حول و حوش ساعت 2و 20دقيقه بامداد روز چهارشنبه بود كه خبر رسيد اسماعيل هنيه ریيس دفتر سياسي حماس، همراه با يكي از محافظانش در تهران ترور شده است. حادثهاي كه افكار عمومي ايرانيان و منطقه را در بهت و حيرت فرو برد و خون رزمندگان محور مقاومت را به جوش آورد. هنيه كه در قالب هيات فلسطيني همراه با 110هيات خارجي ديگر براي حضور در مراسم تحليف راهي تهران شده بود، هدف يكي از كورترين نمونههاي ترور قرار گرفت. ساعاتي پس از انتشار اين خبر خليلالحيه عضو ارشد حماس در نشست خبري با موضوع ترور شهيد اسماعيل هنيه گفت: «شاهدان تأييد كردهاند يك موشك به اتاق شهيد هنيه اصابت كرده است.» در بيان نخستين جزیيات از ترور اسماعيل هنيه در تهران همچنين اعلام شد، هنيه در يكي از اقامتگاههاي ويژه جانبازان در شمال تهران مستقر بود كه با اصابت پرتابهاي از هوا به شهادت رسيد. بلافاصله پس از مشخص شدن جزیيات موضوع اين پرسش كه هدف اسراييل و نتانياهو از اين ترور چه بوده است؟ در فضاي عمومي و شبكههاي اجتماعي مطرح شد. اكثريت قريب به اتفاق تحليلگران اعلام كردند نتانياهو با توجه به مشكلاتي كه در عرصههاي داخلي و بينالمللي با آن دست به گريبان است دست به يك چنين جنگافروزيهايی زده تا براي مدتي حضور خود در قدرت را تداوم بخشد. اما از منظر تحليلي چرا اين ترور در تهران و دقيقا ساعاتي پس از مراسم تحليف مسعود پزشكيان انجام شده است؟ آيا براي اسراييل سادهتر نبود كه اين اقدام را در تركيه یا قطر اجرايي كند؟ كارشناسان معتقدند حضور يك دولت اصلاحطلب در ايران با پيام تعامل، مدارا، گفتوگو و مذاكره، اسراييل را در گوشه رينگ، گير انداخته و ابتكار عمل را از دستانش خارج ميسازد. اين ترور كور بلافاصله پس از مراسم تحليف در واكنش به اين تحولات رخ داده است. از سوي ديگر نفرت جهاني از اسراييل كه هر روز در حال افزايش است، نتانياهو را بر آن داشته تا با افزودن بر دامنههاي جنگ، امريكا را نيز با خود همراه سازد. ماشاءالله شمسالواعظين تحليلگر مسائل منطقهاي در گفتوگو با «اعتماد» ضمن واكاوي ابعاد پنهان اين ترور واكنش ايران به اين عمل جنايتكارانه را مهم ارزيابي ميكند. شمسالواعظن معتقد است ايران نبايد بهانهاي به دست نتانياهو بدهد و بايد ضمن استيفاي حق خود به گونهاي عمل كند كه منويات رژيم صهيونيستي محقق نشود.
فارغ از اخبار رسمي كه در خصوص حادثه تلخ ترور اسماعيل هنيه در تهران مطرح است، تحليل لايههاي درونيتر اين اقدام صهيونيستها براي بسياري روشن نيست. شما اين ترور ناجوانمردانه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
نبايد فراموش كرد كه نتانياهو و اسراييل طي ماهها تحت چه دامنههاي وسيع فشاري قرار گرفتهاند. نخست فشارهاي بينالمللي از قبيل فشار افكار عمومي، تظاهراتها، مخالفت دانشجويان دانشگاههاي مهم دنيا و... كار به جايي رسيد كه در پاريس و برلين و آمستردام اين تظاهرات شكل هفتگي به خود گرفتند. از سوي ديگر فشارهاي سياسي بينالمللي هم متوجه اسراييل شد تا اين رژيم، جنگ را به دليل نقض آشكار قانون انساني جنگها خاتمه دهد. اساسا اسراييل خود را نسبت به اجراي هيچ پروتكل بينالملل مانند كنوانسيون ژنو و...متعهد نميداند.اين رژيم به دليل حمايتهاي امريكا خود را آزاد ميداند. اسراييل همچنين تحت فشار حقوقي بينالمللي قرار گرفته. يادمان نرود كه اسراييل از سوي دادگاه بينالمللي لاهه تحت فشار شديدي قرار دارد. همچنين در دادگاه شرايط جنگي هم تحت پيگرد است. اين دادگاه دستور بازداشت دو تن از شخصيتهاي ارشد دولت اسراييل يعني نتانياهو و گالانت را صادر كرده است. نكته مهمتر از ديد نتانياهو، فشارهاي شديد داخلي است كه ادامه دولت او را با مشكل روبهرو كرده است.
اين فشارهاي داخلي چگونه نتانياهو را تحت فشار قرار داده است؟
ببينيد، بهرغم تظاهرات خويشاوندان اسراي اسراييلي در بند حماس، ارتش اسراييل هم احساس كرده به بنبست رسيده و كاري از دست آنها بر نميآيد. حتي ژنرال بنيامين هاگاري دو هفته قبل مصاحبه داشت و اعلام كرد، هر كس معتقد باشد ميتوان حماس را به عنوان يك انديشه بهطور كامل از ميان برد به خطا رفته و در حال عوامفريبي است. پس از اين اظهارات نتانياهو ارتش را مورد مواخذه قرار داده و ارتش ناچار به عقبنشيني شد. بنابراين فشارهاي داخلي شامل فشار خانوادههاي اسرا، ارتش و عموم مردم در حال افزايش است. اين فشارها، ادعاي پيروزي مطلقي كه نتانياهو به دنبال تحقق آن بود را با بنبست مواجه ساخته است.
در كشاكش افزايش فشارهاي داخلي نتانياهو به كنگره امريكا رفت تا حداقل متحدان امريكايي را همراه كند. دليل سفر نتانياهو به امريكا چه بود؟
نتانياهو به امريكا رفت و در كنگره بحثهايي را مطرح كرد تا براي خود شركايي جستوجو كند. او اعلام كرد اگر ايالات متحده سلاحهاي پيشرفته مورد نياز را در اختيار اسراييل قرار دهد، اسراييل به اهداف مورد نظر ميرسد. نتانياهو به حرف چرچيل در جنگ جهاني دوم استناد كرد. چرچيل در جنگ جهاني دوم براي بار سوم در كنگره اعلام كرد امريكا بايد به انگليس سلاحهاي مورد نيازش را بدهد تا انگليس از اروپا دفاع كند. نتانياهو هم مانند چرچيل به كنگره اعلام كرد اگر امريكا جنگافزارهاي لازم اسراييل را تامين كند، ماموريت دفاع از اسراييل انجام ميشود.
ترور اسماعيل هنيه اما در كدام بخش اين پازل تعريف ميشود؟
نتانياهو وقتي ديد تحت فشار بينالمللي است تصميم گرفت كاري كند تا هم جنگ ادامه يابد و هم فشارهاي ايالات متحده كاهش يابد، اين رويكرد بهترين راه براي بازكردن جبهههاي تازه بود. معناي باز كردن جبهههاي تازه اين است كه اسراييل هم جنگ غزه را ادامه دهد و هم جبهههاي دوم و سوم را در منطقه بگشايد. براي اين منظور ابتدا پروژه مجدل الشمس در بلنديهاي جولان را استارت كرد. من كارشناس نظامي نيستم، اما روشن است، برد موشك فلقِ 1، تنها 10كيلومتر است، اما مسافت بين اولين سنگر حزبالله تا مجدل الشمس 13كيلومتر است! بنابراين ممكن است تركشهاي ناشي از موشكهاي اسراييل در اين منطقه افتاده باشد و اسراييل براي بازگشايي جبهه جديد اين داستانها را سرهم كرده باشد.
آيا نشانههايي از توفيق در باز كردن جبهههاي دوم و سوم جنگ، پس از غزه وجود دارد؟
روز (سهشنبه) ديديم كه اسراييل به مناطق جنوبي بيروت حمله و فواد شكر را ترور كرده. البته خبر رسمي شهادت شكر هنوز تاييد نشده، اما احتمالا پيكرش زير آوارها باقيمانده باشد. از سوي ديگر بندر حديده را هم هفته قبل در پاسخ به حمله پهپادهاي انتحاري انصارالله يمن مورد تهاجم قرار داد. سومين و مهمترين اقدام اسراييل در تهران با شهادت اسماعيل هنيه صورت گرفت. البته هنوز جزييات اين حادثه روشن نشده است، نميدانيم، اين حمله با موشك صورت گرفته، با پهپاد بوده و...، بنابراين تا زمان انتشار اخبار تكميلي بايد صبر كنيم و ببينيم كدام طرف توفيق بيشتري خواهد يافت؟ با گشودن اين جبههها اسراييل قصد توسعه دامنه جنگ و كشاندن آن تا دوم نوامبر و انتخابات امريكا را دارد. بهزعم اسراييل در انتخابات امريكا، ترامپ قدرت را به دست ميگيرد و براي 4سال اسراييل با خيال راحت به سياست نابودي فلسطينيها در نوار غزه و مقابله با دشمنان ادامه ميدهد.
اما چرا تهران براي اين حمله تروريستي انتخاب شده است؟ اسراييل ميتوانست اين ايده را در قطر، تركيه و هر نقطه ديگري هم اجرايي كند.
مسعود پزشكيان رييسجمهور منتخب ايران، رسالتي دارد كه آن را در مبارزات انتخاباتي، تنفيذ و تحليف بيان كرده است. شعار همگرايي، تعامل با جهان و گفتوگو با ايالات متحده براي حل تعارضات از سوي او مطرح است. اين تحولي كه قرار است در گفتمان و ديسكورد سياست خارجي ايران شكل بگيرد كه براي اسراييل كشنده است.يادمان باشد اسراييل همواره ايران راديكاليزه را دوست دارد تا بتواند خصومت خود در ارتباط با ايران را توجيه كند. بهترين دوران براي اسراييليها، دوران احمدينژاد در ايران است. احمدينژاد هولوكاست را منكر شد و بسياري از حاشيهها را ايجاد كرد و نهايتا كشور را ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار داد. اسراييل زماني كه ميبيند، مردم رييسجمهوري اصلاحطلب را انتخاب كردهاند و اين رييسجمهور به دنبال تعامل با جهان و حل مشكل تحريمهاست، با يك اقدام تروريستي آشكار سعي ميكند ايران را همچنان راديكاليزه نگه دارد. اين كار را ميكند تا جلوي حركتهاي آينده ايران در صحنه روابط بينالملل را بگيرد.بنابراين انتخاب مكاني ترور يعني «تهران» و موقعيت زماني ترور يعني، يك روز پس از مراسم تحليف مسعود پزشكيان در راستاي اين راهبرد كلي است. او قصد دارد نظاميان همچنان در صحنه حضور جدي داشته باشند.
يعني شما ميگوييد ايران و حزبالله و اساسا محور مقاومت نبايد واكنش مناسب نشان دهد؟
خير، هرگز چنين اعتقادي ندارم، ايران به دليل نقض حاكميت ملي خود ناگزير به پاسخ دادن است. اما مساله اصلي اين است كه اين واكنش بايد با نهايت هوشياري و خردمندي طراحي و اجرا شود. به نظر ميرسد در تصميمات نهايي ايران عقلانيت شديدي وجود دارد و ايران نهايتا واكنشهايي نشان ميدهد كه مهارشدني باشد. در واقع بايد به گونهاي واكنش نشان داد كه جلوي بهانهها و دستاويزهاي اسراييليها گرفته شود.
با توجه به صحبتهاي شما، ايران چه واكنشي در برابر اين ترور بايد نشان دهد؟
نميتوانم اين بحث را خيلي باز كنم. اما هوشمندي حاكميتها در چنين برهههايي است كه مورد سنجش جدي قرار ميگيرد. بايد واكنشي باشد كه هم انتقام مناسب از بطن آن وجود داشته باشد و هم براي ايران بازدارندگي ايجاد كند. اما مهمتر از همه اين موارد ايران بايد منظومه امنيتي خود را بازسازي كند. مسوولان توجه كنند؛ موضوع مهمي اتفاق افتاده، برخي ميگويند اولويتهاي كشور در اين برهه اقتصادي است. بسيار هم خوب، اما آيا اولويتهاي حوزههاي امنيتي تغيير نكرده است؟ هنوز بايد به فكر بگير و ببندهاي مخالفان داخلي باشيم و به موضوعاتي چون مقابله با بيحجابي و بدحجابي توجه ويژه كرد؟ آيا همچنان بايد دنبال اولويتهاي فرعي بوده و امنيت ملي خود را در معرض تندبادهاي منطقهاي قرار دهيم؟ انگار برخي فراموش كردهاند ايران بخشي از خاورميانه است. خاورميانهاي بيثبات، بدون داشتن قواعد و پروتكلهاي پايدار و...بايد پرسيد چرا هنوز اولويتهاي امنيتي ايران تغيير نكرده است؟ اين روند غير قابل تداوم است. اين نوع تحركات بازخوردهاي منفي زيادي در سطح منطقه و جهان دارد. پرستيژ منطقهاي و جهاني ايران بسيار مهم است و نبايد كسي به خود جرات دهد كه آن را خدشهدار سازد.