سقوط خودخواسته
عباس عبدي
چند روز پيش يادداشتي نوشتم كه چرا و بر اساس چه منطقي لازم است كه شهردار تهران تغيير كند. منطق و رويكرد من ضرورت وجود اعتماد ميان مردم و مديران، به ويژه مديران سياسي بود. حتي اگر كارآمدي يك مدير هم خوب باشد، هنگامي كه مردم به هر دليلي به او بدبين شوند، بقاي او درست نيست. ممكن است مديري كارآمد نيز دچار تخلف مالي يا رفتاري و حتي گفتاري شود، چون موجب بياعتمادي ميشود بايد كنار برود. در جلسه روز يكشنبه شوراي شهر تهران خانم زينب سليماني به درستي و از منظر كارآمدي و شهردار تهران را نقد كرد كه طرفداران شهردار برنتابيدند و جلسه به تنش كشيده شد. در اين ميان يكي از طرفداران شهردار در اعتراض به مخالفان گفت كه حرف عباس عبدي را ميزنند!! به عبارت ديگر براي رد و تخطئه نظرات ديگران، كافي دانسته است كه بگويد آنان نيز حرف مرا ميزنند. اين يعني سقوط، سقوطي خودخواسته و آگاهانه؛ يعني مخالفت با عقل سليم و آموزههاي ديني و منطقي. من در پاراگراف آخر همان يادداشت نوشته بودم كه: «متاسفانه بايد بگويم كه فضاي عمومي ايران بسيار سياستزده است. هر حرفي زده شود اول ميبينند كه چه كسي ميگويد؟ اگر از جناح سياسي مقابل باشد فوري نفي و رد ميكنند. از طرف خودشان هم زده نميشود چون امكان حرف زدن براي خوديها را فراهم نميكنند بنابراين ممكن است تعبير سياسي از اين نوشته من شود. ولي اصولگرايان ساكن در خيابان بهشت بهتر است حداقل يك بار چنين ذهنيتي را از خود دور كنند بلكه دستاوردهاي مفيد آن را ببينند. از ما گفتن بود. با استيضاح شهردار چند پله ارتقا پيدا خواهيد كرد.» ظاهرا اين پيشبيني درست از آب در آمد. امام علي(ع) در پاسخ به كسي كه ميپرسد آيا ممكن است فلاني و فلاني كه در جبهه مقابل هستند بر باطل باشند، پاسخ ميدهد كه آيا حق را به فرد ميشناسي، يا فرد را به حق؟ در واقع ملاك حق و باطل، مستقل از گوينده و تابع ساختار و منطق گزارهها است. به همان اندازه كه ارجاع به ديگران براي اثبات حقانيت يك گزاره نادرست است. ارجاع به افراد براي باطل دانستن آن گزاره نيز نادرست است. اگر من رياكاري ميكردم و ميگفتم كه شهردار خيلي خوبي داريد، آن را حفظ كنيد، آيا شما عكس آن را نادرست ميدانستيد؟ قطعا خير.
چه بسا اين را تأييد خودتان ميدانستيد. پس چرا هنگامي كه مخالف ميل شما سخن گفته شود، آن را تخطئه ميكنيد؟ اين يعني كه شما ظرفيت فهم حقيقت و قابليت گفتوگو را نداريد. ملاك حق و باطل نزد شما، منافع و افكار و ترجيحات خودتان است. آنچه در يادداشتم گفته بودم، درباره كارآيي شهردار تهران نبود. ظاهرا ايرادات فراواني به كارآيي وي از سوي اعضاي شوراي شهر و كارشناسان وارد است. در آخرين مورد نيز يكي از منصوبين شهرداري، مساله فروش پست و مقام را با صراحت اعلام كرده و خانم سليماني نيز كليت وجود چنين پديدهاي را رد نكرده است. ولي من از زاويه ديگري به مساله پرداختهام. مشكل مورد نظر من عملكرد وي در مناظرات انتخاباتي است كه وجاهت و اعتبار او را در مقام شهردار مورد سوال قرار داده و اين به ميزان اعتبار و وجاهت شهرداري و شوراي شهر سرايت كرده است. فراموش نكنيم يكي از شروط لازم براي كارآيي مديران دولتي و عمومي تابع ميزان اعتبار آنان نزد مردم و اعتمادي است كه به آنان دارند. به طور قطع افراد شايسته حاضر به همكاري با مديران فاقد اعتبار نخواهند شد. اقدامات آنان نيز مقبول مردم واقع نميشود. بنابراين پيشنهاد تغيير شهردار، بيش از آنكه يك اقدام سياسي عليه شوراي شهر باشد، يك امر خيرخواهانه براي شهري است كه در آن زندگي ميكنيم. به ويژه آنكه ميدانيم شهردار هم عوض شود، نفر بعدي كسي است از مجموعه اصولگرايان و قرار نيست از جناح ديگري بيايد. اتفاقا از نظر سياسي شايد بتوان گفت كه ادامه حضور شهردار كنوني به سود منتقدان وضع موجود باشد، چون بهتر ميتوانند آنان را نقد و حتي تخطئه كنند، و براي كنار زدن شوراي فعلي در انتخابات بعدي مفيدتر است. در مقابل، ادامه اين وضع عوارض مهمي براي شهر تهران دارد. اين نحوه برخورد با نظرات ديگران شايسته هيچ گروه سياسي و فرد عاقلي نيست. اتفاقا بايد از نقدهاي بيرون از خود استقبال كرد، چون شما به افراد داخلي خود اجازه نقد و اظهارنظر آزاد نميدهيد، همچنان كه در اين ماجرا نيز در جهت ساكت كردن منتقدان حركت كرديد. بنابراين از نقد ديگران نترسيد و آنها را تخطئه نكنيد و اگر هم به درستي آنها اقرار نميكنيد، نقدشان را ناديده نگيريد. اين نحوه برخورد غيرمعقول شما با «درست يا غلط»؛ «حق يا باطل» بودن گزارهها، آغاز سقوط است. چند سال ديگر كه به ياد رفتار امروزتان بيفتيد خواهيد گفت اشتباه كرديم. هزينه جبران اشتباه در امروز كمتر از فردا است.