ماهي هنوز توي آب است
حسن لطفی
صبحِ زود دست چهار نفر از دوستان مرددش را گرفته و با خود برده سر صندوق تا به مسعود پزشكيان راي بدهند. از آن چهار نفر با دلايلي كه از او شنيدهاند سه نفر راي دادهاند و چهارمي گفته انگشتم را توي خون جوانان نميزنم. بعد از رساندن رفقا به خانه خودش با استرس نشسته و منتظر نتيجه انتخابات مانده است! نتيجه كه اعلام شده نهتنها از استرسش كم نشده بلكه مدام به جمله نفر چهارم فكر ميكند. زنگ كه ميزند، صداش ميلرزد. سعي ميكنم با شوخي لرز صداش را بگيرم و حالش را جا بياورم. كمي كه بهتر ميشود به شوخي ميگويم: نگران نباش فقط زاكاني خدا ندارد، شايد خداي پزشكيان ترديد خيليها را از بين برد و اوضاع بهتر شد. شايد كسي كه با قطعيت ميگويد دست ما خوني است به سر عقل آمد و فهميد بهتر است به جاي سالومه و مسيح و رضا و... كمي درستتر فكر كند و بفهمد كساني كه طاقت ديدن راي دادن ديگران را ندارند و با پرخاش و فحش و انگ زدن با او برخورد ميكنند بيشتر از اينكه پي خونخواهي جوان و خردسالي باشند دنبال قدرتي هستند كه با آن حمام خون راه بيندازند و با رفتارشان روي ديكتاتورهاي تاريخ را سفيد كنند. وقتي براش حرف ميزنم، حواسش چندان به من نيست و مطمئن نيستم چيزي از كلماتم را شنيده باشد، بيشتر به از خواب پريدهاي ميماند كه نميداند خواب خوب يا بدي ديده! بيتوجه به شربت خنكي كه برايش ريختهام، بلند ميشود تا برود. نرسيده به در ميايستد و ميگويد: به نظرت نتيجه دور دوم چي ميشه؟ ميگويم نگران نباش، ماهي هنوز توي حوض است يا پزشكيان ميگيردش و توي بركه رهايش ميكند يا... نميگذارد حرفم تمام شود؛ ميگويد: خدا نكند! ميگويم: اين دفعه به جاي چهار نفر با هفت رفيق مرددت برو! به گفته نفر چهارمي كه گفتي هم فكر نكن، اما مثل او گفتي اعتماد به نفس بيشتري داشته باش. شك نكن راي كه بدهي مردم را به خانه دوست نزديكتر كردهاي! بايد ياد بگيريم براي رسيدن به سرمنزل مقصود صبور باشيم، از فحش شنيدن و انگ خوردن نترسيم و با حرف كسي كه اعتقادش چيز ديگري است جا نزنيم. بايد تلاش كنيم به جامعهاي برسيم كه جوانان و معترضانش به خاطر بدرفتاريها و بدعهديها اين قدر خشمگين نباشند. وقتي ميرفت هنوز استرس داشت؛ حق هم داشت. فرق ميكند چه كسي، با چه نيتي ماهي كوچك حوض آبي خانه را از آب بيرون بكشد!