صداهايي كه بايد شنيد
حسن لطفي
در اينكه انتخابات يكي از كم هزينهترين راههاي بيان خواستههاي هر ملتي است، شكي نيست . البته منظورم هزينه مادي نيست، هيچ اقدام عمومياي مفت و مجاني نميشود . از هزينههاي معقول و غيرطبعياش هم كه بگذريم همين كه يك روز يا دو روز همه مملكت براي همهپرسي بسيج ميشوند، خرج دارد . پولي كه كانديداها خرج ميكنند (از جيب خودشان يا حامياني كه بعدها سهمخواهي ميكنند يا از جيب ملت با استفاده از امكانات دولتي كه قرار است بيطرف باشد و نيست) هم سر جاي خودش.اشكالي هم ندارد . منظورم خرجي است كه در آن بيطرفي، عدالت و همراهي دولت و ملت در آن لحاظ شود وگرنه بريز و بپاش از جيب مرم براي عدهاي خاص هيچ تاثيري جز افزايش تنفر عمومي ندارد . گذشته از آن اگر نتيجه انتخابات خواست اكثريت نباشد هم به قول معروف پول هنگفتي را دور ريختهايم . با اين حساب زيبنده تمامي انتخابات است كه نگاهش كلانتر از انتخاب يك يا چند نفر براي پستي يا بله گرفتن براي استقرار نظامي باشد . نتيجه هر انتخاباتي بايد به صورت معناداري در مقايسه با زمانهاي گذشته و با تحليل چرايي اقبال رايدهندگان به گزينههاي پيش رو همراه باشد . بدون شك درصدي كه راي هم نميدهند به نوعي انتخاب ميكنند . هر چند در انتخابات اخير، عدهاي تفكر يا ايده راي ندادن را مساوي با پذيرش وضع موجود دانستهاند، اما بهرغم نتيجهاي كه ميتواند كنار درستي اين باور بنشيند، واقعيت امر اين است كه كساني كه راي نميدهند با زبان بيزباني نظر خود را در مورد شرايط موجود بيان ميكنند . مهم فهمي يا تصميم به تغييري است كه درصد بالاي تحريمكنندگان در تصميمگيران و تصميمسازان فعلي و آينده كشور ايجاد ميكند. اينكه كانديدایي بگويد من حامي شصت درصدي هستم كه راي ندادند حتي اگر براي جذب آراي بيشتر هم باشد، حرف دلنشيني است . دلنشين هست، اما اگر فردا روزي اين كانديدا به قدرت رسيد بايد پاي حرفش بايستد . فكر نكند كه ميتواند با توجيه و حرف آنها را شبيه چهل درصدي كند كه راي دادهاند (البته امكان اينكه درصد بالايي از رايدهندگان به لحاظ خواسته، نگرش و انتظارات شبيه تحريمكنندگان انتخابات باشند، كم نيست!) بايد صداي رساي همه كساني باشد كه صدایشان به جايي نرسيده يا اگر رسيده اقدامي براي رفع عامل درد و مشكل و فرياد نشده است .