و اگر چه توجيه ايالات متحده بازدارندگي هستهاي است، اما در واقع اين نيروي محركي در راستاي تشديد مسابقه تسليحاتي است كه به هماهنگي بيشتر مسكو و پكن منجر ميشود.
با اين وجود اگر متغير امريكا را فاكتور بگيريم، اين سفر در بعد دوجانبه نيز از اهميت بسزايي برخوردار است و ما همكاريهاي استراتژيك بسيار عميق و مستحكمي را در طيفهاي متنوع تجاري - اقتصادي، امنيتي، نظامي، انرژي و ... ملاحظه ميكنيم. اكنون صحبت از تعميق روابط ميان روسيه و چين فقط در حرف جريان ندارد؛ برجستهترين سيگنالي كه نشان ميدهد دو كشور بهطور عملياتي به يك اتحاد استراتژيك عميق رسيدهاند؛ موضوعي اقتصادي است. در سال ۲۰۲۳ و همزمان به گستردهترين و متنوعترين بستههاي تحريمي غرب عليه روسيه، گردش مالي تجاري دوجانبه ميان روسيه و چين، يك چهارم افزايش پيدا كرده و به ۲۲۷ ميليارد دلار رسيده است تا روسيه در رتبه چهارمين شريك تجاري چين قرار بگيرد. توسعه روابط با چين را در جامعه روسيه نيز ميتوانيم ملاحظه كنيم كه يكي از نشانههاي آن اقبال دانشجويان به زبان چيني و انتخاب آن براي آموزش در دوران تحصيل است كه نشان ميدهد به تعميق بيشتر روابط و فرصتهاي كاري با چين باور دارند. اين موضوع در نظرسنجي اخير مركز افكار عمومي روسيه نيز مشخص است كه نشان ميدهد از هر 10 روس، 7 نفر روابط بين دو كشور را دوستانه و همسايگي خوب ارزيابي ميكنند (۷۲ درصد)؛ در حالي كه در سال ۲۰۰۵ تنها ۳۷ درصد جامعه چنين باوري داشتند.
در پايان اجازه بدهيد بار ديگر به پرسش ابتدايي بازگردم و اين نوشتار را با اين جمعبندي به پايان برسانم كه رهبران روسيه و چين اگر چه در مقابل يك تهديد واحد به چنين اتحادي رسيدند، ولي در عين حال تاكيد ميكنند كه اين اتحاد در مقابل يك كشور سوم (امريكا) نيست؛ اين موضوع نشان ميدهد كه با وجود خصومتها اما همچنان طرفين تمايل ندارند در تلهامنيتي كلاسيك غرب قرار بگيرند و چين تاكيد ميكند كه تمايلي براي قرار گرفتن در ذهنيت جنگ سرد از سوي غرب ندارد و درك اين نكته مهم است كه همچنان از حل مسالمتآميز بحران اوكراين حمايت ميكند.
استاد دانشگاه دوستي ملل روسيه