درنگي بر كشف مجسمهاي كه خبرساز شد
سوءتفاهمي در تاريخ مجسمهسازي
حسين دو پيكر
مجسمهسازي از هنرهايي است كه از ديرباز انسان به دنبال آن بوده و با متريالهاي مختلف به آن پرداخته است.
انسان با ساخت مجسمهاي كه خلق ميكرده است به آن عينيت ميبخشيده، گاهي آن مجسمه انسان بوده گاهي شئ ، حيوان يا حتي يك فرم و... گاهي اين مجسمهها كاربرد اعتقادي و مذهبي، گاهي دلايل ايدئولوژي به خود ميگرفته و گاهي بدون هيچ سفارش از احساس سرشار هنرمند نشأت ميگرفته و دلايل ديگري كه ميتواند وجود داشته باشد يك مجسمه خلق ميشده است.
در ماه گذشته مجله علمي لايو ساينس خبري را منتشر كرده بود كه مجسمهاي به تازگي در غار فولگهرد در جنوب آلمان پيدا شده است كه تاريخ مجسمهسازي را به ۳۵هزار سال پيش عقب برده است.
مجسمه كشف شده مجسمه يك اسب است. اين مجسمه اسب كشف شده به اندازه كف دست انسان است كه توسط اولين انسانهاي خردمند (هو مو ساپينس) در سي و پنج هزار سال پيش ساخته شده. اين مجسمه از آج ماموت است كه به صورت يك تكه تراشيده شده است.
ولي صحبت اينجاست كه اين مجسمه تازه كشف نشده است و دههها از كشف اين مجسمه ميگذرد.
به دنبال اين خبر، خبرگزاريهايي در ايران بدون هيچ گونه تحقيقي به آن پرداختند و اينگونه نوشتند «كشف قديميترين اسب حكاكي شده جهان توسط انسانهاي نخستين»!
با اين خبر اينطور پنداشتند كه به تازگي با اين كشف، تاريخ مجسمهسازي به ۳۵ هزار سال عقبتر برگشته است!
با توجه به اينكه كشف اين اثر، همراه صدها اثر مجسمه در غار فولگهرد به چند دهه قبل بر ميگردد كه نه تنها قدمت هر كدام تاريخ مجسمهسازي را متحول كرده است، بلكه به لحاظ شيوه ساخت و فرم، حيرت انسان را برميانگيزد. مثلامجسمه موجودي آميخته از بدن انسان و سر گربه با ارتفاع ۱/۲۸ سانتيمتر با قدمتي بين ۲۸ تا۴۰ هزار سال پيش از ميلاد كه در هولنشتاين آلمان كشف شده، يكي از آن آثاري است كه از آج ماموت يكتكه توسط انسانهاي نخستين ساخته شده. هر چند هنوز مشخص نشده است كه اين اثر بازنمايي چيست، ميتواند بازنماي انساني باشد كه احتمالا براي شكار لباسي به شكل يك حيوان به تن كرده است. برخي از تاريخنگاران اين موجودات آميخته را دشمن يا جادوگر ناميدهاند. موجوداتي كه ميتوانستهاند از طريق برخي آيينها با جهان ارواح ارتباط برقرار كنند. (تاريخ هنر جنسن.)
پرداختن به مجسمه توسط انسان (از انسانهاي نخستن تا به امروز) كار تازهاي نيست. شايد بتوان اين را مورد توجه قرار داد كه در يونان باستان هيچگاه توسط فيلسوفان بزرگ مستقل در مورد مجسمه سخن به ميان نيامده است. فيلسوفان بزرگ آن دوره در مورد نقاشي، معماري و شعر نظرهايي را عنوان كردهاند و به آنان به صورت ويژه پرداختهاند، بيشك مجسمه در آن دوره وجود مستقل نداشته و هميشه در خدمت معماري قرار داشته به اين ترتيب فلاسفه هيچگاه به مورد مجسمه در آن زمان نپرداختهاند.
با كشف مجسمههايي توسط انسانهاي نخستين يا اولين انسانهاي خردمند (هوموساپينس) ميتوان به اين مساله توجه داشت كه مجسمه به خودي خود به صورت ويژه توسط انسانهاي نخستين پرداخته شده و سوژهاي خاص براي انسانهاي نخستين بوده است و با تمام دقت و با حوصله و خلاقيت به آن ميپرداختهاند و از مجسمه بهصورت مستقل در بيان احساسات يا مفهوم خواص و عينيت بخشيدن به مسائل ماورايي و اعتقادي به آن ميپرداختهاند.
ميتوان به مجسمههاي زيادي در دوران پارينهسنگي اشاره كرد مجسمههاي زن و الهههاي باروري كه متعلق به ۲۵ تا ۲۸ هزار سال قبل از ميلاد بوده و كشف شدهاند.
اگر ما بخواهيم به همين مجسمه اسبي كه در ۳۵هزار سال پيش توسط اولين انسانهاي خردمند ساخته شده و اين روزها در مورد آن بيشتر سخن رفته است بپردازيم خواهيم فهميد كه مجسمهسازي نه تنها داراي پيشينهاي طولاني است بلكه همواره راه خود را مستقل طي نموده است:
اسبي كه بعد از سي و پنج هزار سال وقتي به آن نگاه ميكنيم شك را در مخاطب ايجاد ميكند كه آيا اين اثر توسط هنرمندي معاصر به شيوه مينيمال كار شده يا انساني در سيوپنج هزار سال پيش.
تناسبات دقيق اين اثر مشخص ميكند كه سازنده اين اثر شناخت كامل از اسب، تناسبات اسب و حتي احساس و حالتهاي كامل اسب داشته و كامل اسب را ميشناخته است. حالت گردن، سر اسب و ماهيچههاي اسب با دقت و تناسبات تقريبا دقيقي كار شده و بسيار هوشمندانه و با مهارت خاص. با اينكه دست و پاي اسب شكسته شده است ولي هنوز حركت و انرژي خاصي در اين اثر نهفته است كه قابل تحسين است.
حالت دست و پا، گردن و سر اسب در فرم كلي كار يا همان كمپوزسيون كمك شاياني كرده.
مساله ديگري كه در اين اثر اهميت پيدا ميكند متريال و ابزاري است كه هنرمند با آن اين مجسمه را ساخته.
گويا هنرمند ۳۵هزار سال پيش با توجه به ابزارهايي كه در اختيار داشته متريال كار خود را انتخاب كرده است، ابزاري با توجه به ابعاد اثر كه بتواند با ظرافت تمام آج محكم ماموت را بتراشد.
مسالهاي كه اهميت پيدا ميكند انتخاب اسب است كه خود جاي تامل دارد.
اسب با تمام زيبايي در فرم و تناسباتي كه دارد، پيچيدگي بسياري در ساخت دارد و هنرمند بايد در ساخت مجسمه مهارت بالايي داشته باشد كه بتواند از پس پيچيدگيهاي آن برآيد و هنرمند ۳۵ هزار سال پيش از پس ساخت اين مجسمه به خوبي بر آمده است.