• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5845 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ شهريور

رضا نصری، کارشناس مسائل بین‌الملل:

دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم برای فرصت‌سازی حداکثری از سیاست تعامل و توازن مصمم است

آقای عراقچی در شرایطی سکانداری وزارت خارجه را عهده‌دار شدند که معادلات منطقه و نظم جهان دچار تحولات معناداری شده است: بدین صورت که در منطقه شاهد جنگ در غزه و افزایش تنش‌ها در خاورمیانه هستیم. در جهان صف‌آرایی‌هایی شکل گرفته و روسیه و چین فارغ از اختلافات خود در مقابل امریکا قرار گرفته‌اند و یارکشی‌هایی نیز صورت گرفته است. در این شرایط اولویت دستگاه دیپلماسی چه می‌تواند باشد؟ تمرکز بر مدیریت تنش‌های منطقه؟ یا بسترسازی برای کاهش تنش‌ها با غرب؟

برنامه سیاست خارجی دکتر پزشکیان با علم به همه این تحولاتی که نام بردید تدوین شده است. برنامه‌ای که دکتر عراقچی به مجلس ارائه دادند هم با در نظر گرفتن همه این چالش‌ها و تحولات طراحی شده است. به همین خاطر، در هر دو برنامه به صراحت در مورد «نظم جدید جهانی»، «جهان پسا قطبی» و «مناسبات کنونی منطقه» سخن به میان آمده و بر ضرورت آماده‌سازی ایران برای مواجهه با این «جهان جدید» تاکید شده است. حتی عنوانی که دکتر پزشکیان برای مقاله خود در تهران‌تایمز انتخاب کردند هم «پیام به جهان جدید» بود و محتوای آن نیز متناسب با همین درک تدوین شده بود. در نتیجه، این‌طور نیست که ابتدا برنامه‌ای تهیه کرده باشند و بعد از رسیدن به قدرت تازه در برابر فضای متفاوتی قرار گرفته باشند.

برای درک سیاست خارجی دولت پزشکیان لازم است مبنای فکری آن به خوبی درک شود. در برنامه سیاست خارجی دکتر پزشکیان به «تنش‌زدایی با غرب» -آن‌طور که معمولا در ادبیات سیاسی ما درک می‌شود- نگاه نمی‌شود. سیاست خارجی دکتر پزشکیان بر این باور استوار است که درعصر کنونی -که «جهان پساقطبی» نامگذاری شده- بازیگران جهانی می‌توانند به‌ طور همزمان در زمینه‌های مختلف همکاری، رقابت و شبکه‌سازی نمایند. یعنی اگر با کشورهای غربی در یک حوزه اختلاف داریم، به این معنی نیست که الزاما همه بازیگران دولتی و غیردولتی ایرانی باید حتما در حوزه‌های دیگر نیز با غرب تنش و رقابت داشته باشند! این رویکردی است که امروز بسیاری از کشورها -با همین درک از مناسبات جدید بین‌المللی- دنبال می‌کنند. به عنوان مثال، شاهدیم که دولت انگلیس با امریکا «روابط ویژه‌ای» برقرار کرده اما در عین حال با چین نیز پیمان همکاری راهبردی -مانند آنچه میان ایران و چین امضا شده- منعقد کرده است و امروز این دو کشور در حوزه خدمات مالی، توسعه پایدار، محیط‌زیست و هوش مصنوعی همکاری‌های گسترده‌‌ای دارند.

در چنین بستری، دولت پزشکیان هم از یک‌سو به «تحکیم روابط با چین و روسیه» پایبند است و از سوی دیگر «تنش‌زدایی با غرب» را امری ممکن و مطلوب می‌داند. یعنی آن تناقضی که در یک رویکرد «جنگ سردی» ممکن است میان این دو سیاست برقرار باشد، در رویکرد فلسفی دولت پزشکیان به مناسبات بین‌المللی موضوعیت ندارد.

نکته دیگر اینکه در رویکرد دولت پزشکیان، «ایجاد تعادل و توازن» در مناسبات بین‌المللی ایران در مرکزیت سیاست‌گذاری‌ها قرار دارد. طبق این نگرش، زمانی می‌شود از مناسبات حاکم با متحدین به صورت حداکثری سود بُرد که همواره گزینه‌های دیگری هم در دسترس باشد. به عنوان مثال، شرکت‌های چینی زمانی پیشنهادات عادلانه و منصفانه‌ای به طرف ایرانی خود ارائه خواهند داد که بدانند طرف ایرانی گزینه‌های دیگری نیز غیر از شرکت‌های چینی روی میز دارد! طبیعتا، این نگرش با نگرشی که ایران را ذوب در شرق یا ذوب در غرب می‌خواهد بسیار متفاوت است.

در مورد منطقه نیز رویکرد دولت پزشکیان با توجه به تحولات و مناسبات جدیدی منطقه شکل گرفته است. به این معنا که سیاست منطقه‌ای دولت جدید براساس مقوله «منطقه قوی و متحد» بنا شده و «توسعه اقتصادی» به عنوان هدف محوری آن تعریف شده است. مبنای این رویکرد این است که کشورهای منطقه باید به جای هدر دادن منابع خود در رقابت‌ها و تنش‌های فرسایشی، از ثروت و دارایی‌های خود در جهت ایجاد یک «منطقه قوی» و مساعد برای توسعه همگانی استفاده نمایند. به عبارت دیگر، در سیاست خارجی دولت پزشکیان یک نگاه «فرصت‌محور» و آینده‌نگرانه به منطقه حاکم است. معتقدم این رویکرد نیز -علی‌رغم سنگ‌اندازی‌های رژیم اسراييل که می‌خواهد پیمان‌های ابراهیم خود را به منطقه تحمیل کند- با نگاه توسعه‌محور همسایگان همخوانی دارد و مورد استقبال آنها قرار خواهد گرفت.

با فرض بر اینکه رویکرد تنش‌زدایی با غرب به صورت مشروط دنبال شود؛ پیش‌بینی شما از چالش‌هاي داخلی و فرامرزی در مسیر توافق احتمالی چیست؟

حتما تنش‌زدایی با غرب با چالش‌های متعدد سیاسی روبه‌روست. یکی از این چالش‌ها هم سوءمحاسبات و نگاه غلطی است که در غرب نسبت به پرونده هسته‌ای ایران تاکنون حاکم بوده است. منتها باید توجه داشت که در نگاه کلان‌تر، هیچ‌یک از طرفین تمایلی به تشدید تنش ندارد و همین بستر مناسبی برای گفت‌وگو فراهم می‌سازد. دولت‌های اروپایی از یک‌سو درگیر جنگ اوکراین هستند و از سوی دیگر -به دلیل هجوم موج پناهندگان در سال‌های اخیر- دچار بحران‌های اجتماعی و داخلی شده‌اند. در طرف مقابل، ایران نیز از تشدید تنش سودی نمی‌برد، چراکه قصد دارد با لغو تحریم‌ها بر «توسعه اقتصادی» و بهبود شرایط کشور تمرکز کند و این امر در شرایط بحران و فشار اقتصادی به سختی امکان‌پذیر خواهد بود. در نتیجه، انتخاب مسیری که منجر به تنش‌زدایی و برقراری آرامش نسبی شود، به سود همه خواهد بود. به بیان دیگر، «منافع مشترکی» در مناسبات ایران و غرب به وجود آمده که می‌شود بر سر میز مذاکرات مورد بررسی قرار گیرد. ضمن اینکه این بار -برخلاف دهه گذشته- دولت‌های عربی منطقه نیز از تنش‌زدایی میان ایران و غرب استقبال خواهند کرد. به همین خاطر، پیشبرد سیاست «تعامل سازنده» با غرب در کنار سیاست منطقه‌ای مبتنی بر مقوله «منطقه قوی» می‌تواند درنهایت برای همه راهگشا باشد.

در مورد چالش اوکراین نیز باید به این نکته اشاره کرد که بهبود روابط میان ایران و اروپا این ظرفیت را دارد تا ایران به عنوان «میانجی» -و نه به عنوان یک طرفِ جنگ- در قضیه اوکراین به‌رسمیت شناخته ‌شده و در راستای برقراری صلح نقش‌آفرینی کند. این جایگاه با موضع رسمی دولت‌ ایران -ازجمله در دولت شهید رييسی- در مورد نزاع روسیه و اوکراین کاملا سازگاری دارد. به همین خاطر، در برنامه دکتر پزشکیان نیز به صراحت گفته شده ایران از ابتکارات دیپلماتیک در جهت برقراری صلح میان روسیه و اوکراین استقبال می‌کند.

در داخل نیز لازم است مخالفان و رقبای دولت درک درستی از نگرش دولت به سیاست خارجی پیدا کنند و به این باور برسند که این رویکرد با امنیت و منافع ملی کاملا سازگار است؛ ضمن اینکه برای توسعه اقتصادی -که یکی از مولفه‌های مهم قدرت است- اهمیت ویژه‌ای قائل است و در این راستا ریل‌گذاری می‌کند. اگر درک درستی از این نگرش حاصل نشود، احتمالا به سمت اتهام‌زنی‌هایی ازقبیل: «غرب‌گرا» و غیره سوق پیدا خواهند کرد که به مصلحت کشور نیست. لازم است امروز به این درک برسیم که عقب ماندن از قافله توسعه، جایگاه ایران را در سال‌های آینده در منطقه به‌شدت تضعیف خواهد کرد. امروز همسایگان ایران ده‌ها میلیارد دلار در سال فقط برای توسعه فن‌آوری و هوش مصنوعی هزینه می‌کنند. فقط اگر در همین یک حوزه از قافله عقب بمانیم، احتمالا در دهه‌های آینده در حوزه صنعت، کشاورزی، مصرف آب، آموزش و حتی حوزه نظامی نیز با چالش‌های زیادی مواجه خواهیم بود.

شرایط داخلی اروپا و امریکا نیز تغییراتی داشته است. مشخصا در امریکا انتخابات نوامبر را پیش‌رو داریم. در صورت پیروزی ترامپ احتمال تداوم سیاست فشار حداکثری وجود دارد. از طرفی خانم هریس نیز صراحتا بر مقابله ادعایی با نفوذ ایران در منطقه تاکید داشته‌اند. می‌توان به رایزنی‌های دیپلماتیک ایران و امریکا در شرایط پیش از انتخابات امیدوار بود یا باید منتظر پایان کارزار نوامبر باشیم؟ در صورت پیروزی هر یک از رقبا فضای موجود میان ایران و امریکا به چه سمت و سویی خواهد رفت؟

باتوجه به نزدیکی انتخابات امریکا، احتمالا تماس‌های ایران و امریکا در سطح پایین همچنان برقرار خواهد بود و بعید است مذاکرات عمده‌‌تری شکل بگیرد. بعد از انتخابات نیز بسته به اینکه کدام نامزد پیروز ‌شود، اعضای تیم سیاست خارجی او چه کسانی باشند‌ یا ترکیب کنگره چه وضعیتی پیدا کند، قطعا رویکرد متناسبی طراحی خواهد شد. همان‌طور که دکتر عراقچی تاکید کردند، سیاست ایران نسبت به امریکا مبتنی بر «مدیریت خصومت» خواهد بود. به این معنی که روابط میان دو کشور به نحوی ساماندهی شود که از خصومت‌های دولت امریکا کمترین آسیبی نصیب مردم ایران شود. در واقع، حقیقت این است که میان ایران و امریکا برخی مسائل قابل حل‌ و فصل هستند، بعضی مسائل قابل مذاکره هستند تا طرفین در یک نقطه مشترک بر سر آنها به توافق برسند و برخی مسائل نیز به هیچ‌ عنوان قابلیت توافق ندارند. اگر ایران و امریکا این دسته‌بندی را بپذیرند، طبیعتا می‌توانند به نوعی «همزیستی مدیریت‌شده» با یکدیگر دست یابند.

از نقش اسرايیل در میانه این چالش‌ها نمی‌شود غافل شد. در زمان برجام از مخالفان سرسخت این توافق بود.در شرایط فعلی نیز سنگ‌اندازی‌های این بازیگر باتوجه به تحولات کنونی منطقه افزایش پیدا کرده است.

موضوع مداخلات رژیم اسراييل و لابی‌های آن همواره یکی از چالش‌ها در برابر دستگاه دیپلماسی ایران بوده است. منتها در اینجا نیز باید توجه داشت که امروز جایگاه اسرايیل در افکار عمومی غرب -به دلیل نسل‌کشی و جنایاتی که در غزه مرتکب شده- به‌شدت تنزل پیدا کرده است. حتی امروز شاهد هستیم حمایت محض از اسرايیل برای سیاستمداران غربی حاوی هزینه سیاسی و حیثیتی شده است، حال اینکه در گذشته یک امتیاز محسوب می‌شد. تنزل جایگاه اسراييل در حدی است که حتی در انتخابات امریکا، خانم کامالا هریس مجبور شد آقای جاش شپیره (Josh Shapiro) – که حامی سرسخت رژیم اسراييل است- را کنار بگذارد و معاونی انتخاب کند که نگاه انتقاد‌آمیزی به رفتار اسراييل در غزه داشته است. در صحنه بین‌المللی نیز رژیم اسراييل با انزوا و چالش‌های بی‌سابقه‌ای مواجه شده و رسما متهم به نسل‌کشی است و سران آن در آستانه تعقیب کیفری از‌سوی دیوان کیفری بین‌المللی قرار دارند. این شرایط جدیدی است که دولت ایران می‌تواند در حوزه سیاسی و دیپلماتیک از آن بهره‌برداری کند. آغاز اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در هفته‌های آینده، فرصت مناسبی است تا زمینه‌سازی‌های لازم برای مواجهه با معضل اسراييل و تلاش برای اجماع‌سازی علیه آن صورت پذیرد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون