• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5836 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۵ مرداد

هفت خان نه هفتاد خان!

امضا محفوظ

تذكر: اين مطلبي است كه يكي از افراد مورد اعتماد و‌ وثوق نوشته است. اميدواريم فرماندهي محترم نيروي انتظامي مطالعه كنند و پاسخي درخور براي آن بيابند. با چنين رفتاري ممكن نيست كه اعتبار و جايگاه مورد انتظار جامعه براي پليس تامين شود.

ماجرا از گرفتن خلافي براي ماشين دخترم شروع مي‌شود. خواستم اين فرآيند غيرشفاف و پيچيده را تشريح كنم بلكه گوشي شنوا متوجه آثار زيان‌بار چنين اقدامات نابخردانه‌اي بشود و دست از عمق راهبردي بردارد. گزارش‌هاي مردم و خبرنگاران از فرآيند‌هاي اداري كه مردم و دستگاه‌هاي مختلف با آن سر و كار دارند، علاوه بر بيان چگونگي اجرا شدن مقررات، دريچه‌اي است براي بهبود فرآيندها و كاهش بروكراسي اداري.

1- به پليس +10 براي گرفتن خلافي ماشين مراجعه كردم.

2- به خاطر مشكلات «اخلاقي» امكان گرفتن خلافي نبود و اعلام شد بايد ماشين در يك پاركينگ توقيف شود.

3- كدام پاركينگ؟ كجا؟ با چه شرايطي؟ نامعلوم!

4 - در سطح شهر و با پرس و جو از مردم براي يافتن پاركينگ تلاش كردم.

5- به پاركينگ 1 مراجعه كردم و اعلام كردند جاي خالي ندارند.

6- مجدد پرسش و مراجعه به پاركينگ 2 و اعلام كردند جاي خالي ندارند.

7- مراجعه به كلانتري 1 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ اما عدم موفقيت.

8- مراجعه به كلانتري 2 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ اما عدم موفقيت.

9-مراجعه به كلانتري 3 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ و بالاخره موفقيت حاصل شد.

10- ماشين را به كلانتري 3 بردم و در محوطه كلانتري ماشين را پارك كردم.

11- افسران كلانتري 3 شفاهی اعلام كردند نيازي به جرثقيل نخواهد بود و ماشين همان‌جا مي‌ماند.

12- سوييچ را تحويل دادم ولي گفتند براي رسيد، فردا مجدد مراجعه كنم.

13- فرداي آن روز براي گرفتن رسيد مراجعه كردم.

14- در كمال ناباوري قبض پاركينگ و جرثقيل!! را به من دادند. بحث با افسران بي‌فايده بود.

15- به مدت يك هفته صبر كردم.

16- براي پيگيري پرونده مجدد به كلانتري مراجعه كردم.

17- توصيه كردند باز هم صبر كنيد.

18- بعد از 10 روز از دريافت رسيد، مجدد به كلانتري مراجعه كردم.

19- اعلام كردند تيك برداشته نشده و بايد به پليس امنيت اخلاقي گيشا برويد.

20- به پليس امنيت اخلاقي گيشا مراجعه كردم.

21- كپي پشت و روي قبض پاركينگ را آماده كردم در يك صف ۲۰ نفره ايستادم.

22- پس از بازرسي بدني! مدارك بررسي شد.

23- اعلام كردند روي خودروي شما دستور يا شكايت وجود دارد و به خيابان مطهري، مراجعه كنيد. گفتم كجاي مطهري؟ فرمودند سوال كنيد. از كه؟ كجا؟ نامعلوم!

24- در گوگل و نشان و بلد براي يافتن عنواني براي مركز امنيت اخلاقي در مطهري جست‌وجو كردم و چيزي يافت نشد. 

25- به خيابان مطهري رفتم و سرتاسر خيابان را به دنبال چنين مركزي گز كردم. بي‌فايده بود.

26- به پليس راهنمايي و رانندگي در خيابان سهروردي مراجعه كردم تا كمك بگيرم. اعلام كردند، همكارمان ساعت 30: 8 مي‌آيد. بايد تا آن ساعت منتظر بشويد ساعت حدود 30: 7 بود.

27- به علت گرما ساعت كاري ادارات 6 صبح تا 11 اعلام شده بود.

28- بر اساس اعلام شروع ساعت كاري از 6 صبح، ساعت 30: 7 صبح به سمت كلانتري به ميدان نيلوفر رفتم، تا راهنمايي بهتري بگيرم.

29- گفتند از 8 كار مي‌كنند و صبر كنيد تا 8.

30 - صبر كردم.

31- بالاخره قبض پاركينگ را گرفتند و رفتند استعلامات لازمه را به عمل آورند. گفتند بايد به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كنم.

32- كظم غيظ كردم و به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كردم.

33- پس از رويت قبض و گفت‌وگوي تلفني نيروي حفاظت جلوي درب با مسوول مربوطه در داخل، بيان كردند ما اين طوري نمي‌توانيم جواب بدهيم.

34- اعلام كردند بايد به پليس امنيت اخلاقي در گيشا مراجعه كنيد و تاريخ و شماره نامه را بگيريد.

35 - به مسوولان محترم خسته نباشيد گفتم و از اعصاب خود براي فرو نريختن سپاسگزاري كردم.

36- مجدد به پليس امنيت اخلاقي گيشا مراجعه كردم.

37- در صف عريض و طويلي منتظر ماندم.

38- داستان را براي يكي از كارشناسان بازگو كردم.

39- به باجه ديگر ارجاع داد.

40- باجه ديگر گفت همكارش آدرس را به اشتباه داده و بايد به خيابان نلسون ماندلا كوچه نور نزد آقاي ب مراجعه مي‌كردم.

41 - خواهش كردم با آقاي ب تماس بگيرند تا دوباره گرفتاري‌ها تكرار نشود و با اصرار پذيرفتند.

42- آقاي ب اعلام كردند كه فردا نيستند و پس‌فردا مراجعه كنم.

43 - صبرکردم تا پس فردا.

44 - به خيابان نلسون ماندلا رفتم.

45- قبض و كارت خودرو و برگ سبز را بررسي كردند.

46- در صف انتظار طولاني منتظر ماندم.

47- درخواست كردند تعهدي ثبت كنم كه: قوانين جمهوري اسلامي ايران و خصوصا قانون حجاب را رعايت كنم .

48- تعهد دادم با امضا و اثر انگشت.

49- گفتند كار تمام شده و طي امروز و فردا پيامك مي‌آيد.

50 - تا فردا صبر كردم پيامي نيامد.

51- با كلافگي، سردرگمي و عصبانيت باز هم صبر كردم.

52- تا 6 روز بعد نيز پيامي نيامد.

53- مجدد به خیابان نلسون ماندلا براي پيگيري مراجعه كردم.

54- با اين كارشناس و آن كارشناس گفت‌وگو كردم.

55- تا بالاخره كسي شماره پلاك را گرفت و رفت كه استعلام بگيرد.

56- اعلام شد روي ماشين گزارشي است كه از دستور مامور در سال ۱۴۰۲ سرپيچي و با آن درگير شده‌ايد.

57- در جريان كامل موضوع بودم. يك ماشين شخصي با لباس شخصي و بدون نام و نشان در اتوبان به دخترم گفته توقف كند. به مامور مربوطه گفتم آيا بايد دخترم فرمان يك ماشين شخصي را اجرا كند؟

58 - مامور مربوطه همدلي كرد و گفت شرح ماجرا را مكتوب گزارش كنم. همين كار را انجام دادم.

59- بعد از ثبت گزارش نيز گفتند صبر كنيد طي يكي، دو روز آينده پيامك مي‌آيد.

60- صبر كردم.

61- بالاخره پيامك دريافت شد.

62- به پليس + ۱۰ مراجعه كردم تا خلافي خودرو را بگيرم.

63- براي پرداخت فقط بايد به ATM بانك ملي مراجعه مي‌شد و با مراجعه به ATM بانك ملي پرداخت را انجام دادم.

64- مجدد به پليس + ۱۰ مراجعه كردم و رسيد پرداخت و مدارك خودرو و مدارك شخصي را ارائه کردم.

65- كد پيامكي ديگري دريافت شد و در پليس +۱۰ كار تمام شد.

66- گفتند منتظر دو پيامك باشيد؛ اولي براي ثبت مدارك، دومي براي هزينه پاركينگ كه بايد به شماره كارتي متعلق به نيروي انتظامي پرداخت مي‌شد.

67- قبض پاركينگ ممهور به مهر پليس + ۱۰ شد و بايد براي تحويل ماشين به پاركينگ در تهرانپارس مراجعه مي‌كردم.

68- به پاركينگ تهران‌پارس رفتم و مبلغ يك ميليون و 800 هزار تومان بابت جرثقيل! پرداخت كردم.

69- ماشين را صحيح و سالم به كلانتري تحويل داده بودم و در صورت اعلام كلانتري مي‌توانستم به پاركينگ تهران‌پارس نيز منتقل كنم؛ اما متاسفانه اين پول زور نيز بايد پرداخت مي‌شد.

70 - سرانجام خودرو آزاد شد ولي بعيد می‌دانم طي اين مراحل تاثيري در رعايت حجاب دختران بگذارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون