معناشناسي رفتارهاي يك سياستمدار
مهدي مطهرنيا
شخصا ديپلماسي را بخشي از ابزارمندي سياسي ميدانم. ابزارمندي سياسي به عنوان يك مفهوم كليدي به فرآيند استفاده از ابزارها و شيوههاي ديپلماتيك براي دستيابي به اهداف سياسي و اقتصادي و... اشاره دارد. اين مفهوم، توانايي كشورها در بهرهبرداري از مذاكره، ديپلماسي، ديپلماسي عمومي و حتي گسترهاي مانند نقش بدن وتشريفات مرتبط را در بر ميگيرد. هدف همه اين موارد از زبان بدن گرفته تا ديالوگها، استفاده از فن مذاكره و... به صورت بنيادين به منظور ايجاد توافقهاي متقابل و جلوگيري از منازعات به كار گرفته ميشوند. به اين ترتيب من باور دارم كه ابزارمندي سياسي، فراتر از ديپلماسي است و سياستمداران بايد با خردورزي و استراتژيهاي مناسب به دنبال دستاوردهاي مشترك (با ساير كشورها) باشند نه فقط پيروزيهاي مطلق. در ابزارمندي سياسي، شما تلاش ميكنيد با ايجاد فضاي مناسب از همه امكانات، توانمنديها و تجربيات، بهرهمند شويد تا به تقويت و بهبودي استراتژيهاي خود بپردازيد. در صورت قبول اين واقعيت، ديپلماسي در سايه ابزارمندي سياسي است كه دستاورد ميسازد. ديپلماسي قوي آن است كه به عنوان ابزاري براي نمايش قدرت سياسي كشور مطرح شود و نهايتا بر تحقق اهداف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... نايل شود. براي دستيابي به ديپلماسي موثر بايد پارادايمهاي مشخص داشت، سياستهاي كلان شفاف و دكترينهاي ويژه تدارك ديد و از بطن آنها استراتژي مناسبي اتخاذ كرد. براي دستيابي به اين اهداف بايد از تجربيات ديپلماتهاي برجستهاي چون محمدجواد ظريف، عراقچي، تخت روانچي و سفراي بنام كشور بهره برد.
همچنين بايد از ظرفيتهاي آكادميك كشور بهره برد تا بهترين نقشه راه فراهم شود. ابزارمندي سياسي به معناي توانمندي و قدرت سياسي است كه در موقعيتهاي مختلف به كار ميرود. لذا اين اصطلاح حتي ميتواند به عنوان ديپلماسي در نظر گرفته شود چرا كه به جنبههاي عملي و تاثيرگذار سياست خارجي توجه دارد ولي در عين حال فراتر از ديپلماسي است. اينجاست كه من ميتوانم ابزارمندي سياسي را تعريف و به پرسشهاي مطرح شده در زمينه رفتارهاي ديپلماتيك رييسجمهور در عرصههاي داخلي و خارجي پاسخ دهم.
ابزارمندي سياسي به توانايي يك كشور در مديريت روابط بينالملل و تحقق اهداف در فضاي جهاني اشاره دارد كه فراتر از سياست و ديپلماسي و شامل استراتژيها و تدابير عملي هم ميشود. با اين فرض، ميتوان اين پرسش را طرح كرد كه شيوهاي كه مسعود پزشكيان در حوزه تشريفات به كار گرفته تا چه اندازه در تحقق اهداف ايران در منطقه و نظام بينالملل اثرگذار خواهد بود؟ اين گزارهها فراتر از صرف ديپلماسي است. اگر صداقت پزشكيان، ارتباط روان او با مردم و سياستمداران، حركتهاي بدن او (Body language) بتواند اثرات مثبتي را به جاي بگذارد كه در كليت روابط منطقهاي و جهاني و تحقق اهداف تعريف شده كشور و نظام تاثيرات مثبتي داشته باشد و در عرصه داخلي هم توجه مردم را جلب كند، امري پسنديده است. به عنوان نمونه در حوزه مراسم رسمي بينالمللي، اصول ديپلماتيك اعلام ميدارد، ماموران رسمي سياسي شامل سفرا، كارداران و كارمندان وزارت خارجه مثلا اگر كت ميپوشند بر اساس قواعد ديپلماتيك بايد دكمه بالايي كت را بسته و ديگر دكمههاي كت را باز بگذارند و نه بالعكس. اينها قواعد ديپلماتيك است كه به صورت قرارداد در مدارس سياسي، دانشگاهها و دانشكدههاي روابط بينالملل تدريس ميشود. در مجامعي كه رييسجمهور به عنوان نماينده ملت بزرگ ايران ورود ميكند، چنين رفتارهايي اگر براي رسيدن به اهداف اثرگذار باشد، نه تنها نفي شدني نيست بلكه يك ضرورت غير قابل انكار است. البته بستگي به اين دارد كه در چه زمان در چه بافت موقعيتي و در چه مكان جغرافيايي تعريف شده اين زبان بدن و كلمات و... تاثيرگذار است تا از آن بهره برد. به عبارت روشنتر، رييسجمهور بايد بداند براي چه كشوري و چه ملتي و چه جامعهاي سخن ميگويد و در هر جامعهاي متناسب با ضرورتها و آداب سرزمين ياد شده از آنها استفاده كند. در غير اين صورت نفي صددرصدي رفتار رييسجمهور يا تاييد قطعي آن، عالمانه نخواهد بود. تفكر انتقادي ميگويد همه جوانب بايد با دقت بررسي شده و اقدامات لازم و متناسب با آن صورت گيرد.