چيزهاي دردناك
نوا ذاكري
«آلي» يك روز از خواب بيدار ميشود و خود را درون جعبهاي پر از خرت و پرت، در مغازهاي كه اسباببازيهاي دست دوم ميفروشد، مييابد. او با چشماني گريان و حافظهاي مخدوش، به دنبال دوستش، «بيلي» ميگردد اما يافتن او، از آنجايي كه آلي هست، بسيار سخت و تا حدي ناممكن است؛ سريال چهار قسمتي «آلي گمشده» با اين صحنه آغاز ميشود، صحنهاي كه در ابتدا ما را به ياد انيميشن «داستان اسباببازي» مياندازد يا بهطور كلي، به ياد همه عروسك هايي كه زماني بهترين دوستانمان بودند و بعدتر آنها را فراموش كرديم و از دست داديم، اما سريال «آلي گمشده» از چيزي فراتر از اينها صحبت ميكند.
سريال «آلي گمشده» به كارگرداني «پيتر رمزي» محصول سال 2022 است و اگرچه شخصيتهاي اصلي آن چهار عروسك هستند، اما جاي بزرگي را در دنياي بزرگسالان به خود اختصاص ميدهند. اين اثر در كليت خود درباره از دست دادن، جستوجو و سرانجام به دست آوردن سخن ميگويد و در روند داستان به زندگي عروسك هاي فراموش شده، رها شده و بيدوست مانده اي مي پردازد كه خشونت، به بخشي جداييناپذير از زندگي شان بدل شده است.
«آلي» به كمك يك عروسك دلقك به نام «زوزو» و با اطلاعات اندكي كه از نحوه گم شدنش و خانهاش به خاطر دارد، در جستوجوي دوستش «بيلي» از مغازه اسباببازيفروشي فرار ميكند و در مسير با يك خرگوش صورتي عصبي، حسود و خشن به نام «رزي» نيز همراه ميشود. داستان رفته رفته ما را با زندگي «زوزو» و «رزي» نيز آشنا ميكند آن هم درست زماني كه شخصيت مهربان و همراه «زوزو» دچار تغييرات اساسي ميشود، چراكه خيال ميكند «آلي» از گمشده او با خبر است. «زوزو» يك دلقك اسباببازي است كه هنگام زندگي در شهربازي عاشق عروسكي ميشود كه پس از تخريب شهربازي فروخته ميشود و «زوزو» طي سالها جستوجوي او، دچار جنون شده است. اين دلقك اسباببازي كه هرگز مورد علاقه كسي نبوده و دوستي نداشته، بعد از تعطيلي شهربازي، به دنبال انتقام از هر عروسكي است كه از او خوش شانستر بوده باشد و «آلي» اينگونه است.
«زوزو» و «رزي» هم مانند «آلي»، زماني در جستوجوي گمشدههاي خود بودند، اما آنها ديگر هرگز دوست داشته نشدند و زندگي خشن و سختي را پشت سر گذاشتند و زندگيشان در جعبهها و قفسههاي خاك گرفته اسباب بازي فروشي ها و عتقيه فروشيها سپري شد بدون آنكه هيچ كودكي براي داشتنشان دست دراز كند.
شايد داستان «زوزو» و آنچه بر او رفته، تلخ ترين صحنههاي سريال باشد، اما از سوي ديگر پدر و مادر «بيلي» را از خاطرات پراكنده «آلي» مي بينيم؛ مادري كه با سرطان درگير است و پدري عصبي و اخمو كه به نظر مي رسد، نميتواند از پس هزينههاي درمان همسرش برآيد؛ اگرچه اين صحنهها در سريال شايد كمي نخ نما به نظر برسد، اما در پيشبرد روند داستان و آنچه در صحنه پاياني نمايش داده ميشود، موثرند. «آلي گمشده» داستاني است درباره چيزهاي دردناك همانند دوست داشته شدن، بزرگ شدن و رفتن به سمت واقعي بودن. جهان انيميشن و داستانهاي كودك، به دليل رابطه خاصي كه كودكان با عروسك هاي خود دارند همواره به سمت ساخت چنين آثاري تمايل داشته است، اما سريال «آلي گمشده» پا را از جهان كودكان بيرون مي گذارد و به زندگي ما كه سرشار از همين «چيزهاي دردناك» است، راه مي يابد.