نگرش به شيوه ذهنيت فلسفي1 خود يك پديده نو در تاريخ نگرشهاست. همه نگرشها و بينشها يا سيستمها در يك حقيقت مشتركند، آنها براي همه عناصر توجيه بينشي دارند و همه چيز برايشان قابل توجيه است؛ منتها تفاوت آنها در تاكيد و محوريتي است كه براي نمود يكي از عناصر قائل ميشوند.2ذهنيت از عمده ويژگي انسان و فصل تمايز او با ساير موجودات است كه فرهنگ و تمدن بشري مديون آن است. تفكر و ذهنيت جرياني است كه در آن فرد كوشش ميكند مشكل را كه با آن روبهرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربيات قبلي خويش به حل آن اقدام كند3.
ساختار ذهني هر فرد نتيجه تعامل نيروهاي بالقوه ذهن با عين، يعني محسوسـات و امـور خـارجي اسـت كـه ذهنيـت ناميـده ميشود. ذهنيتها، فعليتهاي قواي ذهني است كه اغلب، ناهمگون و متضاد و مجموعهاي از پيشدانسته، پيشديد، پيشفهم يا پيشتصور و پيشداشتهايي است كه ذهنيت هر فرد را طي تجربيات زندگي تاليف كرده و اين همه، مولفههايي است كه يا به مولفههايي ديگر مبدل شده يا جايگزين مولفههايي ديگر ميشود.4حالات ذهني، هم حالات گزارهاي مثل باورها و هم حالات احساسي مثل دردها را شامل ميشود. آنها حالاتي هستند كه ميتوانند به كار تبيينهاي علي رفتار مردم بيايند.5 درباره ماهيت و چيستي فلسفه نظريات مختلف ابراز شده؛ فلسفه كاري است كه فيلسوف انجام ميدهد. در مطالعه كار فيلسوفان بهطور كلي و توجه به آنچه فيلسوفان معروفي مثل سقراط، افلاطون، ارسطو، بركلي، كانت، هگل، پيرس، ديويي و وايتهد انجام دادهاند ما به چهار جنبه اساسي برميخوريم:
1. فعاليتهاي تحقيقي: تحليل، انتقاد، تركيب، بررسي ارزشها، سير عقلاني، تفسير يا بسط نظريات علمي
2. روش تحقيق: روش مناظره با مباحثه، روش قياسي، روش استقرايي، روش حل مساله
3. روح فلسفي: ترديد منطقي، كنجكاوي، ژرفانديشي، ديد وسيع، سعه صدر، ترقيطلبي، وحدت شخصيت، طرفداري از ارزشهاي انساني
4. رشته فلسفه: فلسفه را ميتوان به عنوان رشته يا شعبهاي از دانشهاي انساني فرض كرد.6
افلاطون در دفتر پنجم كتاب جمهوري، فيلسوف را اينچنين تعريف ميكند: «فيلسوف يعني دوستدار دانش»؛ كسي است كه جوياي تمام دانش است؛ فلاسفه حقيقي كساني هستند كه اشتياق به تماشاي حقيقت دارند.7فلسفه علمي است عقلي. فلسفهورزي عبارت است از تفكر فلسفي و توليد فكر فلسفي.8
ذهنيت فلسفي معادل روح فلسفي خصوصياتي است كه در رفتار و طرز فكر فيلسوف در برخورد وي با ديگران، روبهرو شدن با مشكلات و بهطور كلي در تمام شوونات زندگي وي به چشم ميخورد كه باعث تمايز او از ديگران ميشود كه اين خصوصيات شامل كنجكاوي زياد، فهم عميق، ديد وسيع، صبر، اتكاي به نفس و طرفداري از ارزشهاي انساني است.9ذهنيت فلسفي به معناي توانايي ذهن، شيوه تفكر، محصول طرز فكر يا تصوير ذهني بيان شده است.10ذهنيت فلسفي نوعي منش فكري است كه سبب بهبود قضاوت ارزشي در افراد ميشود و به فرد بينشي ميدهد كه بتواند به حل مسائل مختلف بپردازد. فرد داراي ذهني فلسفي خصوصياتي را نشان ميدهد كه در سه بُعد به هم مرتبط يعني جامعيت، تعمق و انعطافپذيري گروهبندي ميشوند. هر كدام از ابعاد ذهنيت فلسفي (جامعيت، تعمق و انعطافپذيري) داراي ويژگيها و نشانههايي هستند كه در زير به آنها اشاره ميشود:
جامعيت
از ما ميخواهد كه در برابر فشار آني و مورد خاص بودن مقاومت كنيم و مسائل خودمان را بر اساس هدفهاي درازمدت بنگريم. نشانههاي جامعيت عبارتند از:
1- نگريستن به موارد خاص در ارتباط با زمينههاي وسيع: در اين زمينه فيلسوف امور مخصوص را در يك زمينه وسيع با هم مربوط ميسازد و به اصطلاح سعي ميكند تصوير بزرگ را ببيند. فرد داراي ذهن فلسفي بهطور ويژهاي خود را به تصوير بزرگ علاقهمند ميسازد.
2- ارتباط دادن مسائل آني به هدفهاي درازمدت: تصميماتي كه براي حل مساله روزانه خويش اخذ ميكند با توجه به هدفهاي ثابت و دور به مرحله اجرا درميآيند. هدفهاي دور مثل راهنماي ثابتي، اعمال فرد را هدايت ميكنند. نوعي نيروي اضافي عقلاني و هيجاني در اين خصوصيت تفكر وجود دارد كه در برابر فشار آني مسائل ايجاد نظم ميكند تا تصميمات بر اساس هدفهاي ثابت و نسبتا دور اتخاذ شوند.
3- به كار بردن قدرت تعميم: يعني بعد از مشاهده چند مورد؛ به صورت خلاق و ابتكاري در پي فهم مسائل برميآيد و كليت مسائل را درك ميكند و نيازي به مشاهده و ديدن موارد متعدد نيست.11
4- شكيبايي در تفكرات عميق نظري: اين چهارمين نشانه تفكر جامع تا حدي در زماني نشان داده ميشود كه فرد كوشش ميكند تا جنبههاي كلي امري را درك كند، به هدفهاي درازمدت توجه كرده و تعميمهاي استنتاجي خلق كند.12
تعمق
نشانههاي اين بعد نيز عبارتند از:
1- زير سوال بردن آنچه مسلم يا بديهي تلقي ميشود: در اين زمينه فيلسوف اموري را كه ديگران بديهي و مسلم فرض ميكنند مورد سوال قرار ميدهد. زيرسوال بردن آنچه مسلم يا بديهي تلقي ميشود. فرد داراي تفكر فلسفي تعصبات جاهلانه را پاك ميسازد. افكار و نظريات قديم را مورد پرسش قرار ميدهد.13
2- كشف و تدوين نظريات؛ سوالات و فرضهاي بنيادي در موقعيت خاص: كساني كه داراي ذهن فلسفي هستند، با رهايي از جبر امور آشكار ميتوانند قادر شوند تا نظريات و افكار اساسي را به عنوان كليدهاي حل مسائل در دامنهاي وسيع ملاحظه كنند. آنها با ژرفانديشي جنبه اساسي مسائل را درك ميكنند و در برخورد با هر نظريه، اصول و مباني آن را تشخيص ميدهند.14
3- حساس به معاني تلويحي و ربط امور: هنگامي كه مباني يك موقعيت درك شد شخص داراي ذهن فلسفي، شوقي بسيار براي كشف اصول اساسي آن مباني نشان ميدهد. از آنچه ميبيند، چيزهاي نامحسوس را استخراج ميكند و به معناي تلويحي و ربط امور حساس است. منظور از اصطلاح معناي تلويحي چيزي است كه معاني دربرگرفته آن چيز توسط ضرورت منطقي كه بر آن معاني دلالت دارند، نتيجه ميشود.15
4- مبتني كردن انتظارات بر يك جريان فرضيه استنتاجي - قياسي تا بر يك جريان ساده استقرايي: اين نشان تعمق مانند چهارمين نشانه جامعيت به معناي رسميت نقش نظريه در همه امور ما حتي عمليترين امور است.16
انعطافپذيري
نشانههاي اين بعد نيز عبارتند از:
1- رها شدن از جمود روانشناختي: افراد عادي در موقعيتهاي جديد نميتوانند عكسالعمل مناسب از خود نشان دهند، در موقعيتهايي كه فشارهاي هيجاني فوقالعادهاي وجود دارد، از خود رفتاري كه ناشي از جمود است، بروز ميدهند. افراد داراي ذهن فلسفي حداقل نسبت به كساني ديگر، معمولا در موقعيتهاي تازه و نديده كمتر رفتار نامناسب از خود بروز ميدهند، زيرا ملاحظات آنها فراتر از امور خاص است و به هدفهاي درازمدت، عقايد اصولي و ساختهاي ذهني فرضيه استنتاجي توجه دارند.17
2- ارزشيابي افكار و نظريات جدا از منبع آن: يعني اينكه برخوردهاي جناحي و تعصبآميز با افكار و انديشهها سبب ميشود كه ارزش و اعتبار آنها به عنوان يك انديشه مورد غفلت و بيتوجهي قرار گيرد. فرد بايد گاهي قضاوتهاي سريعي درباره ارزش اجتماعي فكر يا نظري در موقعي بنمايد كه وقت براي ارزشيابي دقيق وجود ندارد. در اينجا، حتي فرد داراي ذهن فلسفي احتمالا تخمين خود را مبتني بر آن ميكند كه تجربهاش ارزش مفيد فكرها يا نظرهاي از همان منبع را چگونه نشان داده باشد. ولي اين مورد وي واكنشي اجباري و هيجاني نيست؛ بلكه تلاشي است معقول براي تخمين آنچه يك ارزشسنجي كامل به نظر او آشكار ميسازد.18
3- ديدن مسائل از جهات متعدد تا دو جهت و ايجاد جانشينهايي براي فرضيهها، توضيحات، جنبههاي موردنظر و غيره: افراد داراي طرز فكر فلسفي ابتدا جنبههاي متناقض و متضاد را از هم جدا كرده و جهات مختلف را بهطور واضح بيان ميكنند. فرد داراي ذهن فلسفي مواظب فرق ميان تضادها و متناقضهاست و او نيز تشخيص ميدهد كه اصل نفي وسط به عنوان يك آرمان بدان نياز دارد كه امكانات بهطور دقيقي در سيستمي جامع منفك از متضادها تنظيم شود.19
4- شكيبايي در قضاوت موقت و مشروط و علاقه به اقدام در موقعيتي مبهم: (اسميت. ۱۳۹5: ۹۱) ذهن فلسفي به جاي اينكه دنبال معاني مطلق ثابت باشد قضاوتهاي موقتي را ميپذيرد و در مواقع لازم در قضاوت خويش تجديدنظر ميكند.20
انساني كه بر اساس ديد و ذهنيت فلسفي رشد كند در زندگي روزمره تواناييها و استعدادهاي خود را به صورت مطلوب به كار خواهد گرفت و به كمال زندگي فردي راه خواهد يافت و با بهرهگيري از همين شايستگي در رشد فردي و زندگي گروهي و اجتماعي نيز روش متعادل و مناسب با شرايط زمان و مكان را خود به خود خواهد شناخت.21
منابع:
1. اسدي، زهرا؛ حاجي حسن دنياديده، هادي.1401 . بررسي ذهنيت فلسفي با هوش اخلاقي و رشد اجتماعي معلمان متوسطه دوم شهرستان نطنز. نشريه مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي. 40. صص 37-45
2. اسميت، فيليپ جي.1395.ذهنيت فلسفي در مديريت آموزشي و آموزشگاهي.بهرنگي، محمدرضا.تهران. كمال تربيت
3. اكبرزاده، صديقه؛ يزداني، سهراب؛ عظيمپور، احسان. 1399. بررسي رابطه ذهنيت فلسفي و بلوغ حرفهاي معلمان علوم اجتماعي با سبك تدريس آنان در مدارس دوره اول متوسطه شهر تبريز. نشريه آموزش پژوهي. 22.صص49-59.
4 . چراغزاده، مينا؛ كرد نوقابي، رسول.1399. تبيين خرد بر اساس ذهنيت فلسفي، ديدگاهگيري اجتماعي و خودبازداري در دانشجويان.مجله تازههاي علوم شناختي (22.2) .1-11
5 . شريعتمداري، علي.1402. اصول و فلسفه تعليم و تربيت.تهران.اميركبير
6 . فنايي اشكوري، محمد.1391. نوآوري در فلسفه و فلسفه نوآوري. معرفت فلسفي. سال دهم (2) . صص25-49
7 . لو، جاناتان.1402.مقدمهاي بر فلسفه ذهن. ترجمه غلامي، امير.تهران. نشر مركز
8 . مددي ماهاني، محمدرضا . 1400. مولفههاي ذهن فلسفي و كاربست آن در روشهاي آموزشي معلمان ابتدايي. دو فصلنامه علمي تخصصي پژوهش در آموزش ابتدايي. سال سوم. 6 . صص41-56
9 . نوروزيطلب، عليرضا. 1389. جستاري در شكلشناسي اثرهنري و دريافت معنا. باغ نظر. سال هفتم.14. صص69-86
10- Ferrer, A. (2019) . Philosophical idealism and the schools of educational philosophy. The need for integral education from an open mindset. GYANODAYA-The Journal of Progressive Education, 12 (1) , 1-26.
(Endnotes)
1- Philosophic Mindedness
2 - اسمیت.1395: ۱۲
3- اسدی. ۱۴۰۱: ۳۹
4- نوروزیطلب. ۱۳۸۹: ۶۹
5 - لو.1402: 80
6- شریعتمداری. ۱۴۰۲: ۵۶-۷۱
7 - مددی ماهانی. ۱۴۰۰: ۴۲
8 - فنايی اشکوری .1391: 29
9- چراغزاده. ۱۳۹۹: ۳
10- Ferrer.2019: 4
11- شریعتمداری. ۱۴۰۲: ۶۹
12 - اسمیت.1395: 77
13 - شریعتمداری . ۱۴۰2: ۶۹
14- اسمیت. ۱۳۹۵: ۸۱
15- اسمیت. ۱۳۹۵: ۸۶
16- اسمیت. ۱۳۹۵: ۸۷
17- اسمیت. ۱۳۹۵: ۹۱
18- اسمیت. ۱۳۹۵: ۹۶
19 - اسمیت. ۱۳۹۵: ۹۷
20- شریعتمداری. 1402: ۵۷
21 - اکبرزاده. ۱۳۹۹: 51