هفت خان نه، هفتاد خان!
25- به خيابان مطهري رفتم و سرتاسر خيابان را به دنبال چنين مركزي گز كردم. بيفايده بود.
26- به پليس راهنمايي و رانندگي در خيابان سهروردي مراجعه كردم تا كمك بگيرم. اعلام كردند، همكارمان ساعت 30: 8 ميآيد. بايد تا آن ساعت منتظر بشويد ساعت حدود 30: 7 بود.
27- به علت گرما ساعت كاري ادارات 6 صبح تا 11 اعلام شده بود.
28- بر اساس اعلام شروع ساعت كاري از 6 صبح، ساعت 30: 7 صبح به سمت كلانتري به ميدان نيلوفر رفتم، تا راهنمايي بهتري بگيرم.
29- گفتند از 8 كار ميكنند و صبر كنيد تا 8.
30 - صبر كردم.
31- بالاخره قبض پاركينگ را گرفتند و رفتند استعلامات لازمه را به عمل آورند. گفتند بايد به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كنم.
32- كظم غيظ كردم و به مركز پليس امنيت اخلاقي واقع در خيابان شريعتي مراجعه كردم.
33- پس از رويت قبض و گفتوگوي تلفني نيروي حفاظت جلوي درب با مسوول مربوطه در داخل، بيان كردند ما اين طوري نميتوانيم جواب بدهيم.
34- اعلام كردند بايد به پليس امنيت اخلاقي در گيشا مراجعه كنيد و تاريخ و شماره نامه را بگيريد.
35 - به مسوولان محترم خسته نباشيد گفتم و از اعصاب خود براي فرو نريختن سپاسگزاري كردم.
36- مجدد به پليس امنيت اخلاقي گيشا مراجعه كردم.
37- در صف عريض و طويلي منتظر ماندم.
38- داستان را براي يكي از كارشناسان بازگو كردم.
39- به باجه ديگر ارجاع داد.
40- باجه ديگر گفت همكارش آدرس را به اشتباه داده و بايد به خيابان نلسون ماندلا كوچه نور نزد آقاي ب مراجعه ميكردم.
41 - خواهش كردم با آقاي ب تماس بگيرند تا دوباره گرفتاريها تكرار نشود و با اصرار پذيرفتند.
42- آقاي ب اعلام كردند كه فردا نيستند و پسفردا مراجعه كنم.
43 - صبرکردم تا پس فردا.
44 - به خيابان نلسون ماندلا رفتم.
45- قبض و كارت خودرو و برگ سبز را بررسي كردند.
46- در صف انتظار طولاني منتظر ماندم.
47- درخواست كردند تعهدي ثبت كنم كه: قوانين جمهوري اسلامي ايران و خصوصا قانون حجاب را رعايت كنم .
48- تعهد دادم با امضا و اثر انگشت.
49- گفتند كار تمام شده و طي امروز و فردا پيامك ميآيد.
50 - تا فردا صبر كردم پيامي نيامد.
51- با كلافگي، سردرگمي و عصبانيت باز هم صبر كردم.
52- تا 6 روز بعد نيز پيامي نيامد.
53- مجدد به خیابان نلسون ماندلا براي پيگيري مراجعه كردم.
54- با اين كارشناس و آن كارشناس گفتوگو كردم.
55- تا بالاخره كسي شماره پلاك را گرفت و رفت كه استعلام بگيرد.
56- اعلام شد روي ماشين گزارشي است كه از دستور مامور در سال ۱۴۰۲ سرپيچي و با آن درگير شدهايد.
57- در جريان كامل موضوع بودم. يك ماشين شخصي با لباس شخصي و بدون نام و نشان در اتوبان به دخترم گفته توقف كند. به مامور مربوطه گفتم آيا بايد دخترم فرمان يك ماشين شخصي را اجرا كند؟
58 - مامور مربوطه همدلي كرد و گفت شرح ماجرا را مكتوب گزارش كنم. همين كار را انجام دادم.
59- بعد از ثبت گزارش نيز گفتند صبر كنيد طي يكي، دو روز آينده پيامك ميآيد.
60- صبر كردم.
61- بالاخره پيامك دريافت شد.
62- به پليس + ۱۰ مراجعه كردم تا خلافي خودرو را بگيرم.
63- براي پرداخت فقط بايد به ATM بانك ملي مراجعه ميشد و با مراجعه به ATM بانك ملي پرداخت را انجام دادم.
64- مجدد به پليس + ۱۰ مراجعه كردم و رسيد پرداخت و مدارك خودرو و مدارك شخصي را ارائه کردم.
65- كد پيامكي ديگري دريافت شد و در پليس +۱۰ كار تمام شد.
66- گفتند منتظر دو پيامك باشيد؛ اولي براي ثبت مدارك، دومي براي هزينه پاركينگ كه بايد به شماره كارتي متعلق به نيروي انتظامي پرداخت ميشد.
67- قبض پاركينگ ممهور به مهر پليس + ۱۰ شد و بايد براي تحويل ماشين به پاركينگ در تهرانپارس مراجعه ميكردم.
68- به پاركينگ تهرانپارس رفتم و مبلغ يك ميليون و 800 هزار تومان بابت جرثقيل! پرداخت كردم.
69- ماشين را صحيح و سالم به كلانتري تحويل داده بودم و در صورت اعلام كلانتري ميتوانستم به پاركينگ تهرانپارس نيز منتقل كنم؛ اما متاسفانه اين پول زور نيز بايد پرداخت ميشد.
70 - سرانجام خودرو آزاد شد ولي بعيد میدانم طي اين مراحل تاثيري در رعايت حجاب دختران بگذارد.