ذهن زبالهدانی نیست
محسن آزموده
خیلی عجیب است، اکثر ما به حرف که میشود، میگوییم «ای برادر تو همه اندیشهای» و در ستایش فکر و اندیشه داد سخن سر میدهیم، اما یک صدم آنچه به خورد و خوراک و پوشاک و نوشاکمان توجه میکنیم، به افکار و اندیشههایمان فکر نمیکنیم. برای ما خیلی مهم است که چه چیزی میخوریم، این چیزی که وارد دهانمان میشود، بهداشتی است یا خیر؟ سالم است یا نه؟ مقوی هست یا نه؟ سمی یا مسموم نیست یا هست؟ این مراقبت البته کار بسیار پسندیدهای است و قطعا به سلامتی و تندرستی یاری میرساند. برخی که پا فراتر میگذارند و تعداد کالریهای ورودی با هر قاشق غذا یا هر جرعه نوشیدنی را محاسبه میکنند. مرحبا. صدآفرین. البته هستند کسانی هم که بیملاحظهاند و هر چه جلویشان میگذارند، میخورند، آنهم بیرویه. اما عموما چنین نیستند. چنین نیستیم.
اما آیا نسبت به ورودیهای ذهن و مغزمان هم این اندازه مراقب هستیم؟ ما هر روز و شب -در زمانه ما بیشتر- به ناگزیر در معرض هزاران و بلکه صدها هزار پیام آشکار و پنهان هستیم. از بیلبورد تبلیغاتی در خیابان که ناگهان چشممان به آن میخورد تا فیلم و سریالی که خودمان آن را انتخاب میکنیم و برای تماشایش وقت میگذاریم. آیا این ورودیها را هم مورد ارزیابی انتقادی قرار میدهیم؟ تردیدی نیست که دیدن بیلبورد معمولا ناخودآگاه است و تماشای فیلم و سریال با دقت صورت گرفته و قطعا راجع به آن قبلا از دیگران شنیدهایم یا خواندهایم یا چیزهایی میدانیم. مساله بر سر ورودیهای دیگری است که مابین این دو قرار میگیرند. اطلاعاتی که هر روز
به ویژه در شبکههای اجتماعی با آنها مواجه میشویم، با بالا و پایین کشیدن انگشت روی صفحه گوشی یا تبلت یا نشستن روبهروی تلویزیون و این کانال و آن کانال کردن یا گفتوگوهای هر روزه با دهها نفر و... این اطلاعات خواسته یا ناخواسته، وارد ذهن و مغز ما میشوند، اما آیا دربانی هست که آنها را ارزیابی کرده و مفید و مضر بودن آنها را تشخیص دهد؟
ذهن ما زبالهدانی نیست. اگر از جسم و بدنمان اهمیت بیشتری نداشته باشد، کمتر هم نیست. نباید آن را در معرض هر گونه ورودی قرار داد. این به معنای خودسانسوری یا پرهیز از آشنایی با امر نو نیست. اتفاقا بد نیست ذهن در مواجهه با دادههای گوناگون قرار بگیرد. مساله آن است نسبت به این ورودیها حساس باشیم، در صورت نیاز آنها را بازنگری و مورد تأمل قرار دهیم و نسبت به این ورودیهای خواسته و ناخواسته بیتفاوت نباشیم و تا سر حد امکان از رویاروی غیرضروری با هرگونه اطلاعات و داده غیرمطمئن پرهیز کنیم. این دیدبانی هم باید تنها با معیار خرد و استدلال و منطق باشد نه با هیچ ابزار دیگری. چارهای جز اتکا به عقل و عقلانیت نیست، وگرنه در دام سانسورچیهایی میافتیم که منافع و اهداف خود را به عنوان مصالح ما جا میزنند.