• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5817 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲ مرداد

سه ضلعي بحران‌ساز ايران از نگاه يك اقتصاددان:

ترميم شكاف‎هاي اجتماعي مقدم بر اصلاحات اقتصادي است

مسعود نيلي: دولت پزشكيان دولت گفت‌وگو است و همه بايد اين فرصت تاريخي را دريابيم

گروه اقتصادي

آنچه در پي مي‌آيد بخشي از سخنراني مسعود نيلي، ‌اقتصاددان و استاد بازنشسته دانشگاه شريف است كه روز گذشته در «نشست دولت چهاردهم؛ چالش‌ها و افق پيش رو» مطرح كرد. نيلي سه چالش اصلي حكمراني را بحران ناترازي‌ها، روابط خارجي و شكاف اجتماعي عنوان كرده و معتقد است پيش از اصلاحات اقتصادي بايد به كاهش شكاف اجتماعي و بهبود مناسبات اقتصادي پرداخت.

 

خطيرترين مساله كشور چيست؟

ابتدا تلاش مي‌كنم به اين سوالات پاسخ دهم. سوال اول اين است كه خطيرترين مساله كشور كه يا آينده سرزميني ما را دچار چالش مي‌كند يا پايداري جامعه را مورد تهديد قرار مي‌دهد و لازم است از منظر اعمال تغييرات راهبردي يا رويكرد به‌طور ويژه مورد توجه نظام حكمراني قرار گيرد چيست؟ سوال دوم اينكه آيا مي‌توان از ميان مسائل ذكر شده حياتي‌ترين و در نتيجه مهم‌ترين آن را مشخص كرد؟ اگر پاسخ به اين سوال مثبت است، آن كدام مساله است؟ سوال سوم اين است كه آيا حياتي‌ترين مساله، فوري‌ترين مساله ما هم هست؟ به اين معنا كه بايد بي‌درنگ بر حل آن متمركز شد؟ يا برعكس، حل اين مهم‌ترين مساله نيازمند فراهم كردن اقتضائاتي است كه مستلزم حل مساله ديگري است؟ در بخش دوم صحبت خودم نقش رييس‌جمهور منتخب و پس از آن دولت چهاردهم را در نقشه راه پيشنهادي مورد توجه قرار خواهم داد و تلاش مي‌كنم تا مهم‌ترين ماموريت ايشان را معرفي كنم.

 

سه ضلع بحران‌ساز

به نظر من كل نظام حكمراني كشور در مركز يك قاب سه ضلعي قرار گرفته كه در راس هر يك از اين سه ضلع يك نقطه بحراني واقع شده است. بروز خطا در هر يك از اين نقاط مي‌تواند كشور را در سراشيبي منزلگاه‌هاي بسيار سخت و غيرقابل بازگشت قرار دهد و در مقابل شناسايي درست نحوه حركت در اين نقاط اين شانس را مي‌دهد كه بتوان اميد را به دل‌ها بازگرداند. لازم است با حداقل خطا استراتژي حكمراني نسبت به سه راس اين مثلث مشخص شود.

 

ضلع اول بحران: ناترازي

در راس اول اين سه ضلعي مجموعه‌ هولناكي از ناترازي و زيست محيطي قرار گرفته است. بودجه و نظام بانكي و صندوق‌هاي بازنشستگي با ناترازي‌هايي در مقياس بزرگ ميانگين تورم را به دو برابر مقدار تاريخي بلندمدت خود رسانده است و ناترازي انرژي و آب و خاك آينده سرزميني ايران را در معرض مخاطره جدي قرار داده است. شرايط وخيم ناترازي‌ها نشان مي‌دهد كه راهبردهاي به كار گرفته شده در حكمراني منابع طبيعي و حكمراني مالي با شكست مواجه شده است. ناترازي انرژي براي يكي از ثروتمندترين كشورهاي جهان از نظر برخورداري از منابع طبيعي شاخصي بارز براي آن است كه نشان دهد چگونه توانسته‌ايم از وفور، كمبود بحران‌ساز بيافرينيم. ضمن اينكه ناترازي‌هاي مالي با شدت بخشيدن به تورم، هم اصلاحات اقتصادي براي رفع آنها را ناممكن و دشوار مي‌سازد و هم به تخريب منابع طبيعي شدت مي‌بخشد. به عنوان يك مثال راز دو رقمي شدن مصرف بنزين در سال‌هاي 1400 به بعد نسبت به رشد متوسط 6 درصد در بلندمدت را بايد در تورم اين سال‌ها جست‌وجو كرد كه در نتيجه بزرگ‌تر شدن ابعاد ناترازي‌ها به وجود آمده است. وضعيت نامناسب فقر و كاهش جمعيت قشر متوسط از يك طرف و از طرف ديگر امكان‌پذيري انجام اصلاحات اقتصادي متعارف براي رفع ناترازي‌ها را دشوار مي‌كند و از طرف ديگر احتراز از انجام اين كار، تصوير آينده از فقر و نامناسب شدن معيشت مردم را بدتر مي‌كند. پارادوكس خطرناكي كه در درون خود به تنهايي قابل حل نيست. مسير طبيعي آن هم به سمت شرايط بحراني است. بنابراين يك بعد مهم از آينده ايران در گرو چگونگي خروج پايدار از ناترازي‌هاي شكل گرفته است.

 

ضلع دوم بحران: روابط خارجي

در راس دوم اين مثلث، وضعيت خطير روابط خارجي ايران قرار گرفته است. اين موضوع خود را در تحريم‌هاي سنگين و محدوديت‌هاي برآمده از نپيوستن به كنوانسيون اف‌اي تي اف و شرايط غيرقابل پيش‌بيني خاورميانه و بالاخره چشم‌انداز به قدرت رسيدن ترامپ براي كشوري كه هيچ شريكي در جهان ندارد و عضو هيچ پيمان تجاري نيست و خلاصه اينكه منافع هيچ كشوري با بدتر شدن وضعيت آن به مخاطره نمي‌افتد بسيار مخاطره‌آميز است. جايي را كه به صورت آرماني از آن شروع كرديم استقلال كشور بود اما جايي كه در انتها به آن رسيديم درگير شدن تمام عيار در جنگ اقتصادي است. هيچ كشوري نمي‌تواند اساس نظام حكمراني خود را در بعد روابط بين‌الملل بر استمرار شرايط جنگي بگذارد. تداوم شرايط محدودكننده بين‌المللي و منطقه‌اي به‌طور خودكار اصلاحات در بازارهاي انرژي، ارز، آب، بانك و بودجه را به لحاظ هزينه‌هاي سنگيني كه به خانوارها تحميل مي‌كند، ناممكن مي‌سازد و با تداوم ناترازي‌ها اقتصادمان روز به روز ضعيف‌تر مي‌شود و با ضعيف‌تر شدن اقتصاد، ‌روز به روز طمع قدرت‌هاي كوچك و منطقه‌اي و بزرگ براي گرفتن امتياز از ايران عزيز اما ضعيف بيشتر و بيشتر مي‌شود.

 

ضلع سوم بحران: شكاف اجتماعي

در راس سوم مثلث، شكاف‌هاي عميق اجتماعي و فرهنگي عمدتا بين نسلي قرار گرفته است. باورهاي جمعي بخشي از جمعيت كشور كه عمدتا در نسل جوان و زنان متجلي شده است در تقابل جدي با الگوهاي رسمي مورد نظر نظام حكمراني است. از اين منظر با پديده‌اي بسيار جدي مواجهيم. مواردي از قبيل فيلترينگ اينترنت و ميزان آزادي‌هاي اجتماعي جوانان مدتي است كه به تقابل‌هاي امنيتي و انتظامي در جامعه منجر شده كه التهاب موجود در كشور را كه در نتيجه فشارهاي سنگين تورم و بيكاري و فقر همراه با نابرابري‌هاي زياد شكل آزاردهنده‌اي به خود گرفته، آن را به مرحله خطرناكي رسانده است.

 

كدام ضلع بحران‌ساز مهم‌تر است؟

از ميان اين سه مساله كدام مهم‌تر است؟ بدون ترديد تداوم ناترازي‌ها كشور را گرفتار بحران‌هاي بزرگ خواهد كرد. در شرايط موجود حركت سريع و خطرناك كمبودهاي در مقياس بزرگ انرژي را شاهد هستيم. بخش فزاينده‌اي از ارزي كه با دشواري‌هاي زياد از محل صادرات نفت به دست مي‌آوريم بايد به واردات بنزين اختصاص دهيم و قطعي‌هاي گاز و برق هم بي‌نياز از توضيح است. خالص صادرات نفت روز به روز كمتر مي‌شود و با تشديد فشارهاي تحريم، عرضه ارز هم با كاهش و نرخ ارز با جهش مواجه مي‌شود. چنبره ناترازي‌ها به‌شدت به يكديگر گره خورده است. بنابراين با وجود دشواري‌هاي زياد در تعيين يكي از سه چالشي كه مطرح شد به عنوان خطيرترين مساله كشور به نظر مي‌رسد كه چالش ناترازي‌ها به‌طور اجتناب‌ناپذيري خود را به نظام حكمراني تحميل خواهد كرد.

 

اصلاحات اقتصادي، فوري‌ترين

نياز ايران نيست

پاسخ سوال دوم، اهميت پاسخ سوال سوم را افزايش مي‌دهد و آن اينكه آيا مي‌توان فارغ از وضعيت دو چالش ديگر دست به اصلاحات اقتصادي زد؟ بدين معني كه بدون توجه به شرايط نابسامان روابط خارجي و شكاف‌هاي اجتماعي و فرهنگي موجود مي‌توان به سراغ اصلاحات اقتصادي رفت؟ به نظر مي‌رسد كه انجام اين كار دامن زدن به آتشي است كه ممكن است خاموشي‌ناپذير باشد. فشارهاي خارجي هزينه مبادله را به‌شدت افزايش مي‌دهد كه اصلاحات اقتصادي ناچار خواهد بود صورت حساب آن را از مردم بگيرد. هرچند مهم‌ترين مشكل كشور ناترازي‌هاست اما به رغم هزينه‌هاي سنگين آن، فوري‌ترين نيست.

 

قبل از اصلاحات اقتصادي، شرايط اجتماعي را ترميم كنيد

فرض كنيم با حفظ شرايط ناترازي‌ها و شكاف‌هاي اجتماعي بخواهيم به سراغ حل مساله تحريم برويم. در چنين شرايطي نظام حكمراني ناچار به دادن امتيازات زيادي به طرف مقابل خواهد شد چرا كه در شرايط ضعف به سراغ مذاكره رفته است. در حالتي ديگر فرض كنيم كه با حفظ شرايط تحريم و حفظ شكاف‌هاي اجتماعي به سراغ اصلاحات اقتصادي برويم. اين كار به لحاظ سياسي و اجتماعي امكان‌پذير نخواهد بود.در حالت سوم اگر با حفظ ناترازي‌ها و حفظ شرايط تحريم به سراغ ترميم شكاف‎هاي اجتماعي حركت كنيم چنين رويكردي مي‌تواند يك سرمايه اجتماعي مناسب بين حكومت و مردم به وجود بياورد. از هر راهي كه به تحليل شرايط موجود مي‌پردازيم به اولويت ترميم شرايط اجتماعي و حتي سياست داخلي قبل از هر نوع اصلاح اقتصادي و روابط خارجي مي‌رسيم.

بخش اول صحبت‌هاي من با يك جمع‌بندي راهبردي به پايان مي‌رسد. رفع ناترازي‌ها محور غايي اهداف موجود است. اما كاهش اين دشواري در گرو تقليل قابل توجه التهاب‌هاي اجتماعي و انجام اصلاحات در روابط خارجي است. كاهش التهاب اجتماعي به سرعت قابل انجام است و اصلاح روابط خارجي زمان‌بر است و نياز به بيش از يك سال دارد. اما اعلام عزم و اراده نظام سياسي براي تحقق آن مي‌تواند كمك كند. در اين فاصله، ‌انجام برخي اقدامات سياستي و نه راهبردي در جهت كاهش شدت ناترازي‌ها امكان پذير خواهد بود.

 

دشوارترين ماموريت پزشكيان چيست؟

با فرض پذيرش نتايج به دست آمده توسط كل نظام حكمراني، ماموريت دولت به عنوان يك بازيگر مهم چيست؟ آنچه در بخش اول مطرح شد بر محوريت تعامل سازنده با جامعه متنوع و متكثرايران به ويژه نسل جوان در داخل و رفع تحريم‌ها و ساير موارد بيروني و كمك گرفتن از آنها براي غلبه بر ناترازي‌هاي هولناك مالي و زيست محيطي بود. گذار با هزينه كمتر از اين سه ضلع چالش‌ساز تنها از راه همراهي و همكاري كل اجزاي تصميم‌گيري و فضاي رسانه‌اي در يك كشور امكان‌پذير است. به نظر من اين بزرگ‌ترين و دشوارترين ماموريت رييس‌جمهور منتخب است. ورود يك دولت با برچسب اصلاح‌طلب از هر نوع به‌طور معمول اينگونه است كه فضاي رسمي رسانه‌اي تدارك نبردي را ببيند و فضاي مجازي عرصه هماوردي‌هاي مخرب شود. يك طرف بگويد دولت قبل اسب زين كرده تحويل داد و طرف ديگر بگويد كه دولت يك خرابه تحويل گرفت. اما حجم مشكلات به قدري بزرگ است كه واقعا جايي را براي اينگونه كارها باقي نمي‌گذارد .

 

انتخابات اخير يك هشدار بود

شايد مهم‌ترين شعار دكتر پزشكيان از نظر من را بتوان اين دانست كه «براي دعوا نيامده‌ام. » انتخاباتي كه برگزار شد يك هشدار جدي به همه بود. رييس‌جمهور منتخب در نتيجه خاص برگزاري انتخابات حاصل يك زايمان زودرس بود. به نظر من دولت آقاي پزشكيان بايد بتواند روابط مخرب بارها تكرار شده قبلي درون نظام حكمراني را به روابطي سازنده با محوريت فائق آمدن بر مشكلات راهبردي تبديل كند.

هرچند ابعاد مشكلات بسيار هولناك و بزرگ است اما دولت چهاردهم نيازمند گذران يك زندگي انكوباتوري در نتيجه زايمان زودرس انتخابات اضطراري است. اين دوران بايد صرف سه‌دسته گفت‌وگو شود. گفت‌وگو با جمعيت 50 درصدي كه در انتخابات نهايتا شركت نكردند . گفت‌وگو با ديگر بازيگران نظام حكمراني با محوريت عبور از مشكلات بزرگ و بالاخره تلاش براي گفت‌وگو با كساني كه به رقيب ايشان راي دادند.

اين يك اتمام حجت تاريخي است

انجام اصلاحات اقتصادي نيازمند دولتي است كه اولا برخوردار از پشتيباني جامعه به مراتب قوي‌تر از آنچه در انتخابات ظاهر شد باشد و ثانيا برخوردار از پشتيباني محكم نظام حكمراني باشد. تحقق چنين شرايطي تنها شرط گذار كشور از اين آخرين شانس تاريخي خود است. برخي دولت‌ها را مي‌توان «دولت آتش‌نشان» ناميد. دولت آقاي پزشكيان بر اساس ذات تشخيص خود «دولت آتش‌فشان» نيست و دولت آتش‌نشان هم نبايد باشد. «دولت رونق و توسعه» هم سازگار با شرايط ابرچالش‌هاي موجود نيست. پس براي دولت ايشان چه ماموريتي مي‌شود داشت؟ شايد اين دولت بتواند «دولت گفت‌وگو براي اجماع‌سازي براي خروج از ابرچالش‌ها» باشد. همه بايد اين فرصت تاريخي را دريابيم. اين يك اتمام حجت تاريخي است. 

 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون