بازگرداندن منزلت گروههاي مرجع
احمد مازنی
اگر نگوييم اولويت اول، يكي از اولويتهاي مهم رييسجمهور پزشكيان و دولت او بازگرداندن حرمت و منزلت گروههاي مرجع است. در طول چند سال اخير اين گروهها به شكلهاي مختلف مورد بيحرمتي قرار گرفتند و به جرات ميتوان گفت مهمترين عامل مهاجرت نخبگان احساس بياحترامي و تحقير آنان توسط ارباب قدرت بوده است. گروههاي مورد نظر طيف وسيعي از جامعه را در بر ميگيرد و به عنوان نمونه ميتوان به بعضي از آنها اشاره كرد:
۱ - استادان دانشگاه كه به هر بهانهاي اخراج يا به اجبار بازنشسته شدند و به جاي آنها افرادي با گرايش سياسي خاص و بعضا فاقد دانش و مهارت كافي به كار گرفته شدند.
۲- هنرمنداني كه به اندك بهانهاي مورد بياحترامي قرار گرفتند و ممنوع از كار و فعاليت هنري شدند و بسياري از افتخارات سينما، تئاتر، موسيقي و احيانا رشتههاي ديگر هنري در فهرست سياه صدا و سيما قرار دارند.
۳- خبرنگاران بسياري كه به جرم نشر اخبار به زندان رفتند؛ در حالي كه وظيفه خبرنگار و هنر او تهيه و انتشار خبر و تابانيدن نور در تاريكيهاي عرصه سياست، اقتصاد و ساير حوزهها است و عليالقاعده به بعضي از اين خبرنگاران بايد جايزه ميدادند نه حكم زندان!
۴- حقوقدانان و فعالان سياسي، اجتماعي كه با اتهامات واهي مورد بيحرمتي قرار گرفتند.
۵- علما و روحانيون حوزههاي علميه و ائمه جماعاتي كه فقط به دليل اينكه مثل برخي متوليان فكر نميكنند، حرمتشان مراعات نشد.
۶- زنان و دختران و جوانان بسياري كه در نظام كهنه گزينش از حداقلهاي زيست انساني محروم شدند.
۷- در ميان اين گروهها خانوادههاي محترم شهدا، جانبازان، آزادگان و كهنه سربازان راه دين و وطن كه به جاي تكريم مورد بيحرمتي قرار گرفتند و اين در حالي بود كه
صداي مدعيان ترويج فرهنگ ايثار و شهادت گوش فلك را كر كرده بود.
آقاي دكتر پزشكيان!
براي بازگرداندن منزلت اجتماعي اين گروهها، قدم اول انتصاب مسوولان شايسته براي دستگاههاي مرتبط با آنان است. وزيران آموزشي و فرهنگي و نهادهاي مرتبط با گروههاي مرجع بايد به آداب تعامل با جامعه هدف خويش مودب باشند تا بتوانند حرمت آنان را نگه دارند.
استادان، هنرمندان، معلمان، ايثارگران، عالمان و نخبگان گوشي براي شنيدن و چهرهاي گشوده در نهادهاي متولي امور خويش ميطلبند و اين گام در فضاي مطالبات گوناگون نبايد مورد غفلت قرار بگيرد.
مايه تأسف است كه بسياري از هنرمندان سينما، تئاتر، موسيقي و ديگر رشتههاي هنري نتوانستند براي حضور فعالتر در انتخابات اطمينان حاصل كنند، چرا كه از يك سو نگران بياعتمادي مردم و از سوي ديگر نگران برخورد حذفي دستگاه متولي فرهنگ و هنر بودند.
اين فضا بايد شكسته شود و راه آن تحقق راهبرد شايستهگزيني رييسجمهور منتخب است. اين يادداشت خيرخواهانه را با شعري از سعدي شيرازي به پايان ميبرم:
ندهد هوشمند روشن راي
به فرومايه كارهاي خطير
بورياباف اگر چه بافندهست
نبرندش به كارگاه حرير