وفاق افقي، وفاق عمودي؛ خروج از بنبستها (2)
اين وفاق حتي بايد بين مردم با مردم شكل بگيرد. نگاه كنيد امروز در برخي از گروههاي اجتماعي انگار نزاع مردم با مردم پديد آمده است. در تنازعهاي سطح افقي و افراطي شدن و تلقي دشمن نزديك از جناح مخالف و تسري آن به جامعه، وضعيت خطرناكي را براي انسجام اجتماعي پيش روي ما قرار داده است. در بسياري از جوامع نوعي دوگانگي ارزشي را ميتوان ديد اما اين دوگانگي ارزشي، آن چنان تيز و برنده نيست و يك دوگانگي تعديل شده آسيبي بر جوامع وارد نميسازد اما شواهد تجربي و اتفاقات رخ داده به خصوص در سالهاي اخير در مسائلي كه به خيابان كشيده شده، نشان از يك چندگانگي ارزشي تيز شده و برنده دارد و ميتوان علائمي به سمت افراطيگري رفتن چگونگي اين چندگانگيها را شاهد بود. اين امر، روندي مخرب در جهت زيستي مسالمتآميز براي رسيدن به اهداف مشترك ملي است. ما به وفاق جامعه با جامعه و بين مردم با مردم به صورت نوعي همدلي، پشت هم بودن، زمان بيشتري را در كنار هم گذراندن و... نيازمنديم. بدون ترديد، توسعه بدون وفاق صورت نميگيرد و در تمام نظريههاي توسعهاي كه اين روزها مطرح ميشود، علاوه بر الگوهاي توسعه (در انواع مكاتب) كه خود يك بحث مفصل است (من در كتاب معماي دولت مدني به طور مفصل و كامل كشورهاي تازه صنعتي شده و الگوهاي برونرفت و نوع توسعه آنها را مورد بررسي قرار دادهام) اين موضوع مطرح است كه اگر جامعه همراهي نكند و اگر مجموعه ساخت قدرت در برنامه توسعه سهم و مشاركت نداشته باشد توسعه اتفاق نميافتد و برنامه توسعه شكست ميخورد. به طور مثال اگر شما قصد اصلاح ساختار قيمت انرژي را داريد، اگر جامعه همراهي نكند، همان اتفاقات سال ۹۸ رخ خواهد داد. اگر بخواهيد سياست فرهنگي خاصي اعمال كنيد و جامعه همراهي نكند اتفاقات سال ۱۴۰۱ تكرار خواهد شد. بدون اجتماعي كردن هر برنامهاي حتي يك كارخانه در يك سطح كوچك، توسعه با مانع مواجه ميشود. به طور كلي تصميمات سختي كه امروز كشور ما به آن نيازمند است (كه تنها يك فرصت 10 يا 15 ساله براي اخذ آنها را داريم و بعد از آن ناممكن است) كه بتواند ما از گذرگاههاي سخت به سمت توسعه عبور بدهد. جامعه با نظريه بقا كه صرفا نان و معيشت را تامين كند نميتواند به توسعه دست يابد. بقا پيششرط است، اما جامعه نياز به توسعه و بالندگي دارد. ما بدون نظريه وفاق، چه افقي با گروههاي سياسي، چه وفاق عمودي با جامعه امكان برونرفت از پيچيدگيها و بحرانهاي پيش رو و امروز ايران را نداريم و به توسعه نميرسيم و اين يك نظريه براي آينده ايران است.