دانشگاه و فرصت دولت پزشكيان
وحيد احساني
حال كه دولت فراگيرتر و مردميتري در حال شكلگيري است كه از مشاركت طيفهاي گستردهتري از جامعه استقبال ميكند، به اعضاي محترم هيات علمي دانشگاهها و موسسات پژوهشي كشور پيشنهاد ميكنم از اين فرصت بهره ببرند و براي پيشنهاد رييس دانشگاه/ موسسه خود ساز و كاري تدوين و روي آن توافق كنند. اگر به عنوان مثال 70 - 60 درصد اعضاي هيات علمي يك دانشگاه به اتفاق سه نفر را به عنوان گزينههاي رياست دانشگاه پيشنهاد كنند، خيلي بعيد است كه وزير علوم يا ساير مسوولان ذيربط بخواهند به اين پيشنهاد جمعي بيتوجه باشند. يكي از گلايههاي هميشگي و بحق اعضاي هيات علمي، عدم استقلال دانشگاه و يكي از نمودها و درعين حال عوامل تشديد كننده آن تحميل رييس دانشگاه از طريق لابيگريهاي شخصي خارج از دانشگاه در دولتهاي مختلف بوده است. رييسي كه توسط فلان نماينده مجلس يا بهمان حزب سياسي به دانشگاه تحميل ميشود، چون مقبوليت داخلي ندارد و پشتوانه و تكيهگاهش نه داخل دانشگاه بلكه همان كسي است كه او را بالا كشيده است، در مديريتش نيز به جاي تمركز بر اهداف اصلي دانشگاه و توجه به نظرات و خواستهاي اعضاي هيات علمي، مجبور است مطابق منافع و سلايق همان تكيهگاه عمل كند و دانشگاه را به ابزار و بازيچهاي براي تقويت جايگاه همان پشتيبانها تبديل ميكند.
يكي از پيامدهاي اين وضعيت اين است كه رويكرد غيرمشاركتي، تحميلي و «از بالا به پايين» در تمام سطوح داخلي دانشگاه نيز تسري پيدا ميكند. در مقابل، اگر رييس دانشگاه بر اساس پيشنهاد جمعي اعضاي هيات علمي انتخاب شود و از مقبوليت قابل قبولي برخوردار باشد، احتمالا اين «مشاركتي بودن» در تمام سطوح مديريت و تصميمسازي دانشگاه ساري و جاري ميشود.
دانشگاهي كه رييس آن مقبوليت و پشتوانه داخلي داشته باشد، براي تأثيرگذاري روي تصميمسازيهاي خارج دانشگاه (دستگاههاي اجرايي استان و...) نيز قدرت چانهزني و امكانهاي بسيار بيشتري دارد. تا جايي كه ميفهمم، اگر تمركز ذهن خود را به جاي «كارهايي كه نميشود كرد» و گلايه از آنها روي «امكانهاي موجود» متمركز كنيم، ميتوانيم براي پيشنهاد جمعي گزينههايي براي رياست دانشگاه، ساز و كارهاي خردمندانهاي تدوين كنيم كه در آنها تمام جوانب امر و چالشهاي احتمالي ممكن ديده شده باشند. اين ساز و كار همچنين ميتواند شرايط كنارهگيري رييس را مثلا درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضاي هيات علمي معين كرده باشد. به نظرم دانشگاهي كه اكثريت اعضاي هيات علمي آن نتوانند روي گزينههايي براي رياست دانشگاه به اجماع برسند، محكوم به اين است كه بازيچه دست فلان نماينده و بهمان جريان سياسي شود. كانونهاي صنفي اعضاي هيات علمي در دانشگاهها ميتوانند بهترين مركز براي به گفتوگو گذاشتن اين پيشنهاد و پيگيري آن باشند. به نظرم حتي اگر گفتوگو در اين باره خيلي به درازا بكشد، باز هم ارزشش را دارد كه به مرور و به موازات ساير امور دنبال شود تا شايد ۱۰ سال بعد هم كه شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به ساز و كار مورد توافقي براي اين مهم دست يابد. با وجود اينكه به نظرم، اعضاي هيات علمي نبايد منتظر چراغ سبز از بالا باشند، اما اگر جاي دكتر پزشكيان بودم، از همين حالا اعلام ميكردم هر دانشگاهي كه براي انتخاب رييس توسط اعضاي هيات علمي همان دانشگاه ساز و كاري تدوين كند كه برخي ويژگيهاي خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضاي هيات علمي دانشگاه باشد، شرايط و ساز و كار بركناري رييس را مشخص كرده باشد و...) خروجي همان ساز و كار به عنوان رييس دانشگاه منصوب خواهد شد.
به اميد فردايي بهتر- به اميد ايراني آباد.