تذكر: اين مطلبي است كه يكي از افراد مورد اعتماد و وثوق نوشته است. اميدواريم فرماندهي محترم نيروي انتظامي مطالعه كنند و پاسخي درخور براي آن بيابند. با چنين رفتاري ممكن نيست كه اعتبار و جايگاه مورد انتظار جامعه براي پليس تامين شود.
ماجرا از گرفتن خلافي براي ماشين دخترم شروع ميشود. خواستم اين فرآيند غيرشفاف و پيچيده را تشريح كنم بلكه گوشي شنوا متوجه آثار زيانبار چنين اقدامات نابخردانهاي بشود و دست از عمق راهبردي بردارد. گزارشهاي مردم و خبرنگاران از فرآيندهاي اداري كه مردم و دستگاههاي مختلف با آن سر و كار دارند، علاوه بر بيان چگونگي اجرا شدن مقررات، دريچهاي است براي بهبود فرآيندها و كاهش بروكراسي اداري.
1- به پليس +10 براي گرفتن خلافي ماشين مراجعه كردم.
2- به خاطر مشكلات «اخلاقي» امكان گرفتن خلافي نبود و اعلام شد بايد ماشين در يك پاركينگ توقيف شود.
3- كدام پاركينگ؟ كجا؟ با چه شرايطي؟ نامعلوم!
4 - در سطح شهر و با پرس و جو از مردم براي يافتن پاركينگ تلاش كردم.
5- به پاركينگ 1 مراجعه كردم و اعلام كردند جاي خالي ندارند.
6- مجدد پرسش و مراجعه به پاركينگ 2 و اعلام كردند جاي خالي ندارند.
7- مراجعه به كلانتري 1 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ اما عدم موفقيت.
8- مراجعه به كلانتري 2 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ اما عدم موفقيت.
9-مراجعه به كلانتري 3 براي پرس و جو و خواباندن ماشين در پاركينگ و بالاخره موفقيت حاصل شد.
10- ماشين را به كلانتري 3 بردم و در محوطه كلانتري ماشين را پارك كردم.
11- افسران كلانتري 3 شفاهی اعلام كردند نيازي به جرثقيل نخواهد بود و ماشين همانجا ميماند.
12- سوييچ را تحويل دادم ولي گفتند براي رسيد، فردا مجدد مراجعه كنم.
13- فرداي آن روز براي گرفتن رسيد مراجعه كردم.
14- در كمال ناباوري قبض پاركينگ و جرثقيل!! را به من دادند. بحث با افسران بيفايده بود.
15- به مدت يك هفته صبر كردم.
16- براي پيگيري پرونده مجدد به كلانتري مراجعه كردم.
17- توصيه كردند باز هم صبر كنيد.
18- بعد از 10 روز از دريافت رسيد، مجدد به كلانتري مراجعه كردم.
19- اعلام كردند تيك برداشته نشده و بايد به پليس امنيت اخلاقي گيشا برويد.
20- به پليس امنيت اخلاقي گيشا مراجعه كردم.
21- كپي پشت و روي قبض پاركينگ را آماده كردم در يك صف ۲۰ نفره ايستادم.
22- پس از بازرسي بدني! مدارك بررسي شد.
23- اعلام كردند روي خودروي شما دستور يا شكايت وجود دارد و به خيابان مطهري، مراجعه كنيد. گفتم كجاي مطهري؟ فرمودند سوال كنيد. از كه؟ كجا؟ نامعلوم!
24- در گوگل و نشان و بلد براي يافتن عنواني براي مركز امنيت اخلاقي در مطهري جستوجو كردم و چيزي يافت نشد.
25- به خيابان مطهري رفتم و سرتاسر خيابان را به دنبال چنين مركزي گز كردم. بيفايده بود.
26- به پليس راهنمايي و رانندگي در خيابان سهروردي مراجعه كردم تا كمك بگيرم. اعلام كردند، همكارمان ساعت 30: 8 ميآيد. بايد تا آن ساعت منتظر بشويد ساعت حدود 30: 7 بود.
27- به علت گرما ساعت كاري ادارات 6 صبح تا 11 اعلام شده بود.
28- بر اساس اعلام شروع ساعت كاري از 6 صبح، ساعت 30: 7 صبح به سمت كلانتري به ميدان نيلوفر رفتم، تا راهنمايي بهتري بگيرم.
29- گفتند از 8 كار ميكنند و صبر كنيد تا 8.
30 - صبر كردم.
31- بالاخره قبض پاركينگ را گرفتند و رفتند استعلامات لازمه را به عمل آورند. گفتند بايد به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كنم.
32- كظم غيظ كردم و به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كردم.
33- پس از رويت قبض و گفتوگوي تلفني نيروي حفاظت جلوي درب با مسوول مربوطه در داخل، بيان كردند ما اين طوري نميتوانيم جواب بدهيم.
34- اعلام كردند بايد به پليس امنيت اخلاقي در گيشا مراجعه كنيد و تاريخ و شماره نامه را بگيريد.
35 - به مسوولان محترم خسته نباشيد گفتم و از اعصاب خود براي فرو نريختن سپاسگزاري كردم.
36- مجدد به پليس امنيت اخلاقي گيشا مراجعه كردم.
37- در صف عريض و طويلي منتظر ماندم.
38- داستان را براي يكي از كارشناسان بازگو كردم.
39- به باجه ديگر ارجاع داد.
40- باجه ديگر گفت همكارش آدرس را به اشتباه داده و بايد به خيابان نلسون ماندلا كوچه نور نزد آقاي ب مراجعه ميكردم.
41 - خواهش كردم با آقاي ب تماس بگيرند تا دوباره گرفتاريها تكرار نشود و با اصرار پذيرفتند.
42- آقاي ب اعلام كردند كه فردا نيستند و پسفردا مراجعه كنم.
43 - صبرکردم تا پس فردا.
44 - به خيابان نلسون ماندلا رفتم.
45- قبض و كارت خودرو و برگ سبز را بررسي كردند.
46- در صف انتظار طولاني منتظر ماندم.
47- درخواست كردند تعهدي ثبت كنم كه: قوانين جمهوري اسلامي ايران و خصوصا قانون حجاب را رعايت كنم .
48- تعهد دادم با امضا و اثر انگشت.
49- گفتند كار تمام شده و طي امروز و فردا پيامك ميآيد.
50 - تا فردا صبر كردم پيامي نيامد.
51- با كلافگي، سردرگمي و عصبانيت باز هم صبر كردم.
52- تا 6 روز بعد نيز پيامي نيامد.
53- مجدد به خیابان نلسون ماندلا براي پيگيري مراجعه كردم.
54- با اين كارشناس و آن كارشناس گفتوگو كردم.
55- تا بالاخره كسي شماره پلاك را گرفت و رفت كه استعلام بگيرد.
56- اعلام شد روي ماشين گزارشي است كه از دستور مامور در سال ۱۴۰۲ سرپيچي و با آن درگير شدهايد.
57- در جريان كامل موضوع بودم. يك ماشين شخصي با لباس شخصي و بدون نام و نشان در اتوبان به دخترم گفته توقف كند. به مامور مربوطه گفتم آيا بايد دخترم فرمان يك ماشين شخصي را اجرا كند؟
58 - مامور مربوطه همدلي كرد و گفت شرح ماجرا را مكتوب گزارش كنم. همين كار را انجام دادم.
59- بعد از ثبت گزارش نيز گفتند صبر كنيد طي يكي، دو روز آينده پيامك ميآيد.
60- صبر كردم.
61- بالاخره پيامك دريافت شد.
62- به پليس + ۱۰ مراجعه كردم تا خلافي خودرو را بگيرم.
63- براي پرداخت فقط بايد به ATM بانك ملي مراجعه ميشد و با مراجعه به ATM بانك ملي پرداخت را انجام دادم.
64- مجدد به پليس + ۱۰ مراجعه كردم و رسيد پرداخت و مدارك خودرو و مدارك شخصي را ارائه کردم.
65- كد پيامكي ديگري دريافت شد و در پليس +۱۰ كار تمام شد.
66- گفتند منتظر دو پيامك باشيد؛ اولي براي ثبت مدارك، دومي براي هزينه پاركينگ كه بايد به شماره كارتي متعلق به نيروي انتظامي پرداخت ميشد.
67- قبض پاركينگ ممهور به مهر پليس + ۱۰ شد و بايد براي تحويل ماشين به پاركينگ در تهرانپارس مراجعه ميكردم.
68- به پاركينگ تهرانپارس رفتم و مبلغ يك ميليون و 800 هزار تومان بابت جرثقيل! پرداخت كردم.
69- ماشين را صحيح و سالم به كلانتري تحويل داده بودم و در صورت اعلام كلانتري ميتوانستم به پاركينگ تهرانپارس نيز منتقل كنم؛ اما متاسفانه اين پول زور نيز بايد پرداخت ميشد.
70 - سرانجام خودرو آزاد شد ولي بعيد میدانم طي اين مراحل تاثيري در رعايت حجاب دختران بگذارد.