انتخابات و ضرورت بازگشت به مساله فرودست
محمد حسين دلال رحماني
مساله فرودست تقريبا در مناظرههاي ميداني حاميان رقبا و مخالفان شركت در انتخابات، جز به شكل ابزاري حضور ندارد. در جريانهاي تحريمي سه رويكرد متمايز وجود دارد كه بهطور كلي به مساله فرودست بياعتناست. گروه نخست جايي ميان خوف و رجا، گير افتاده است و چون تجربهای از تراكم شكست هاي تاريخي را به همراه دارد، اميدواري را به شكل گونهاي اضطراب از شكست دوباره درمي يابد. پس به سترون سازي خيال نورستهاي مشغول شده است كه با يادآوري دستكاري شده گذشته، امكان تغيير را نفي كند. سترون سازي خيال، آنگاه كه به توفيق كامل دست يابد، جريان دوم را ميسازد، جرياني كه بسيار پيشتر بر اميد خويش غلبه كرده و ديگر حتي حاضر به گفتوگو درباره انتخابات به مثابه راهي به بهبود نيست. خيال آنان سترون شده است و ديگر راهي به رهايي نميجويد. دسته سوم جريان ويرانگري است كه ايدهاي منجي گرايانه دارد، نوعي خيال كه به جاي رهايي به سوي مرگ و نابودي منحرف شده است. ايده نهايي آنها آن است كه رهايي در پس يك ويراني پنهان شده، پس بگذاريد ويران شود تا موج طغيان اجتماعي، بازي را بر هم زند و گشودگي حاصل آيد. طرفه آنكه اين ايده با بنيان هاي عرفي، قرابتهايي با تلقي حجتيه دارد و كين توزي حادي نسبت به ايدههاي رهايي بخش از درون وضعيت حاضر نشان ميدهد.
جريان نخست به بخشهايي از طبقه متوسط تعلق دارد كه سرمايه فرهنگي بالاتري دارند. جريان دوم بخش مياني طبقه متوسط و طيفهايي را شامل ميشود كه در روزمرگي حيات پرفشار معاصر غرق شدهاند و جريان سوم، تركيبي از جريانهاي نوكيسه و بخشهاي به حاشيه رفته طبقه متوسط را در برميگيرد كه در پي فريبها، فسادها و ناكارآمديها بهشدت آسيب ديدهاند. در حالي كه جريان نوكيسه در عصر ويراني آتي، امكان مهاجرت يا بقاي موقت را دارد، آن طيف بهشدت آسب ديده تنها به انتقامي فكر ميكند كه ممكن است التيامي بر زخمهاي ساليان اخيرش باشد.
دو جريان نخست امكان شنيدن صداي تغيير را دارند. هنوز آرمان رهايي خشونت پرهيز در دل جريان اول زنده است و ميتواند آنها را به سوي صندوق راي بازگرداند. جريان دوم نيز به واسطه نسبت عميقي كه با زندگي دارد امكان شنيدن صداي تلاش براي بهبود وضعيت را خواهد داشت. اما جريان كين توزانهاي كه به خيال نابودي افتاده به سختي ممكن است به مسير صندوق راي بازگردد. آنها بار ديگر ايدهاي عليه زندگي را سامان دادهاند كه حتي برخلاف منافع واقعي خودشان عمل ميكند و انگيزه نهايياش گرفتن انتقام ناكاميهايي است كه پس از سالهاي اميدواري ايجاد شده است. هم از اين رو، اين جريان اجتماعي بايد فهميده شود و تحليل گردد پيش از آنكه عملكرد آن از كنترل خارج شود و موجي از ويراني به بار آورد.
شايد اشاره به اين نكته راهگشا باشد كه ايده رهايي پس از ويراني، برآمده از خردي مهندسانه است كه حيات اجتماعي و امر سياسي كنوني را در مشابهت با ساختماني مخروبه و فرسوده ميفهمد كه نيازمند تخريب و بازسازي است. تركيب اين خرد با ايده الهياتي ظهور منجي از پس ويراني، طرح وارهاي از فهم وضعيت كنوني پديد آورده است. توكلي طرقي معتقد است كه تركيب خرد مهندسانه و ايده الهياتي در انتهاي دهه ۶۰ رخ داد و شكلي از خرد توسعهگرا را پديد آورد كه از دهه 70 توانست در سطح گفتماني غلبه پيدا كند.
ايده مهندسانه، مساله فرودست را به مثابه امري حاشيهاي ميفهمد، نوعي هزينه جانبي عمليات تخريب و بازسازي. اما اين ايده تنها به آن جريان سوم تعلق ندارد. آنچه در اكثر استدلالهاي تحريمي طبقه متوسط جلب نظر ميكند، فقدان توجه به منافع زيست فرودستانه در اقدام گروهي آتي است. كمتر توجه ميشود كه حيات فرودستانه امكاني براي آزمون و خطا و مقاومت بيشتر ندارد. وقتي كه موج تحريم، ناكارآمدي و فساد بيشتر گلوي زندگي را بفشارد، هنوز بخشهايي از طبقه متوسط و فرادست امكان تداوم حيات را دارند، بخشي ميتوانند مهاجرت كنند و بخشي از اندك پسانداز خود بهره گيرند تا ادامه دهند؛ اما فرودستان كه در پس سالها تورم افسارگسيخته، تنها به حداقلهاي نيازهاي حياتي رسيدهاند، ديگر نميتوانند فشار بيشتري را تحمل كنند.
ناديده يا ابزارانگاري فرودستان، بخشي از فرم انديشگاني است كه در دهه80 و 90 در ايران بسط يافت. نشانههاي آن در سطوح بسيار متفاوتي از اقدام شهرداريهاي كلان شهري در بزك كردن مناطق فرودست تا روايت سينمايي پر هراس از حيات فرودستانه و بهرهكشي از آنها براي كسب پايگاه اجتماعي و سياسي قابل مشاهده است. اين تلقي كه حاصل شرايط اجتماعي دهههاي اخير است، در مبارزات سياسي به طرد هر چه بيشتر فرودستان منجر ميشود و همين امر ضرورت بازانديشي درباره شيوههاي مواجهه با فرودست را پيش ميكشد. در پس اين انتخابات بايد به اين مساله بينديشيم كه چگونه حيات فرودستانه را براي بخشهاي گستردهاي از جامعه ايران فهم پذير كنيم تا كنش سياسي امكان در نظر گرفتن منافع فرودستان را بازيابد.