ديپلمات انرژي جهان
اما واقعيت اين است كه مردان نفت اوپك ديپلماتهاي ورزيده و زبانآور و موجبرانگيز نيستند. آنها توانايي رساندن پيام و ذهنيات خود را به مردم جهان و سازمانهاي بينالمللي ندارند. آنها از رنج گفتن و بيان در عذاباند. اين واقعيت است. چنان كه هيثم الغيس ميگويد و اوپك باور دارد، جهان براي تامين امنيت انرژي خود تا سال ۲۰۴۵ به ۱۴ تريليون دلار يا حدود سالانه ۶۱۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري در بخش نفت و گاز نياز دارد. اما اوپك نميتواند اين واقعيت را در گوش جهان نجوا كند.
امروز و در عصر پرتلاطم گذار انرژي كه هويت و هستي كشورهاي نفتي در معرض نابودي است، دنياي نفت و انرژي به ديپلماتي در سطح جهاني نياز دارد كه زبان گويا و دقيق انتقال انرژي باشد و او كسي نميتواند باشد جز محمدجواد ظريف.
گذشته از آنكه نفت جهاني امروز از نداشتن يك مدافع و سخنگوي برجسته همانند ديپلمات فقيد احمد زكييماني در رنج است، نفت ايران نيز بيش از هر زمان ديگري براي حيات و بقاي خود به مردي كارآزموده در عرصههاي ديپلماتيك نيازمند است.
در نظر داشته باشيم ناترازي گاز ايران تا هشت سال ديگر به بحران غيرقابل وصف ۱۳۵ ميليارد مترمكعب در سال ميرسد. به عبارت ديگر، با فرض كاهش طبيعي توليد گاز با نرخ ۸ درصد، توليد سالانه ۲۷۷ ميليارد مترمكعبي ايران در ۸ سال ديگر به حدود نصف كاهش مييابد.
در نظر داشته باشيم كه براساس برنامه تكليفي قانون هفتم توسعه، ايران بايد در پنج سال آينده توليد گاز خود را به ۱.۵ ميليارد متر مكعب در روز، توليد بنزين را به ۱۲۹ ميليون ليتر در روز و توليد نفت خام را به نزديك ۵ ميليون بشكه در روز برساند.
برپايه اعلام مدير برنامهريزي تلفيقي شركت ملي نفت، ايران براي نگهداشت كنوني و اجراي برنامههاي توسعه به ۲۷۵ ميليارد دلار سرمايه و البته ورود تكنولوژي و تجهيزات نياز دارد. جذب سرمايهاي در اين سطح و اجراي برنامههايي در اين حد و حدود كه لازمه حيات و بقاي نفت و انرژي ايران است، تنها از كسي برميآيد كه زبان ديپلماسي دنيا را بلد باشد. او بايد با تكنيكهاي ديپلماتيك بار ديگر ايران را به زبان گويا و كانون نفت و انرژي جهان بدل كند، دنيا را از فاجعه بيبرنامهگذار انرژي آگاه سازد و بتواند گامهاي اساسي در جهت حيات و بقاي نفت و انرژي ايران بردارد. اينها همه از شخصيتي چون محمد جواد ظريف ساخته است. نفت و انرژي ايران و جهان چشم به راه ديپلمات كاربلد و ارجمند است.