سيمين سليماني
سالنواي موسيقي ايران، رويدادي است كه از سال ۱۳۹۴ با هدف نكوداشت و قدرداني از استادان موسيقي ايران برگزار ميشود؛ رويدادي كه هر بار براي رسيدن به اهداف خود راههاي تازهتري پيدا كرده تا در بدنه موسيقي ايران بيش از پيش بدرخشد. البته نه با توسل به هر گونه ابزار و ارتباطي، بلكه با تلاش براي حفظ استقلال هنري خود. اين مهم در اين روزگار پرمشقت كه هنر، خاصه هنر موسيقي با محدوديتهاي فراوان روبهرو است و با مشكلات مختلفي دست و پنجه نرم ميكند، از معدود رويدادهاي هنري مستقل است كه به گواه هنرمندان برجسته استقلال خود را حفظ كرده است؛ اگرچه مسير اين رويداد دشوار بوده و ناهمواريهاي زيادي داشته. البته بايد بگويم كه سالنوا تنها به يك شب و به يك مراسم خلاصه نميشود. سالنوا به خودي خود پس از برگزاري هفت دوره در موسيقي ايران جايگاهش را به دست آورده و هر روز در پي ارتقاي آن است؛ از سويي ميتوان از آن به عنوان مرجعي ياد كرد كه اساتيد و هنرمندان برجسته و جدي موسيقي در آن ديده ميشوند، چه به عنوان حامي و مشاور و چه در مقام هنرمندي كه برايش نكوداشت و... گرفته ميشود. اين همه با ابتكار و طراحي علي جعفريپويان، نوازنده و مدرس ويولن اتفاق افتاد، با مديريت اجرايي محمدمهدي گورنگي، آهنگساز و مدرس موسيقي، پشتوانه آن مشاركت و ياري موسيقيدانان و دغدغهمندان حوزه موسيقي است و همين همدلي و مشاركت توانسته سالنوا را از بند وابستگي رها كند. در ادامه صحبتهاي تعدادي از دستاندركاران اين رويداد را ميخوانيد كه پيرامون اهميت، جايگاه، شيوه و مراحل برگزاري سالنوا و دليل تداوم آن صحبت كردهاند.
دوري از جريانهاي غيرفرهنگي
محمدمهدي گورنگي، مدير اجرايي سالنوا درباره اهميت استقلال اين رويداد، شيوه و اهداف برگزاري آن به روزنامه اعتماد ميگويد: «بيشك، سالنوا تلاش ميكند تا هر دوره به اهداف خود نزديكتر شود و به گواهِ كارنامه ده ساله خود و به عقيده من در اين مسير موفق بوده است. امروز بخش مهمي از جامعه موسيقي ايران، مفاهيمي چون همدلي، احترام، اعتماد، اتحاد صنفي و مستقل بودن را در بستري از مِهر و دوستي، در سالنوا تجربه كردهاند. اميدوارم با تداوم اين رويدادِ جمعي، تمامي اهالي شريف و مستقل موسيقي، در آن مشاركت داشته باشند و آن زمان است كه سالنوا به يكي از اهداف مهمش رسيده است.
كمي درباره مراحل طي شده در سالنواي هفتم كه به مراتب نسبت به دورههاي قبل سيستماتيكتر پيش رفت، صحبت ميكنم. پس از برگزاري ششمين دوره، در بهمنماه ۱۳۹۹، به اتفاق علي جعفريپويان عزيز، تصميم گرفتيم تا با دعوت از چند نفر از هنرمندان سرشناس موسيقي، مقدمات برگزاري سالنواي هفتم را دقيقتر و منظمتر فراهم كنيم. به همين دليل در آذرماه ۱۴۰۰ شوراي تخصصي هفتمين سالنواي موسيقي ايران، متشكل از هنرمندان، حسين عليزاده، مينا افتاده، وارطان ساهاكيان، بهرام دهقانيار، ابراهيم لطفي و علي جعفريپويان به عنوان دبير هنري و بنده به عنوان مدير اجرايي تشكيل جلسه داد. در اين شورا، مباحث پژوهشي موسيقي و عملكرد هنرمندانِ اثرگذار در يك قرن گذشته موسيقي ايران، طي جلسههاي متعدد بررسي شد. در ادامه هنرمندان عليرضا ميرعلينقي و كياوش صاحبنسق به عنوان عضو شورا و آزاده اميري به عنوان نماينده گروه اجرايي به شورا پيوستند. همزمان گروه مشاوران سالنوا نيز با حضور هنرمندان، ناصر رحيمي، حميدرضا ديبازر، رامين بهنا، داريوش تقيپور، كيوان فرزين، بهرام جمالي و علي مغازهاي تشكيل شد.
انتخاب هنرمندانِ بخشهاي نكوداشت، يادبود و مراكز موسيقي در بخشِ جديدِ «نشان»، حاصل تصميمات شوراي تخصصي سالنوا بود. با وجود برنامهريزي براي برگزاري مراسم، رخدادها و شرايط اجتماعي كشور به گونهاي پيش رفت كه اين اتفاق ميسر نبود و سالنوا به احترام مردمِ شريف ايران، صبر و سكوت را برگزيد و اين سكوت ادامه پيدا كرد تا زمستان ۱۴۰۲ كه مجددا برنامهريزيها براي برگزاري سالنوا در خرداد ۱۴۰۳، آغاز شد.
يكي از زيباييهاي سالنوا، احساس مشاركت و حركت گروهي است. جمعي از موسيقيدانان گردِ هم ميآيند و هر كس بنا به توان و خواستِ خود، در تامينِ اوليه منابعِ مالي مشاركت ميكند. در اين دوره حدودِ ۲۵۰ هنرمند، به صورت مشاركت مالي، هنري، تخصصي يا تامين امكانات، با سالنواي هفتم همكاري داشتند. پس از جمعآوري مشاركتهاي مالي از هنرمندان و همچنين چند مركز مستقل فرهنگي، گروه اجرايي سالنوا وارد پروسه پيشتوليد چهار بخشِ اصلي «نكوداشت»، «يادبود»، «نشان» و «يادنشان» شد.
بخشِ «نكوداشت»، قديميترين بخش سالنواست كه از اولين دوره به عنوان بخش اصلي سالنوا مطرح شده است. در اين بخش چند نفر از موسيقيدانان ايران مورد تجليل قرار ميگيرند و «تنديسِ سالنوا» و «لوحِ سالنوا» را دريافت ميكنند.
در سالنواي هفتم، آيينِ نكوداشتِ هنرمندان: احمد پژمان، نوين افروز، رافائل ميناسكانيان، مهران روحاني، محمدرضا درويشي، حميد متبسم، آذين موحد، افسانه جهانگيري و نازلي جهانگيري برگزار شد.
بخشِ «يادبود» كه به هنرمندانِ درگذشته موسيقي اختصاص دارد، از سومين دوره به سالنوا اضافه شد. در اين بخش از تمبر يادبود يا پوستر يادبودِ چند هنرمندِ فقيد موسيقي رونمايي و به همراه «لوح يادبودِ سالنوا» به خانوادههاي هنرمندان درگذشته اهدا ميشود. در سالنواي هفتم، آيين يادبود زندهيادان: مصطفي كمال پورتراب، والوديا تارخانيان، محمدتقي مسعوديه، هرمز فرهت، فرامرز پايور، اميراشرف آريانپور و گلنوش خالقي برگزار شد.
بخش «نشانِ سالنواي موسيقي ايران» بخش جديدي است كه با هدف تشويق و قدرداني، از دوره هفتم به سالنوا اضافه شد. در اين دوره «نشان سالنوا» به چهار مركز موسيقي تعلق گرفت كه عبارتند از: انجمن فيلارمونيك ايران، خانه هنر خرد و خانه پايور، انتشارات پارت و مجموعه شهر صداي پارسيان.
بخش «يادنشان موسيقي ايران» نيز از سالنواي هفتم به اين رويداد اضافه شد. در اين بخش از تنديسِ يادنشانِ پانزده هنرمند موسيقي كه در فاصله سالنواي ششم تا پايان بهار ۱۴۰۳ درگذشتند، رونمايي و به همراه «لوحِ يادبود» به خانوادههاي زندهيادان: داود جعفري اميد، اميرتيمور پورتراب، علي اكبرپور، محمد اسماعيلي، منوچهر اسلامي، حسن ناهيد، محسن افتاده، محمود جعفري اميد، جمشيد عندليبي، مينو افتاده، حسين زمان، اميرفرشيد رحيميان، ليلي افشار، آيدين الفت و پورنگ پورشيرازي اهدا شد. همچنين به نام و يادِ هنرمندان فقيد بخشهاي يادبود و يادنشان، نهالهاي درخت با همكاري «گروه درختكاري بازدم» در پارك ملي توران كاشته شد.
به عقيده من استقلالِ انديشه و كردار، نشان از تعالي روح، رشد و بلوغ انسان است. سالنوا با نگاه و تفكر مستقل هنري و به دور از هر جريان غيرفرهنگي يا دولتي، پايهگذاري شد. شايد به همين دليل است كه هنرمندان انديشمند و غير وابسته، با اعتماد و با دل و جان، در هر دوره به سالنوا ميپيوندند تا در رويدادي سهيم باشند كه خود را از هرگونه منفعت فردي و وابستگيهاي غيرهنري محافظت كرده است و به تعالي هنر و موسيقي ناب و ارج نهادن به هنرمندان مستقل ميانديشد. اهالي اين وادي، غير از هم، كسي را ندارند و اين با هم بودن، اوج احترام، اتحاد و اقتدار است. در پايان از شما روزنامهنگاران شريف و تمامي مديران و دستاندركاران سالنوا، گروه اجرايي، روابط عمومي، تصوير، صدا، اجرا، فضاي مجازي، طراحي، آهنگسازي و... تشكر و يادآوري ميكنم؛ برنامههاي اين رويداد، با عنوان «هفته سالنواي موسيقي ايران» به زودي در فضاي مجازي و پلتفرم «هاشور» منتشر ميشود. به اميد روزهاي خوب.»
ارزشمندترين رويداد موسيقايي اين سالها
شهرام صارمي، مدير روابط عمومي سالنوا هم، درباره بازتاب رسانهاي و اهميت آن عنوان ميكند: «اولين همكاري من با سالنواي موسيقي ايران در هفتمين دوره اين مراسم ارزشمند شكل گرفت. در دورههاي قبلي به صورت موردي و جزيي در بعضي از بخشها به صورت غير رسمي همكاري داشتم. در دوره اخير سالنوا به صورت رسمي از طرف هنرمندان ارجمند دستاندركار برگزاري برنامه، به همكاري دعوت شدم و از آنجا كه وظيفه خود ميدانم به همه جريانات فرهنگي و به خصوص موسيقي، اگر كمكي در توانم باشد، همراهي كنم؛ همكاري با سالنوا در بخش روابط عمومي را پذيرفتم، البته كار تخصصي من روابط عمومي نيست، اما به خاطر ارتباطي كه با خبرنگاران و رسانههاي تخصصي موسيقي دارم، اين موضوع به من سپرده شد. به اعتقاد من مراسم «سالنواي موسيقي ايران» نه فقط مستقل به معناي مطلق است، بلكه رسميترين و ارزشمندترين اتفاق حرفهاي موسيقي طي سالهاي گذشته بوده است.
مستقل بوده به اين دليل كه به صورت خودجوش از درون هنرمندان موسيقي دغدغهمند، غير وابسته به هرگونه نهاد، سازمان يا جريان خاص شكل گرفته و بدون وابستگي مالي، معنوي يا حمايتي از طرف سازمانها و نهادهاي مرتبط با موسيقي و با حمايت، همكاري، همراهي و حضور حداكثري استادان شناخته شده، صاحبنام و پيشكسوت برگزار شده است. چنين اتفاقي تا آنجا كه به ياد دارم در هيچ دوره تاريخي در موسيقي ايران چه به صورت دولتي و چه غيردولتي برگزار نشده است. دشواريهاي برگزاري چنين اتفاقي خود نيازمند يك نشست تخصصي و گفتوگوي مستقل است. در اين دوره بنا بر دلايل مختلفي از جمله محدود بودن فضاي برگزاري، تعدد هنرمندان و ميهمانان برنامه و... قرار نبود اطلاعرساني عمومي قبل از برنامه صورت گيرد و براي اطلاعرساني بعد از برنامه و ارايه گزارش خبري و تصويري كامل هر بخش برنامهريزي شده بود.
از همكاري رسانههايي كه به اين رويداد مستقل اهميت دادند، سپاسگزارم و در نظر داريم ادامه فعاليت خبري و اطلاعرساني هفتمين دوره سالنوا بهطور مفصل و در بخشهاي مختلف را به زودي تحت عنوان «هفته سالنواي موسيقي ايران» در رسانهها، سايتهاي تخصصي موسيقي و بهطور كلي در فضاي مجازي منتشر كرده و بازتاب دهيم، چون اين موضوع يكي از بخشهاي مهم برگزاري اين رويداد است. آخرين دوره سالنوا به خاطر عدم برگزاري در سالهاي گذشته با محتواي فراواني همراه بود كه باعث شد با ويژگيهاي خاصي همراه شود.»
هر سال پرشكوهتر از قبل
بابك شهركي از اعضاي تيم اجرايي سالنوا هم درباره انگيزه همكارياش با اين رويداد و همچنين مبناي برنامههاي موسيقي كه در آيين سالنوا اجرا ميشوند، ميگويد: «من هميشه در فعاليتهاي هنري خود سعي كردم تا جاي ممكن گزيده عمل كنم و اين حس فعاليتي كه انجام ميدهم، ميتواند در جهت پيشرفت فرهنگ و هنر ايران باشد، برايم بسيار خوشايند بوده و هست. در اولين سالنواي موسيقي كه دوست بسيار خوبم علي جعفريپويان طراح و موسس آن بود، از معلم عزيزمان استاد ابراهيم لطفي تقدير شد و اين را وظيفه خودم ميدانستم كه بايد و حتما يك گوشه كار را بگيرم و اعتقاد دارم «شناسايي حق، در حقشناسي است» به نظرم انرژي بسيار زيادي كه از اولين سالنوا به تيم اجرايي برگشت، سببساز اين شد كه بدون ترديد و در حال حاضر شاهد جديترين اتفاق مستقل موسيقايي ايران باشيم و خوشبختانه سال به سال اين مراسم پررنگتر شده و پر و بال بيشتري پيدا كرد و قطعا با ياري خدا هر سال پرشكوهتر از قبل برگزار خواهد شد. من در اين دوره بيشتر به عنوان ناظر كيفي صدا و تصوير در كنار عزيزان بودم و البته در بخشهاي مختلف به دليل وسعت كار، نياز به همفكري و جلسات متعدد بود كه تا حد امكان در كنار سالنواي موسيقي ايران بودم. در مورد اجراهاي زنده هم بايد بگويم كه تلاش بر اين بود كه اثري از ساختههاي فرد تجليل شونده اجرا شود يا اينكه آن اجرا به نوعي مربوط به آن شخص بوده باشد؛ به عنوان مثال در بخش تجليل از احمد پژمان، قطعهاي از آثارشان براي اولينبار با پيانو اجرا شد. در بخشهاي تجليل از مهران روحاني و محمدرضا درويشي قطعاتي به آهنگسازي ايشان توسط كوارتت زهي به اجرا درآمد. همين طور در بخش تجليل از آذين موحد، دوئت فلوت و فلوت ركوردر اجرا شد و همين طور از پيمان يزدانيان به پاس تجليل از رافائل ميناسكانيان و نوين افروز قطعهاي تصويري در سالن به نمايش درآمد و همچنان موزيك ويديويي از آثار حميد متبسم به مناسبت تجليل از ايشان به اجرا درآمد.»
ضرورت شناساندن سالنوا به جوانهاي موسيقي
مهسا خويي يكي ديگر از اعضاي تيم اجرايي سالنواست، او كه مديرگروه رشته موسيقي در دانشگاه آزاد است درباره نگاه جامعه جوان به سالنوا و ارزيابي و تاثيرش بر اين قشر عنوان ميكند: «يكي از اهداف اصلي سالنوا، ارج نهادن به مقام استادي است و اينكه تا هميشه يادمان باشد شاگرد چه كساني بوديم و ادب و احترام استادي و شاگردي را به ياد داشته باشيم.
متاسفانه بايد بگويم هنوز جامعه دانشجويي آشنايي كامل با سالنوا را ندارند، البته من در مورد دانشگاه خودمان ميتوانم به اين صراحت صحبت كنم ولي حتما از سال جاري با كمك دوستان تدابيري خواهيم انديشيد تا دانشجويان كه بخشي از جامعه جوان موسيقي كشور را تشكيل ميدهند شناخت بيشتري نسبت به سالنوا پيدا كنند، چراكه شناخت آنها نسبت به اين رويداد باعث خواهد شد كه اين قشر استادان برجسته موسيقي را به ياد داشته و الگوي خود قرار دهند.»
هويت استقلالطلبانه سالنوا
نيما جوان هم يكي ديگر از دستاندركاران و حاميان اين رويداد است، او درباره سالنوا و نقش چنين رويدادهاي مستقلي در حوزه موسيقي ميگويد: «سالنوا امسال هفتمين دورهاش را در پايان خردادماه ۱۴۰۳ پشت سر گذاشت، فراز و نشيب بسيار زيادي داشت كه به اين مرحله از زيست خود رسيد؛ يكي از مهمترين رويدادهاي موسيقي كه در سرزمين ما اتفاق ميافتد و اميدوارم تداوم آن به همت اهالي موسيقي حفظ شود؛ شكلگيري آن، توسط علي جعفريپويان اتفاق افتاد و با اهالي موسيقي در ميان گذاشته شد با نيت قدرداني شاگردان از اساتيد. قرار شد شاگردان از طريق سالنوا از استادهاي خود كه نقش مهمي در پرورش تكنيك، ذوق و درك و دريافت موسيقايي خود داشتند، قدرداني كنند چيزي كه تا قبل از آن اتفاق نيفتاده بود. بعد از گذشت هفت دوره، وارد مراحل ديگري هم شد؛ در ابتدا براي برخي سوءتفاهمي به وجود آمد كه اعضاي سالنوا، فقط از اساتيد خود قدرداني ميكنند ولي با هوشمندي علي جعفريپويان به عنوان مدير هنري سالنوا و محمدمهدي گورنگي به عنوان مدير اجرايي سالنوا يك هيات انتخابي در سالنوا ايجاد شد كه متشكل از اساتيد برجسته است. تيم اجرايي، عوامل و دستاندركاران سالنوا، انتخابهاي خود را به سمع و نظر هيات انتخاب ميرسانند و هيات انتخاب تصميم نهايي را ميگيرد.
درباره استقلال و اهميت اين رويداد بايد بگويم همانطور كه ميدانيم مواقعي كه حامي، دولتي باشد، در نهايت آن گروه يا فستيوال يا جشنواره، هدفي كه دارد ناخودآگاه وابسته به اهداف دولتي و حكومتي ميشود كه اين مساله با رسالتي كه هنر به عهده دارد، متناقض است؛ اگر بخواهيم از حاميان دولتي استفاده كنيم، طبيعتا دچار محدوديتهاي بسياري ميشويم، اما خوشبختانه، سالنوا طي اين سالها كاملا مستقل پيش رفته است و حاميان آن از بدنه مستقل موسيقي بودند و بخش عمده آن از آهنگسازها، نوازندهها، خوانندهها و جرياناتي كه درون خانواده موسيقي فعاليت ميكنند، هستند.
اولين معني كه «استقلال» در اين رويدادها به ذهنها متبادر ميكند، اين است كه با آزادي عمل بيشتري ميتواند پيش رود و به اهدافي كه مدنظر است، برسد. نميشود تجليل از اساتيد و برنامهها، وابسته به ملاحظات سياسي باشد، اين با روح هنر در تضاد است، اما وقتي همه چيز توسط بدنه موسيقي يا حاميان خصوصي موسيقي، پيش رود اين شانس بزرگ را داريم كه استقلالِ عمل داشته باشيم. اصلا ماهيت جرياني مثل سالنوا و تفاوت آن با جريانات ديگر، هويت استقلالطلبانه آن است، براي اينكه جريان و تفكر هنري خود را آزادانه پيش ببرد. البته كه برگزاري اين برنامهها و ايجاد اين جريانات در اصل بر عهده دولتهاست و بايد آنها مستقل عمل كنند و اينبار سنگين فقط بر دوش عدهاي نباشد، اما سالنوا گويي وظيفه دولتها را بر دوش ميكشد بدون هيچ حمايتي و تنها به پشتوانه بدنه مستقل موسيقي؛ درباره سالنوا تاكيد ميكنم كه فلسفه به وجود آمدن آن، رفع كمبودهايي بوده كه در جامعه موسيقي وجود داشته است. توقعاتي كه در تمام اين سالها، از دولتها انتظار ميرفته و متاسفانه برآورده نشده بنابراين خانواده موسيقي درصدد برآمده كه برخي مسائلي را كه ميتواند خودش پيش ببرد. نقل قولي از استاد عليزاده ميآورم كه در دورهاي خطاب به رييس دولت صحبت بسيار جالبي كردند و گفتند كه «همين كه دولت كاري نكند، كار بزرگي براي جامعه موسيقي انجام داده است.» همين كه كاري به موسيقي نداشته باشند، بدنه و جريان موسيقي و خانواده موسيقي، خود را زنده نگه ميدارد و مسائلش را حل ميكند.»