درسهايي از كشورهاي در حال گذار
هوش مصنوعي و دموكراسي
كامران مشفقآراني
در عصر ديجيتال، هوش مصنوعي به عنوان نيرويي تحولآفرين، چشمانداز سياسي جهان را دگرگون خواهد كرد. اين تحول در كشورهاي در حال گذار به دموكراسي، چالشها و فرصتهاي منحصربهفردي را ايجاد كرده است. بررسي تجربيات كشورهايي چون ونزوئلا، بوليوي، گرجستان، بلاروس، روسيه و كرهشمالي، تصويري روشن از اين پويايي پيچيده ارايه ميدهد، هر چند كه چنين كار پيچيدهاي در چند سطر امكانپذير نيست.
ونزوئلا، كشوري كه سالهاست با بحرانهاي سياسي و اقتصادي مواجه است، نمونهاي از نقش دوگانه هوش مصنوعي در فرآيندهاي دموكراتيك است. پلتفرمهاي مبتني بر هوش مصنوعي به مخالفان امكان سازماندهي و بيان آزادانه عقايد را ميدهند، مثلا استفاده از شبكههاي اجتماعي هوشمند براي هماهنگي اعتراضات مسالمتآميز، نقشي كليدي در جنبشهاي مردمي داشته و از سوي ديگر، همين فناوري در دست حكومت به ابزاري براي نظارت گسترده و سركوب بدل شده است. گزارشهايي از استفاده از سيستمهاي پيشرفته تحليل داده براي شناسايي و هدف قرار دادن فعالان سياسي وجود دارد.
بوليوي، با تاريخ پرفراز و نشيب سياسي خود، مثال ديگري از تاثير دوگانه هوش مصنوعي است. در اين كشور، استفاده از سيستمهاي هوشمند براي مديريت منابع طبيعي به توزيع عادلانهتر ثروت و تقويت دموكراسي اقتصادي كمك كرده است. الگوريتمهاي پيشرفته براي بهينهسازي استخراج ليتيوم، يكي از منابع اصلي كشور به كار گرفته شدهاند. اين امر نه تنها به افزايش بهرهوري، بلكه به شفافيت بيشتر در مديريت اين منبع ارزشمند منجر شده است، اما همزمان نگرانيهايي درباره استفاده از اين فناوري براي دستكاري در نتايج انتخابات وجود دارد.
گرجستان، به عنوان كشوري كه در مسير گذار به دموكراسي گام برميدارد، از هوش مصنوعي براي مبارزه با فساد و افزايش شفافيت دولتي استفاده كرده است. سيستمهاي هوشمند در اين كشور به شناسايي الگوهاي مشكوك در معاملات دولتي كمك ميكنند. به عنوان مثال، پروژهاي به نام «چشم ديجيتال» راهاندازي شده كه با استفاده از هوش مصنوعي، تمام قراردادهاي دولتي را براي يافتن نشانههاي فساد بررسي ميكند، اين اقدام به افزايش چشمگير اعتماد عمومي به نهادهاي دولتي منجر شده است.
در مقابل، بلاروس مثالي هشداردهنده از استفاده نادرست از فناوريهاي پيشرفته است. در اين كشور، گزارشهايي مبني بر استفاده از سيستمهاي تشخيص چهره براي شناسايي و سركوب معترضان وجود دارد. دولت بلاروس از شبكهاي از دوربينهاي مجهز به هوش مصنوعي در سراسر كشور استفاده ميكند كه قادر به شناسايي افراد در تظاهرات و رديابي حركات آنها هستند. اين امر نگرانيهاي جدي درباره نقض حريم خصوصي و آزاديهاي مدني ايجاد كرده است.
روسيه، به عنوان يكي از پيشگامان توسعه هوش مصنوعي، نمونهاي پيچيده از كاربرد اين فناوري در يك نظام اقتدارگراست. از يكسو، روسيه سرمايهگذاري عظيمي در توسعه هوش مصنوعي براي پيشرفت اقتصادي و علمي انجام داده است، پروژههايي مانند «شهر هوشمند مسكو» از هوش مصنوعي براي بهبود خدمات شهري استفاده ميكنند و از سوي ديگر، گزارشهايي از استفاده گسترده از اين فناوري براي كنترل اينترنت، سانسور و نظارت بر شهروندان وجود دارد. سيستمهاي پيشرفته تشخيص چهره در مترو مسكو و ساير اماكن عمومي، نگرانيهاي جدي درباره حريم خصوصي ايجاد كرده است. همچنين، استفاده از هوش مصنوعي براي توليد و انتشار اطلاعات نادرست در رسانههاي اجتماعي، چالشي جدي براي دموكراسي نه تنها در روسيه، بلكه در سطح جهاني پديد آورده است.
در پايان اما ميرسيم به كرهشمالي، اين كشور به عنوان يكي از بستهترين نظامهاي سياسي جهان، رويكردي منحصربهفرد به هوش مصنوعي دارد. اطلاعات دقيق درباره وضعيت هوش مصنوعي در اين كشور محدود است، اما گزارشهايي از تلاشهاي حزب كمونيست براي توسعه اين فناوري، عمدتا براي اهداف نظامي و امنيتي وجود دارد. برخي منابع ادعا ميكنند كه كرهشمالي از هوش مصنوعي براي تقويت سيستمهاي نظارتي خود و همچنين براي حملات سايبري استفاده ميكند. اين مثال نشان ميدهد كه حتي كشورهاي منزوي نيز از اهميت هوش مصنوعي در شكل دادن به آينده سياسي آگاه هستند.
اين تجارب متنوع، ضرورت ايجاد چارچوبهاي قانوني و اخلاقي براي استفاده از هوش مصنوعي در حوزه سياست را برجسته ميكند. كشورهاي در حال گذار و جوامع دموكراتيك بايد راهي براي بهرهبرداري از مزاياي اين فناوري بيابند، درحالي كه از حقوق اساسي شهروندان محافظت ميكنند.
براي كشورهاي در حال گذار و جوامع دموكراتيك، مسير پيش رو پر از چالش است. اما با درس گرفتن از تجارب يكديگر و تعهد به اصول دموكراتيك، ميتوان از هوش مصنوعي به عنوان ابزاري براي تقويت دموكراسي استفاده كرد. اين امر مستلزم همكاري بين دولتها، جامعه مدني و بخش خصوصي است تا اطمينان حاصل شود كه توسعه و استفاده از هوش مصنوعي در جهت منافع عمومي و تقويت ارزشهاي دموكراتيك است. درنهايت، آينده دموكراسي در عصر هوش مصنوعي، به تصميمات و اقدامات امروز ما بستگي دارد. با هوشياري، آموزش مداوم و تعهد به اصول دموكراتيك، ميتوانيم از اين فناوري قدرتمند براي ساختن جوامعي آزادتر، عادلانهتر و مشاركتيتر بهره ببريم، درحالي كه از خطرات سوءاستفاده از آن در نظامهاي اقتدارگرا آگاه هستيم و با آن مقابله ميكنيم.