• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5831 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۰ مرداد

عثماني‌ها، تركيه و اعراب 

مرتضي ميرحسيني

چنانكه مي‌دانيد امپراتوري عثماني بعد از جنگ اول جهاني تجزيه شد و از دل آن، كشور تركيه و چند كشور عرب بيرون زد. البته ضعف و زوالي كه به اين فروپاشي انجاميد به سال‌ها قبل از دهه دوم قرن بيستم برمي‌گشت و ترك‌ها حتي پيش از جنگ بزرگ نيز بخش‌هايي از گوشه و كنار قلمرو خودشان را در اروپا و آفريقا و شبه‌جزيره عربستان از دست داده بودند. از چند نسل قبل، همه كوشش‌هايي كه از درون امپراتوري براي احياي شكوه و عظمت گذشته به كار بسته مي‌شد يا به كل بي‌نتيجه بود يا به نتايج اندك و ناچيزي مي‌رسيد. عثماني‌ها با ما در صلح بودند و تهديدي روي مرزهاي شرقي‌شان سنگيني نمي‌كرد، اما فشار روس‌ها كه به قسطنطنيه چشم داشتند و دخالت‌هاي اروپايي‌ها - از انگليس و فرانسه گرفته تا بعدتر ايتاليا و اتريش - و جنبش‌هاي استقلال‌طلبانه اعراب و مردم بالكان، رمق امپراتوري را مي‌گرفت. فساد داخلي و فرسودگي تشكيلات حاكم و تعارض منافع در طبقه حاكم نيز اصلاح امور و بازسازي دولت را عملا ناممكن مي‌كرد. البته امپراتوري رو به نزاع عثماني، قرن نوزدهم را پشت سر گذاشت و تا اوايل سومين دهه از قرن بيستم سرپا ماند. بيشتر به اين دليل كه قدرت‌هاي بزرگ در حفظ آن - به همين وضعيت ضعيف و نيمه‌جان - با هم به توافق رسيدند و به كندن گوشه‌هايي از آن رضايت دادند. چنانكه فرانسوي‌ها تونس را اشغال كردند (1881)، انگليسي‌ها بر مصر مسلط شدند (1882)، اتريشي‌ها هم بوسني را برداشتند (1908) و ايتاليايي‌ها نيز طرابلس را به غنيمت بردند (1911) . امپراتوري كوچك و كوچك‌تر شد و از خاطرات سال‌هاي اوج و افتخار آن، جز غروري، كه آن‌ هم زخم برداشته بود، باقي نماند. بعد آتش دشمني ميان اروپايي‌ها شعله كشيد. ترك‌ها در اين آتش، فرصتي براي تلافي شكست‌هاي گذشته ديدند و در اتحاد با آلمان - و ضديت با روسيه و انگليس و فرانسه - در جنگ بزرگ درگير شدند. در آن مقطع، يعني تابستان 1914 بيشتر سران حكومت عثماني از پيروزي آلماني‌ها، آن‌ هم پيروزي در جنگي كوتاه‌ مطمئن بودند و از اين‌رو سرنوشت خودشان را به نتيجه آن گره زدند. تا مدتي حداقل در اوايل جنگ چنين به نظر مي‌رسيد كه تصميم به اتحاد با آلمان و دخالت در جنگ بزرگ، تصميم درستي بوده است. حتي خود عثماني‌ها در نبرد با انگليسي‌ها به پيروزي‌هايي رسيدند. اما در ادامه شرايط تغيير كرد و بدترين احتمالات به واقعيت تبديل شد. شكست خوردند و دست‌شان را به نشانه تسليم بالا گرفتند. در مذاكره براي آتش‌بس به خلع ‌سلاح نيروهاي نظامي‌شان تن دادند و جدايي و اشغال بخش‌هاي ديگري از امپراتوري را هم پذيرفتند. تصميمي كه خشم ناسيوناليست‌هاي ترك را برانگيخت و مسائل را از چيزي كه بود، پيچيده‌تر كرد. در كشمكش‌ها و مذاكرات بعدي كه تا جولاي 1923 طول كشيد و روايت آن در چند جمله ممكن نيست، كشور تركيه از ميان ويرانه‌هاي امپراتوري عثماني پا گرفت و - تا جايي كه به منطقه جغرافيايي ما برمي‌گردد - اعراب به بخشي از آنچه مدت‌ها دنبالش بودند، رسيدند و با پشتيباني انگليسي‌ها از سيطره ترك‌ها رها شدند. در يادداشت فيصل كه به نمايندگي از اعراب - يا با چنين ادعايي - به كنفرانس صلح پاريس رفت، اين خواسته آشكارا بيان شده بود: «هدف جنبش‌هاي ملي‌گرايانه اعراب (كه پدر من در زمان جنگ و پس از تجمع تقاضاها از جانب اهالي سوريه و اقوام ساكن بين‌النهرين رهبري جنبش آن را در دست گرفت) ايجاد اتحاد ميان اعراب و آخرالامر تاسيس يك ملت واحده است... ما بر اين باوريم كه آرمان ما داير بر اتحاد اعراب در آسيا بي‌نياز از هرگونه توجيه و استدلال است. هرگاه برهاني لازم ‌آيد... رجوع به گذشته درخشان ما، به سرسختي تبار ما كه ششصد سال عليه تلاش ترك‌ها در راه جذب و هضم اعراب ايستادگي كرد و همچنين به اينكه ما، در جايگاه يكي از قواي متفق حاضر در اين جنگ، همه همت خود را به كار بستيم.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون