درباره همايش «هنر و محيطزيست»
نتهايي براي زيستبوم
صبا معصوميان
ميدانيم كه عموم هنرمندان به «هنر متعهد» به ديده ترديد مينگرند، از مهمترين ايرادهاي آنها به «هنر متعهد» كوتاه بودن افق خيالي آن و تاريخ مصرفدار بودنش است كه در نتيجه آن، اين هنر نميتواند در طول زمان پايدار بماند؛ اين گروه معتقدند هنر نبايد محدود به چيزي از جمله مسائل اجتماعي و سياسي باشد، بلكه بايد آزادانه و بدون قيد و شرط خلق شود. هنر براي بيان دروني و بروز خلاقيت هنرمند است نه پيشبرد اهداف ايدئولوژيك و پايبندي به مضامين خاص؛ موضوعاتي از اين دست محدوديت براي بيان هنري ايجاد ميكند و مانع نوآوري است؛ حتي «هنر متعهد» ميتواند به يك ابزار براي اهداف سياسي و تبليغاتي تبديل شود. هنر بايد فرصتي براي افراد ايجاد كند تا آنچه برآمده از عواطفشان است، به شكلي صادقانه و بدون نگرانيهاي اجتماعي و سياسي بيان كنند. در واقع هنر به عنوان عرصه آزاد براي بيان فردي بايد در نظر گرفته شود؛ جايي كه هنرمند بتواند بدون توجه به انتظارات و فشارهاي خارجي، خلاقيتهايش را به نمايش بگذارد.
با همه اينها، مخالفان «هنر متعهد» اغلب پذيرفتهاند كه گاهي اين شكلِ ارايه هنر، شامل استثنائاتي ميشود، مثلا تصنيفهاي عارف قزويني كه با انگيزههاي خاصي سروده شدهاند يا نقاشي گرنيكاي پيكاسو كه به دليل وقايع تاريخي خاصي خلق شده، با وجود تعلق به اين دسته، از نظر تاريخي جاودان و از منظر تاثيرگذاري، داراي افق خيالي هستند .
پس از اين مقدمه سراغ موضوع اصلي ميرويم و درباره ارتباطي كه ميتواند ميان هنر و محيطزيست شكل بگيرد، بررسي اجمالي خواهيم داشت. مساله محيطزيست امروز به يك دغدغه جهاني بدل شده، بسياري از هنرمندان براي اين موضوع خاص وارد عرصه «هنر متعهد» شدهاند؛ اما هنر چه كاري ميتواند براي مساله محيطزيست انجام دهد؟
چندي پيش به مناسبت هفته محيطزيست (16 تا 22 خردادماه) در فرهنگسراي ارسباران، گردهمايي ميانرشتهاي «هنر و محيط زيست» با مشاركت فعالان عرصه هنر و دوستداران محيطزيست با همكاري ان.جي.او «داوطلبان سبز» و فرهنگسراي ارسباران تشكيل شد. اين گردهمايي با دبيري محمدهادي مجيدي، موسيقيدان و فعال محيطزيست برگزار شد. در اين گردهمايي هنرمندان و دغدغهمندان محيطزيست با محوريت «نقش اجتماعي هنرمند در بهبود وضعيت جمعي و زيست محيطي» ديدگاههاي خود را به اشتراك گذاشتند.
محمد واعظي، مستندساز و كنشگر آب با موضوع «روايتگري و مسووليت اجتماعي زيست محيطي» گفت: «هنر شيرينترين زباني است كه بشر توانسته براي ايجاد ارتباط بين همنوعانش داشته باشد، ما ميتوانيم به عنوان يك روايتگر، راوي اتفاقاتي باشيم كه باعث به هم خوردن نظم طبيعت ميشود تا توجه و نگاهها را بر اين موضوع جلب كنيم، مسووليت هنري ما روايت كردن است.» عرفان خسروي نيز با موضوع «هنر، علم و دوباره هنر» سخنراني خود را ارايه داد، درباره پايههاي تكاملي درك زيباييشناسي در هنر صحبت كرد. آروين صداقتكيش (موسيقيدان و رهبر اركستر) با عنوان «مختصري درباره محيطزيست» به سخنراني پرداخت. در بخش ديگري از اين نشست نيز عباس مجيدي، مجسمهساز و پژوهشگر با عنوان سخنراني «هنر، زندگي، محيطزيست» گفت: «هنرمند معاصر اساسا با دغدغههاي محيط زيست درگير است و به تمام اتفاقهاي اطرافش واكنش نشان ميدهد و جريانهاي فكرياش را با اشكال مختلف نشان ميدهد، بنا نيست ما براي هنرمند رسالتي و رابطهاي با محيط پيدا كنيم، چرا كه او خودش درگير اين مسائل است.» شيما مفيد نيز ارتباط محيطزيست و هنر را ذاتي و طبيعي دانست و گفت: «هنرمندان عصاره كارشان را از طبيعت ميگيرند و اهالي محيطزيست هم احتياج دارند از هنر براي پيشبرد اهدافشان استفاده كنند. همانطور كه ميگويند جايي كه زبان باز ميماند موسيقي آغاز ميشود، يك تصوير تاثيرگذار هم ميتواند بيش از چند مقاله محيط زيستي بر عموم مردم تاثير بگذارد.» در اين همايش دو انيميشن مرتبط با محيطزيست با عنوانهاي «هبوب» ساخته مهسا ساماني و «سمپاش» ساخته فرنوش عابدي به نمايش درآمد، همچنين در اين برنامه اجراي پرفورمنس موسيقي و تصوير با همكاري روزبه محمدي (پيانو) اميرعلي توحيدي (فيكس مديا) و اميرحسين مهرواني (تصوير) به نمايش درآمد كه اجرايي بداهه از تلفيق موسيقي و تصاوير رايانهاي با موضوع محيط زيست بود.
در پايان با بررسي گفتههاي سخنرانان اين همايش باز ميتوان جاي خالي پرداختن به اين پرسش را احساس كرد كه كدام شكل هنري قادر است با بياني گويا و موثر، مفاهيم محيطزيستي را منتقل كند؟ ميدانيم كه موسيقي، با وجود شكل انتزاعياش، در نگاه اول براي بيان مستقيم مفاهيم محيطزيستي كارآمد به نظر نميرسد؛ با اين حال، هنرهاي ادبي و تصويري، از جمله هنرهاي تجسمي و نمايشي، پتانسيل بالايي در ارايه پيامهاي محيطزيستي دارند. اما نكته مهم اينجاست كه اگر در ارايه اين هنرها از سينما و تئاتر گرفته تا جلوههاي بصري اگر موسيقي را حذف كرد، چه ميزان تاثيرگذاري آن افت پيدا ميكند؛ حتي در نمايشگاههاي نقاشي و عكس هم در گالريها اغلب موسيقي پخش ميشود؛ ميتوان گفت تلفيق موسيقي و در واقع وجود انتزاعياش اين همه كاركرد براي تاثيرگذاري به آن داده است، چراكه با موسيقي ميتوان تاثيري عميق و پايدار بر مخاطب گذاشت. اگرچه به نظر بسياري از دغدغهمندان، وضعيت محيطزيست به مرز خطرناكي رسيده، اما همچنان كاركرد «هنر» به عنوان يك ابزار براي تاثيرگذاري، بر مخاطب مهم تلقي ميشود و همين موضوع باعث شده كه هنرمندان از موسيقيدان تا كارگردان براي طبيعت و حفظ محيطزيست خلاقيتهاي هنري خود را در خدمت محيط زيست بگيرند.