• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5805 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير

قراردادي كه نيمه تير بسته شد

مهرداد حجتي

 كانديدايي كه وعده‌اي نداد و حتي برنامه‌اي ارايه نكرد، اما از سوي مردم برگزيده شد! اين اتفاقي نادر در تمام ادوار انتخابات بود. نه تنها رياست‌جمهوري كه حتي انتخابات مجلس! لابد مردم بارها در شهر و روستاي خود ديده‌اند كه افرادي براي جمع‌آوري راي در يك شهر كوچك، وعده‌هاي بزرگ مي‌دهند. مثل كانديداهاي پوششي اين دوره كه از عرصه رقابت كنار رفتند.از آمدن گوشت دم در خانه تا دريافت يارانه طلا! وعده يك قواره زمين هم البته داده شده بود. اما پزشكيان با اينكه زير فشار افكار عمومي هم قرار گرفته بود، هيچ وعده‌اي از اين دست نداد . فقط به مردم «قول ايستادگي پاي حقوق آنها» را داد . به «شرافتش» هم قسم خورد. تفاوت او با رقبا، نه بر سر وعده‌هايي كه داده بود، بلكه بر سر وعده‌هايي بود كه هرگز نداده بود! او يك پيام مهم را از «اكثريت خاموش» از همان «شصت درصد» دريافت كرده بود و آن اينكه آنها خواهان نماينده‌اي از خود درون حاكميت شده بودند، چون مدت‌ها بود، اين اكثريت، نسبتي ميان خود با حاكميت نديده بود. به همين خاطر هم در چند انتخابات اخير اصلا شركت نكرده بود. تعريف نسبت ميان مردم و ‌حاكميت، همان حلقه مفقوده در اين چند انتخابات اخير بود كه حالا در اين انتخابات به آن توجه شده بود. مردم نه طلا مي‌خواستند و نه گوشت ارسال شده به درِ خانه‌شان! مردم، باور مي‌خواستند. اينكه كسي، صداي‌شان را بشنود. حرف‌شان را بفهمد و مهم‌تر اينكه به آنها در همين ابتدا، دروغ نگويد و پزشكيان اين‌گونه بود. مدت‌ها بود كه اعتماد ميان مردم و حاكميت از دست رفته بود. مشاركت در آخرين انتخابات - اسفند۱۴۰۲- به حداقل رسيده بود. مشروعيت حكومت به مخاطره افتاده بود و اعتبار كشور در جهان مخدوش بود. حالا آنچه مهم بود، بازگشت مردم به صحنه بود و اين اتفاق با حضور يك كانديدا از سوي اصلاح‌طلبان، معنادار شده بود. اين رويكرد تا حدودي، انعطاف در لايه‌هاي قدرت را نشان داده بود . در ويديويي كوتاه كه از ديدار پزشكيان با مادر دو شهيد آذري‌ جهرمي، وايرال شده بود، مادر جهرمي از پزشكيان پرسيده بود: «شنيده‌ام سال‌هاست بچه‌هاي خودتان را بدون مادر بزرگ كرده‌ايد و به جايي رسانده‌ايد. آيا قول مي‌دهيد همان‌طور كه پاي بچه‌هاي خودتان ايستاديد پاي بچه‌هاي مردم هم بايستيد؟ پاي دخترها، پاي پسرها، پاي همه؟» پزشكيان در نهايت تواضع مي‌گويد: «قول مي‌دهم.»  چرا آن مادر جهرمي كه با ويلچر خود را به ميان مردم كشانده بود، چنين دغدغه‌اي، با يك كانديدا مطرح كرده بود؟ مگر چه چيز از دست رفته بود يا چه چيز به مخاطره افتاده بود؟ نگراني او از بابت چه بود؟ آن مادر از جلب حمايت مردم جهرم هم سخن به ميان آورده بود. مردم آن شهر به حرمت خون دو فرزند شهيد او حاضر به حمايت از پزشكيان شده بود و اين‌بار تعهد پزشكيان را البته سنگين‌تر كرده بود . مادر دو شهيد جهرمي، سخن مهمي را به زبان آورده بود . او به پزشكيان گفته بود، مردم جهرم را تشويق به حمايت او كرده است و حالا در برابر اين حمايت از او «تعهد» مي‌خواهد. اين سخني «هابزي» است.  در حقيقت مردم در يك «قرارداد» ميان خود و پزشكيان، او را به عنوان نماينده خود به درون حاكميت فرستاده‌اند تا آنها را در هيات حاكمه نمايندگي كند . به عبارتي مردم، از حكومت خواسته‌اند تا به نماينده خودشان در حاكميت -كه حامل پيام آنهاست - توجه نشان دهد . پيام آن مادر، نه فقط به پزشكيان كه به كل حاكميت بود . او به پزشكيان گفته بود: «من مردم جهرم را متقاعد كردم تا به شما راي بدهند.حالا مي‌خواهم از شما بپرسم شما همان‌طور كه پاي بچه‌هاي خودت ايستادي، پاي بچه‌هاي مردم هم خواهي ايستاد؟»  آن مادر، در حقيقت آن بخش شصت درصدي جامعه را كه از «صندوق» روي گردانده بود، نمايندگي مي‌كرد . او خواهان يك «قرارداد» ميان حكومت با مردم شده بود.
باز گرداندن سازوكار حكمراني به روندي دموكراتيك، نياز به فهم سياسي در لايه‌هايي از قدرت داشت. قدرت در سال‌هايي، انعطاف خود را در برابر اكثريت از دست داده بود و حالا به ضرورت چنين انعطافي رسيده بود. البته كه تكيه بر آراي حداكثري، آرزوي هر حكمراني است و اگر درصدد كسب آن است حتما بايد به سوي مردم بازگردد. اين يك اصل ساده از اصول حكمراني است . تكرار روند سه انتخابات گذشته، حاصلي جز ريزش بيشتر در بر نداشت. پس عاقلانه‌ترين راه، بازگشت به روندي آشتي‌جويانه بود. وقايعي كه پس از چند جنبش خياباني رخ داده بود، ميزان مشروعيت را به ‌شدت كاهش و به مخاطره انداخته بود. بهترين راه براي جلوگيري از آن روند، دعوت مردم به «مشاركتي معنادار» بود كه البته در گام اول چندان موفق به انجام آن نشده بود، اما در گام دوم، در نهايت با پيروزي كانديداي اصلاح‌طلب، موفق به انجام آن شده بود. صورت مساله اما خيلي ساده بود. مطالباتي كه انباشته شده بود و بدهي‌هايي كه معوق مانده بود. دولت در اين چند سال، حجم تورم را بالا برده بود، دولت‌داري را محلي براي كارآموزي و آزمون و خطاي برخي شبه دولتمردان كرده بود و به روند «خالص‌سازي» شتاب داده بود . سياست و اقتصاد به يك‌باره قفل شده بود و اجتماع از سياست رويگردان شده بود. معوق ماندن وعده‌هايي نظير «حل مساله برجام و رفع تحريم‌هاي بين‌المللي»، «جلوگيري از روند سقوط ارزش پول ملي»، «حل اختلافات بين‌المللي و منطقه‌اي»، «مهار و كاهش تورم»، «كاهش تنش‌هاي داخلي» و «بازگرداندن اعتماد و آرامش به جامعه» از مهم‌ترين عوامل دلسردي اكثريت و رويگرداني آنها از انتخابات بود . مساله فقط حرمت جانباختگان جنبش مهسا نبود . خواسته‌اي به مراتب فراتر بود . خواست عموم، شنيده شدن صداي‌شان در بلوك قدرت بود . بلوك قدرت، فقط به گروهي خاص اجازه بازي در زمين حكمراني داده بود و بخش قابل توجهي از بازيگران سياسي را از راهيابي به آن زمين بازداشته بود . اتفاقي كه هم به ضرر كشور ‌و هم حكومت تمام شده بود.  چانه‌زني در عرصه بين‌المللي، براي رفع تحريم‌ها نياز به دولتي با پشتوانه حداكثري داشت. آن هم در يك انتخابات رقابتي و معنادار كه در چشم جهان هم موجه جلوه كند . اين اتفاق به هر تقدير در پانزدهم تير ۱۴۰۳ رخ داد و دكتر مسعود پزشكيان از آن به عنوان نهمين رييس‌جمهور ايران بيرون آمد . اما همان‌طور كه خودش در نخستين پيامش گفت، تازه اين آغاز راه است . انبوه تعهدات انباشته از دولت پيشين و انبوه مشكلات انباشته، تصويري نه چندان روشن از روزهاي پيش روي دولت پزشكيان را نشان مي‌دهد. پزشكيان با مجلسي كه اكثر كرسي‌هاي آن در دست جناح رقيب است، چهار سال پرچالش پيش رو خواهد داشت. او در قلمرو پايتخت، هم با شهرداري روبه‌رو است كه تمام تلاشش را در دور نخست انتخابات براي تخريب او به كار برده بود و شوراي شهري كه در صحن علني‌اش عليه او موضع‌گيري شده بود. علاوه بر اينها، با بدنه فربه دولتي روبه‌رو است كه در اين چند سال فربه‌تر و سنگين‌تر شده و چالاكي خود را از دست داده و همين هم امكان فساد در سطوحي از آن را پديد آورده است. حالا پزشكيان با مقاومتي در بدنه دولت و مجلس روبه‌رو است كه بايد براي حل فوري آن چاره‌اي بينديشد. به تعويق افتادن برخي اقدامات فوري، هم به بازگشت يأس در جامعه منجر خواهد شد و هم حل بحران‌ها را پيچيده خواهد كرد. 

آنچه با اين انتخابات حل نشده باقي ماند، بي‌اعتمادي همان پنجاه درصدي است كه از خود رغبتي براي حضور فعال در عرصه سياسي نشان نداد . دور دوم انتخابات فقط ده درصد از حجم شصت درصدي ناراضيان را كاهش داد و از آن شصت درصد، پنجاه درصد همچنان به سازوكار حكمراني در كشور بي‌اعتمادند. پنجاه درصد از يك جامعه هشتاد ميليوني، رقم بزرگي است. بايد به آن توجه داشت و آن را ناديده نگرفت . در امر سياسي، راي ندادن يا خودداري از مشاركت در انتخابات، خود، يك «اكت سياسي» است. «اكتي» كه بايد به آن احترام گذاشت و به آن توجه كرد . يك دولت براي تغييرات، نياز به همه توان آن جامعه دارد . موتور اصلاحات، با توان مردم كار مي‌كند . هر چه از ميزان مشاركت مردم در امور سياسي، فرهنگي، اجتماعي و‌ اقتصادي كاسته شود، امور كشور كندتر پيش مي‌رود . بازگرداندن مردم، هنوز به نرمش بيشتري از سوي حاكميت نياز دارد . اگر حاكميت «تغييرات حداقلي» را پذيرفته و با تاييد پزشكيان به عنوان نماينده يك جريان سياسي پرنفوذ براي بازيگري در سطح اول سياست، اين مجال را فراهم آورده است، حالا پس از پيروزي او، بايد مجال تغييرات را در بسياري از زمينه‌ها فراهم آورد تا امور، هم به نفع حاكميت و هم كشور پيش برود . عرصه سياسي نياز به اصلاح دارد . سازوكاري كه در آن مدام فقط به گروه خاص مجال بازيگري در عرصه سياسي مي‌داد، بايد مورد بازنگري قرار گيرد . اگر قرار است كشور از بن‌بستي كه در آن گرفتار آمده است خارج شود، نياز به بازنگري در بسياري جنبه‌ها دارد. لاغر‌سازي دولت و كاستن از فربهي آن تنها به حل مساله مدد نمي‌كند.
مشكل اما فقط فربهي دولت و زمين‌گير بودن آن نيست . مشكل بسيار فراتر از اينهاست . «ابربحران‌ها»يي كه لاينحل باقي مانده‌اند و گسل‌هايي كه به شكلي ترسناك دهان باز كرده‌اند. ترسيم چشم‌اندازي از آينده، به‌رغم اين پيروزي، همچنان كار دشواري است.بايد واقع‌بين بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون