«سالنوا» و احترام و اتحاد در جامعه موسيقي
علي جعفريپويان*
طي سالهايي كه فرصت حضور در محيط حرفهاي موسيقي ايران را داشتهام و با هنرمندان مختلف موسيقي به ويژه نسلهاي پيش از خودم برخورد داشتم با شخصيتهاي مختلفي روبهرو شدم كه زحمات زيادي براي حفظ موسيقي با ارزش در ايران كشيده بودند و خوب حس ميكردم كه چقدر خسته از تلاشهايشان هستند و عدم درك و احساس پوچي كه در درونشان به دليل ناديده گرفتنشان شكل گرفته بود، آزارم ميداد. از عدم توجه به موسيقي علمي و افراد وابسته به آن و شيوه قدرداني از اين افراد و نبود اتحاد كافي در جامعه موسيقي هميشه رنجيدهام و تلاش كردم با ايجاد تشكل و گردهمايي به نام «سالنوا» باعث ايجاد روحيه و حس احترام و اتحاد بين افراد جامعه موسيقي شوم و با دعوت از موسيقيداناني كه شناخت دو طرفهاي از هم داشتيم، اين مراسم قدرداني از افراد ارزشمند جامعه موسيقي را جنبه حرفهاي و رسمي بدهيم و مثل يك آيين تا جايي كه توان و امكان داشتهايم، برگزار كردهايم. هدف اوليه من از برگزاري سالنوا قدرداني شاگردان از معلمانشان به صورت سيستماتيك بود كه پس از برگزاري دوره دوم فهميدم بهتر است تعريف كليتري پيدا كرده و بخش بزرگتري از جامعه موسيقي را با خود همراه كنيم و سالنوا تقدير جامعه موسيقي از بهترينها و اثرگذارترينهاي خودش باشد. از اعتماد دوستان و همكارانم طي اين يك دهه سپاسگزارم در اين مسير احتمال دارد ناخواسته و به دلايل مختلف موجه و غيرموجه باعث رنجش خيليها شده باشيم كه از يكايكشان عذرخواهي ميكنم. ناگفته نماند خيليها هم ما را رنجاندند كه شك ندارم خودشان در خلوتشان يا با گفتوگوي رو در رو متوجه اشتباهاتشان ميشوند، به هر حال اين مسير به اين شكل طي شده است. همه ما خوب ميدانيم موسيقي ايران نيازهاي فراواني دارد كه يكي از آنها داشتن مراسمي مستقل و رسمي است كه ميتواند نشاندهنده ابهت و ارزش موسيقي و موسيقيدانان واقعي ايران باشد. موسيقيداناني كه با بيشترين تلاشها كمترين قدرداني از آنها شده و احتياج به ترميم روحيه دارند. ضمن اينكه با مرور تاريخ موسيقي ايران ميتوانيم نسل جديد را با افراد ارزشمند آنكه در هياهو و موج رسانهاي جايگاهي ندارند، آشنا كنيم و تلاش ميكنيم كه نسل جديد را هم به شكل درستي به اساتيد موسيقي ايران و عموم مردم معرفي كنيم.
از سه سال پيش همراه با دوست بزرگوارم جناب گورنگي عزيز رايزنيهاي فراواني را جهت پيدا كردن افراد و موسسات مختلفي كه دوستدار حمايت از هنر و فعاليتهاي هنري باشند، انجام داديم. قطعا به نسبت گذشته تعداد بيشتري را توانستيم با خود همراه كنيم، اما شرايط فاجعهبار اقتصادي را نميتوان ناديده گرفت، اين باعث ميشود هميشه نتوانيم بودجه واقعي را تامين كنيم و هميشه با از خودگذشتگي دوستان مختلف كار را جلو برديم. تمام تلاش خود را براي شناساندن سالنوا و پيشرفتش از هر جهت خواهيم كرد، اما دغدغهمند بودن چيزي نيست كه بتوانيم از همه انتظار داشته باشيم. انجام فعاليت گروهي كار بسيار سختي است كه فقط دشواري آن در حين انجام كار مشخص ميشود نه با حرف. از وضعيت فعلي سالنوا در بخشهاي زيادي راضي هستم و در بخشهاي بسياري هم خير. چند نكته اينكه سالنوا فقط يك شب برگزاري مراسم نيست، اما كيفيت آن يك شب، باعث قضاوتهاي بسياري ميشود. سالنواي امسال در واقع سه دوره سالنوا محسوب ميشد كه باعث شد مراسم سنگيني داشته باشيم. مديريت برگزاري مراسم كار بسيار سختي است و سرشار از حوادث غيرقابل پيشبيني كه با كوتاهي و بيدقتي هر فرد لطمه بزرگي به مراسم در لحظه وارد ميشود. خوشحالم به معايب كارمان واقفيم و همين باعث شده هنوز رضايت كامل از كارمان نداشته باشيم. امسال توانستيم لوگو را تغيير دهيم و تنديسهاي بخشهاي مختلف را طراحي و اساسنامه سالنوا را نيز تكميل كنيم. داشتن شوراي تخصصي براي هر دوره را تجربه كرديم و بايد بگويم كارهاي مختلف هر كدام به لطف انسانهاي ارزشمندي كه در بدنه سالنوا با جان و دل فعاليت ميكنند، به سرانجام رسيد.
وظيفه هميشگي خودم ميدانم كه از بزرگان موسيقي ايران كه در اين سالها حمايتهاي ويژهاي از سالنوا داشتند و به سالنوا معني و اعتبار بخشيدند، تشكر كنم. استاد حسين عليزاده كه از اعضاي اصلي شوراي تخصصي سالنوا هستند و در خالصانهترين شكل ممكن در اين سالها به ويژه اين دوره همراه سالنوا بودند، متشكرم، ايشان نمونه كامل يك هنرمند مستقل و دغدغهمند هستند. اميدوارم در جامعه هنري ايران هر كس به سهم خودش از شخصيت اجتماعي و هنري ايشان الگوبرداري كند. استاد فرهاد فخرالديني بزرگوار، استاد شريف لطفي، استاد كامبيز روشنروان، استاد احمد پژمان و استاد هوشنگ كامكار و استاد خاچيك بابايان و بسياري ديگر نيز هر كدام در لحظات خاص، سالنوا را همراهي كردند كه دست يكايكشان را به گرمي ميفشارم. از آن بخش از جامعه موسيقي ايران و بخش حاميان مالي مختلف سالنوا و تيم اجرايي بزرگوار سالنوا نيز نهايت تشكر را دارم و اميدوارم دوره بعد بتوانيم سالنوا را با شكوهتر از هميشه و با حضور جمعيت بيشتري از جامعه موسيقي ايران برگزار كنيم. در پايان بايد بگويم كه تمايلي به برگزاري سالانه نداريم و تلاش ميكنيم در زماني كه بتوانيم كمترين معايب و بالاترين سطح انرژي را داشته باشيم، مراسم سالنوا را برگزار كنيم.
* طراح و موسس «سالنواي موسيقي ايران»