پیروزی جامعه بر سیاست
بامداد لاجوردی
پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری 1403 پیام مهمی داشت دال بر اینکه در طول سالیان اخیر، صورتبندی جریانهای سیاسی در کف جامعه تغییرات بنیادین داشته و از این پس تحلیلگران باید در تحلیلهای کلاسیک خود تجدیدنظر کنند. همگان اتفاقنظر دارند پزشکیان بخشی از رای جریان اصولگرا را به خود اختصاص داد، به همین ترتیب گروه بزرگی از آراي اصلاحطلبان نیز حامی وی بودند؛ در این میان گروه رایدهنده که اساسا خود را جناحی و سیاسی نمیشناسند نیز به وی رای دادند. همچنین در دور دوم انتخابات بخشی از رای تحریمیها را نیز جلب کرد. ویژگی پزشکیان آنجاست که او برخلاف اسلاف و ادوار پیشین، حتی در برهه دوقطبی شدن انتخابات نیز سهمی از سبد رای هر دو جناح را از آن خود کرد. اما او چگونه توانست سبد رای خود را متنوع کند؟ اگر جامعه را کیکی چند لایه تصور کنیم، مهارت پزشکیان آنجا بود که توانست برشی عمودی بر مطالبات چنین جامعهای بزند. به نظر میرسد او اهمیت امور اجتماعی و یک زندگی بهتر را متوجه شد و شعارهای انتخاباتی خود را بر همین اساس صورتبندی کرد. چیزی که در انتخاباتهای پیشین مغفول مانده بود و ایماژ و برند نامزدها همچون نماینده یک جناح، حزب و سیاست بود، اما پزشکیان خود را به عنوان یک دولت اجتماعی معرفی کرد.
گوش رایدهندگان زمانی تیز شد که مسعود پزشکیان طیف پرشمار متخصصان مهجور و فراموش شده را دید و در تبلیغات خود با آنها سخن میگفت. او زنان و دختران جوان را دید و درباره حق پوشش آنها سخن میگفت؛ درباره آموزش و بهداشت عادلانه و منصفانه حرف زد و... توجه نشان دادن به مقوله عدالت و انصاف در آموزش و بهداشت سبب شد پیام او به همه شهروندان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، تحریمی و سلطنتطلب و... برسد. پزشکیان با شعارهای خود نشان داد، میتواند یک زندگی بهتر را برای همه گروههای اجتماعی با هر مرام و مسلکی رقم بزند. روشن است که دریافت خدمات بهداشتی با کیفیت برای هر کسی خوشایند است. پزشکیان برخلاف کلیشه غالب از نامزد مورد قبول اصلاحطلبان، تنها رای طبقات متوسط و بالا را نداشت و اتفاقا در جلب رای اقشار فرودست و حاشیهای نیز موفق عمل کرد.
او در دور دوم انتخابات رای خود را نه در حسینیه ارشاد یا جماران، بلکه در یکی از مناطق نسبتا محروم تهران که قربانی توزیع ناعادلانه امکانات و منابع شهری است، به صندوق انداخت تا پیامی روشن به حامیان اصلاحطلب خود داشته باشد. به نظر میرسد رایدهندگان تصمیم گرفتند
-ولو موقت- مطالبهگری سیاسی را کنار بگذارند و به سراغ احیاي زیست اجتماعی و یک زندگی معمولی بروند. احتمالا کنشگران جامعه ایران، هزینه مطالبهگری سیاسی را بالا ارزیابی کرده و تغییر راهبرد به بازگشت به یک زندگی معمولی را در دستور کارشان قرار دادند به همین دلیل وی را نماینده خود در دولت کردند.
من معتقدم، اصلاح ساختار بیمهها، عادلانه کردن نظام سلامت و آموزش و مسائلی از این دست به تنهایی برای موفقیت یک دولت کفایت میکند و نباید این مقولات را کوچک شمرد و اگر پزشکیان در این امور توفیق پیدا کند، او در حقیقت توانسته طبقه متوسط را به عنوان پیشران پیشرفت کشور زنده کند؛ طبقهای که در سالیان اخیر به دلیل اجراي سیاستهای نادرست نحیف و کمتوان شده است.از همین رو، موفقیت پزشکیان را باید پیروزی جامعه بر سیاستورزان دانست.