دولت جديد و الگوي عدالتطلبي امام علي(ع)
از نظر ماهيت نسبت به همه جنبشهاي اجتماعي ايران از زمان مشروطيت داراي دو خصيصه بارز و متمايز فراگيري و الهامگيري از شعارهاي ديني بود. بدين سبب غالب شعارهاي انقلاب ۵۷ ملهم از منابع ديني به ويژه الگوگيري از حكومت علي بوده است شعار «حكومت علي را برقرار ميكنيم ما» يكي از شعارهاي غالب آن روزهاي پرشور بود حال بعد از ۴۰ سال از انقلاب، جامعه به شرايطي رسيده است كه نسل اول نه تنها شاهد تحقق معيارهاي علي در حكومتداري نيست بلكه ناظر بر شكلگيري شكافهاي طبقاتي عظيمي است كه از نظام سرمايهداري كه جوهره فرهنگي انقلاب ۵۷ در تعارض با آن بوده نيز مشمئزكنندهتر است زيرا حداقل در نظامات سرمايهداري قطبهاي ثروت در يك سيستم شفاف و عمدتا در بستر توليدات عظيم نرمافزاري و تكنولوژيكي و توليدات صنعتي به وجود ميآيند در حالي كه طبقات نوظهور صاحبان مكنت و ثروت در كشور ما به صورت خلقالساعه و غالبا با بهرهگيري از رانتهاي گسترده و دستاندازي به منابع پولي و درپي صدور تصميمات بيبهره از پشتوانه كارشناسي و متعاقب آن چندين برابر شدن ارزش داراييها در يك چشم بر هم زدن و زمينخواريهاي نجومي و ساير انواع چپاول به وجود آمدند لذا شكلگيري طبقه جديد ثروتمند در كشور محصول از بين رفتن اقتصاد و توليد و در نتيجه گسترش فقر و سقوط رفاه عمومي و تعميق بيسابقه شكاف طبقاتي و شيوع نهادينه شده و فراگير فساد بوده است.
البته وضعيت آشفته اقتصادي پيش گفته خود از عوارض مديريت ناكارآمد مديراني است كه يا شايستگي تصدي مسووليت را نداشته يا اينكه در پوشش مسووليت به جاي خدمت در پي استفاده مادي از امتيازات آن و برنامهريزي براي فرداي بعد از ترك مسووليت خود بودند. اين نحوه تقسيم مسووليتها در كشور در حالي جريان دارد كه معيار شايستهسالاري در حكومت امام علي(ع) از مهمترين و حساسترين ارزشهاي مورد تاكيد ايشان بوده و اصرار ايشان بر اين ارزش تا حدي بوده است كه توصيههاي مصلحتآميز مشاوران دلسوز خود را مبني بر مداراي هر چند كوتاهمدت و تاكتيكي براي ابقاي معاويه در مسند استانداري نميپذيرد و حكومت نوپاي خود را در معرض جنگي طولاني قرار ميدهد كه در نهايت جان و بقاي حكومت را فداي ارزشمداري ميكند ناكارآمدي مديريت كشور در تمام سطوح وفساد فراگير و رو به گسترش بودن فقر در اقشار مردم و عدم توزيع عادلانه امكانات و منابع و مسووليتها سبب شد كه بخش وسيعي از نسل جوان كشور نهتنها نسبت به دين بلكه با ارزشهاي اجتماعي و هويت فرهنگي ملي ديرپاي اين سرزمين بيگانه گردند و اين گسست هويتي، اين ملت را در برابر تندبادهاي حوادث آسيبپذير کرده و خطرات زيادي را متوجه آن سازد حال كه رييسجمهور منتخب با الگوي رفتاري ساده زيستي، صداقت در گفتار و عمل و با برجستهسازي گفتمان عدالت خواهي بخشي از اجتماع اكثريت نااميد را به ميدان آورده تا در امر انتخابات البته با نگاهي نه چندان اميدوار و به انتظار تحولات آتي مشاركت کنند بر ايشان و سازمان چينش هيات دولت و مسووليتهاي زير مجموعه فرض است كه معيارها و شاخصهاي حضرت امير در انتخاب كارگزاران را كه مبتني بر شايستگي و اجتناب از نشانداران با انگيزههاي مادي و قدرت طلبي بوده است را سرلوحه خود قرار بدهند همچنين همه آگاهان، علماي روشن ضمير و روشنفكران متعهد و تشكلهاي فرهنگي و رسانهها بايد در پرتو فضاي جديد نقش تاريخي خود را براي احياي هويت فرهنگي وايجاد نيروي بازدارندگي ملي كه ميتواند پشتوانه پيشبرد اهداف اصلاحگرايانه اجتماعي شود، ايفا کنند.