كجا به دنبال ايده ميگرديد؟
بخشي از آثارم، سوژههايي «بيروني» هستند كه از وقايع روزمره سياسي-اجتماعي اطرافمان (مثل انتخابات، كانديداها يا گراني) برگرفته ميشوند -و خوشبختانه از اين بابت چيزي كم نداريم- و با تصميم قبلي به دنبالشان ميروم. اما بخش ديگري از آثارم، سوژههاي شخصي و «دروني» من هستند كه در لحظههايي از زندگيام (شبها هنگام خواب، يا روزها هنگام بيداري يا هنگام تماشاي يك فيلم غمانگيز و...) به وجود ميآيند. پس خودم را رها ميكنم و از درون زندگي شخصي، خاطرات گذشته و فيلمها و شخصيتهاي مورد علاقهام، پس از تحقيق و مطالعه و از ميان ديدنها، يادآوريها و تحقيقها، سوژه را پيدا ميكنم.
از نظر حرفهاي، چه شخصي بيشترين تاثير را بر شما گذاشته است؟
از مرحوم كامبيز درمبخش كه زندگي خودش را وقف كاريكاتور كرد، بيشترين تاثير را گرفتهام. با اينكه ايشان حدود ده سال از ما بزرگتر بود، ميديدم كه چقدر با پشتكار زياد، وسواس، خوشبيني و هنرمندانه كار ميكند. ايشان با تكنيك بسيار بالا و زيبا و با نظم در زندگي و در حرفه كار ميكرد. به همين خاطر، هميشه سعي كردم ايشان را الگوي خودم قرار بدهم و انرژي مثبتي از ايشان دريافت كردهام. همينطور از محسن دولّو و از بين طراحان خارجي، از گيرمو مورديو، ژان موريس بوسك و فرانسيس لولارن، معروف به شاوال، بسيار تاثير گرفتم.
بزرگترين درس زندگي را از چه كسي گرفتيد؟
شخص خاصي را نميتوانم نام ببرم، چون خيلي سخت است كه مسير درست يا اشتباه زندگي را پيدا كنم كه بر اساس آن بتوانم كسي را الگو قرار بدهم. من آدمي نسبينگر هستم و از نظر من هيچ چيز مطلقي وجود ندارد. هر انساني سرشار از بديها و خوبيهاست. از هيچ كس درس نگرفتهام. اعتقاد دارم زندگي درسدادني نيست و هر كسي براساس الگوي خودش زندگي را تعريف ميكند. ولي شايد از صادق هدايت و آلبر كامو تاثير گرفته باشم.
بزرگترين دستاورد شما در حرفهتان چيست؟
اثري كه در جواني براي صادق هدايت كار كردهام بزرگترين دستاورد هنري من است و الان هم اين اثر از صادق هدايت و من معروفتر است.
بزرگترين دستاورد شما در زندگي چيست؟
راستش، من خيلي زندگي جالبي نداشتهام. بزرگترين دستاورد كه چه عرض كنم، هيچ دستاوردي نداشتهام. فقط زندگي را تحمل كردهام. ولي هر چه دلم خواسته انجام دادهام. اين هم براي خودش طنز سياه است.
فلسفه شما در حرفهتان چيست؟
احساس ميكنم زندگي معناي آنچناني ندارد. آخرش هم، همه خواهيم مرد، هنر براي اين به وجود آمده كه ترس از مرگ را در انسان تلطيف كند. براي همين موسيقي، رقص، نقاشي، شادي و خنده، همه به خاطر اين است كه مرگ را فراموش كنيم. من خيلي مرگانديش هستم، ولي از زندگي لذت ميبرم. وقتي زندگي موقتي است، سعي ميكنم تا زنده هستم از زندگي لذت ببرم و واقعيت زندگي را بپذيرم و از آن فرار نكنم. خيلي از آثارم شوخي با مرگ است. يك ستون در «ماهنامه طنز و كاريكاتور» با عنوان «ايستگاه مرگ» داشتم.
فلسفه شما در مورد اوقات فراغت چيست؟
هفتهاي يكي، دو بار به دفتري كه از قديم براي مجله داشتم، ميروم.غير از آن، بيشتر با برنامههاي ماهواره سرگرم هستم و مطالعه ميكنم، موزيك گوش ميدهم و فيلمهاي قديمي را ميبينم و با آنها براي خودم فضاسازي ميكنم. فلسفه من در اوقات فراغت اين است كه به معناي زندگي فكر كنم. من بخش زيادي از عمرم را گذراندهام، ولي هنوز از معناي زندگي و اينكه زندگي در آخر چه خواهد شد سر درنياوردهام.
آيا موضوع مورد علاقهاي داريد كه تا به حال فرصت انجام آن را پيدا نكردهايد و دوست داشته باشيد به آن بپردازيد؟
هميشه دوست داشتهام كه راحت بتوانم هرچه دلم ميخواهد را به تصوير بكشم. اميدوارم اين اتفاق به زودي رخ بدهد.
آيا سرگرمي خاصي داريد؟
الان نه، ولي قبلا فيلم جمعآوري ميكردم. به فوتبال علاقه خاصي داشتم. نقاشي فوتباليستها را ميكشيدم و در كلاسور نگهداري ميكردم و ميبردم امجديه تا از آنها امضا بگيرم. يك كلكسيون براي خودم درست كرده بودم.
هنرمند يا گروه هنري محبوب شما كدام است؟
از هنرمندان ايراني، از حسين عليزاده خيلي خوشم ميآيد؛ چون آثارش هم سنتي است و هم مدرن. بري وايت را هم خيلي دوست دارم و همينطور گروه بيتِلز را كه اثري هم برايشان كشيدهام.
اگر بنا شود يك تا چهار شخصيت را براي شام دعوت كنيد، آنها چه كساني خواهند بود؟
آلبرت اينشتين، صادق هدايت، آلبر كامو و ديگو مارادونا.
چه چيزي جمعآوري ميكنيد؟
در حال حاضر، دارو! دارو جمعآوري ميكنم، چون هيچ چيز نيست كه نداشته باشم. از فشار خون بگير تا ... آخرِ عمري متخصص دارو شدهام.
باارزشترين دارايي شما چيست؟
شايد هنرم! البته برايم دارايي ايجاد نكرده است، ولي ارزشي معنوي دارد.
بزرگترين نگراني و ترس شما چيست؟
بزرگترين ترسم مرگ است و بزرگترين نگرانيام اين است كه روزي كارهاي خودم را نتوانم انجام بدهم؛ به عبارتي، كارهاي روزانهام را كس ديگري مجبور باشد انجام بدهد.
اگر بنا باشد از فردا اين كاري كه انجام ميدهيد را نكنيد، چه حرفهاي را انتخاب خواهيد كرد؟
هيچ كاري جز نقاشي بلد نيستم! بايد ميرفتم درخواست بازنشستگي ميكردم. حالا امروز شايد، به خاطر سنم، يك بازنشستگي برايم مقرر كنند.
از كتاب يك فنجان قهوه با ...