ترس اسراييل از رويكرد تعاملي پزشكيان
3) در رابطه با تحولات داخلي اسراييل هم به نظر ميرسد مرگ يا حيات سياسي نتانياهو به تداوم اين جنگ بستگي دارد. نتانياهو بيش از هر فرد ديگري براي بقاي خود به طولاني شدن جنگ نياز دارد. حتي اگر به قيمت كشته شدن هزاران سرباز اسراييلي و از بين رفتن اقتصاد اين كشور باشد. وضعيت نتانياهو در داخل اسراييل خوب نيست و تحت فشارهاي داخلي قرار دارد. تنها گزارهاي كه ماندن او را در قدرت امكان پذير ميكند، تداوم جنگ است. مجموعه اين عوامل در كنار هم، ترور اسماعيل هنيه در تهران را معنادار ميكند. او پيام جنگ به ايران ميدهد و بهزعم خود با اين ترور درصدد تحقير ايران و ايرانيان است. البته همانطور كه در پيام رهبري هم بازتاب پيدا كرد، ايران نسبت به خونخواهي اين ترور اقدام خواهد كرد.
4) پرسشي كه در اين ميان مطرح است نحوه واكنش ايران به اين ترور است. منافع ملي در شرايطي تضمين ميشود كه واكنش ايران يك واكنش عقلاني و متناسب باشد و بر مبناي هيجان و احساس نباشد. حتما بايد سنجيده و عاقلانه واكنش نشان داد. واژه به واژه پيام رهبري و رييسجمهور حساب شده بودند، در عين تاكيد بر عزت ملي ايرانيان و اعاده حيثيت و غرور ملي، لحن و ادبيات پيام هيجاني و شتابزده نبود. نوعي عقلانيت پشت آن ديده ميشود. واكنشهاي ديپلماتيك جمهوري اسلامي چه در سطح وزارت خارجه و چه تویيت نمايندگي ايران در سازمان ملل و چه واكنش وزير خارجه در مطالبهگري از شوراي امنيت سازمان ملل و... نشان ميدهد كه ايران حداقل در رابطه با اقدام نظامي، متناسب با عمل بيشرمانهاي كه توسط اسراييل انجام شده، عجله ندارد. احتمالا با يك همكاري بينالمللي با محور مقاومت، واكنش سنجيدهاي به تحركات روزهاي اخير اسراييل نشان داده ميشود. نبايد فراموش كرد ترور هنيه، چه ترور فواد شكر در بيروت و... موضوعات كوچكي نيستند كه بتوان به راحتي از آن عبور كرد. فكر ميكنم محور مقاومت بيش از هر زمان ديگري متحد و متفق در مبارزه با اسراييل است. بسياري ديگر از كشورهاي اسلامي مانند تركيه، مصر و قطر كه ميانجي مذاكرات صلح بودند اين ترور را محكوم كردند. معتقدم شرايط بيش از هر زماني در افكار عمومي جهاني و مناسبات بينالمللي به ضرر اسراييل است. ايران هم بايد از اين فرصت هوشمندانه استفاده كند.
5) اين ترور در زماني به وقوع پيوسته كه هم بحث آتش بس در غزه مطرح شده و هم حماس و تشكيلات خودگردان به سمت آشتي ملي حركت كرده بودند. هنيه يك فرمانده نظامي صرف نبود بلكه يك رهبر سياسي بود. اگر قرار بود مذاكرهاي براي صلح صورت بگيرد، عليالقاعده طرف مذاكره اسراييليها هنيه و همكارانش بودند. وقتي طرف مذاكره از سوي اسراييل ترور ميشود، يعني اسراييل به دنبال صلح نيست، بلكه به دنبال جنگ افروزي است. اين روند هر نوع تلاش براي آتش بس را بيفايده ميكند. به نظرم نتانياهو بيش از هر زمان ديگري به دنبال ايجاد جنگ منطقهاي است تا امريكا هم وارد جنگ شود تا بقاي خود را در قدرت تضمين كند. بر اين مبنا معتقدم، ترور هنيه تاثيرات عيني در مذاكرات صلح و آتش بس دارد و مسير صلح و آتش بس را دشوار ميكند. موضوع دولت خودگردان هم متاثر شده و آنها براي ادامه سياستهاي خود مقبوليت كافي نخواهند داشت. آنها مجبور هستند به سياستهاي حماس و حزبالله نزديك شوند.