فيلم، صلح و سفر به همراه كرگدن
سلام. من كرگدن هستم، اما نه يك حيوان وحشي، بلكه يك لندرور آفرود كه به همراه تيم ايران تراول شاتس، 6 سال پيش ماجراجويي بزرگي را به سوي مسكو آغاز كرديم. سفري كه پر از لحظات ناب، سختيها و از همه مهمتر، پيام صلح بود. قصه من از روزي آغاز شد كه چرخهايم روي جادههاي ايران چرخيد تا به ديگر نقاط دنيا برسيم و پيام مردم ايران را به جهانيان منتقل كنيم. همهچيز از مقابل «موزه صلح» تهران شروع شد؛ جايي كه مردمان اين شهر مقابل دوربين ما پيامهاي صلح خود را به اشتراك گذاشتند. هر كس با شور و اميد در مقابل دوربين ميايستاد، پيامش را ميگفت و سپس يك شيپور فوتبال را به نشانه آغاز سفري براي صلح به صدا در ميآورد. از آنجا بود كه صداي صلح در قلب من به صدا درآمد. ما از تهران به سوي جادههاي بيپايان حركت كرديم؛ كرج، قزوين، زنجان و سپس تبريز، هر شهر مثل يك صفحه جديد از داستاني بود كه در دل خود پيامهاي مردم براي صلح را به دنيا ميرساند. در هر شهري، با مردمي كه مشتاقانه پيام صلح خود را ميدادند، مصاحبه كرديم. هر پيام از زبان مردمان مختلف، نه تنها از ايران بلكه از سرزمينهاي ديگر، به من انرژي بيشتري ميداد. وقتي به ايروان و تفليس رسيديم، ميتوانستم حس كنم كه چقدر اين سفر براي همه ما عميقتر شده بود. نه فقط يك سفر جادهاي، بلكه يك سفر دروني. مردم ارمنستان و گرجستان با محبت و استقبال گرم از ما پيامهاي خود را ارسال كردند؛ پيامهايي كه بيانگر آرزوي يك جهان آرام و صلحآميز بود. با عبور از مرزها، به روسيه رسيديم. مسكو، جايي كه جهان در آنجا جمع شده بود؛ ملتهاي مختلف در جريان جام جهاني ۲۰۱۸، به نشانه وحدت و دوستي. در ميان آن همه هياهو و شور، من و تيم ايران تراول شاتس با دوربينهايمان، به دنبال انتقال همان پيام ساده و مهم بوديم: «صلح» در مسكو، صداي صلحي كه از تهران آغاز شده بود، به گوش جهانيان رسيد. شبي بود كه بعد از ساعتها رانندگي، به «سارانسك» رسيديم. تصميم گرفتيم چادرهايمان را روي سقف من برپا كنيم و براي استراحت آماده شويم. در حالي كه داشتيم وسايل را جمع ميكرديم، خانمي مهربان به سمت ما آمد. با لبخندي دلنشين نزديك شد و پيشنهاد كرد به خانهاش در همان نزديكي برويم. اول ترديد و كمي ترس داشتيم. اما او با اصرار و مهر خاصي ما را به خانهاش دعوت كرد.
وقتي وارد خانه خانم «والنتينو» شديم، با تميزترين تختها و ملحفههاي سفيد و مرتب مواجه شديم. او فرصتي به ما داد تا بعد از يك روز طولاني، دوش بگيريم و با آرامش استراحت كنيم. شب با حس راحتي و آرامش گذشت و صبح زود، با صدايي خوشايند بيدار شديم. صبحانهاي رويايي منتظر ما بود؛ ميزي كه با انواع مرباهاي خانگي پر شده بود، مرباهايي كه والنتينو با دستان هنرمندش درست كرده بود.
و حالا بايد آن بخش فوقالعاده از صبحانه را هم به ياد بياورم. درست وقتي كه داشتيم صبحانه لذيذمان را تمام ميكرديم و از مرباهاي خوشطعم لذت ميبرديم، صداي موسيقي روسي بلند شد. والنتينو با لباسي متفاوت وارد شد، با شادماني ميرقصيد و از ما هم دعوت كرد كه به او بپيونديم. همه ما با خنده و شادي با موسيقيهاي روس و ايراني شروع به رقصيدن كرديم و آن لحظات فراموشنشدني را با او جشن گرفتيم.
بعد از صبحانه، داستانهايي از همسر مرحومش كه نويسنده بود، تعريف كرد. او كتابهاي شوهرش را براي ما ورق زد و عكسهاي قديمي خانوادگيشان را به ما نشان داد. كمي بعد، با صدايي گرم و شاعرانه شروع به خواندن شعرهايي كرد كه بعدا فهميديم آنها را خودش سروده بود. اين لحظات شاعرانه و عميق، همچون نگيني بر اين سفر بينظير درخشيد و براي هميشه در خاطراتمان حك شد.
چه كسي ميتواند اين خاطرات زيبا را فراموش كند؟ اين شب به ما نشان داد كه صلح و دوستي نه فقط در كلمات بزرگ، بلكه در قلبهاي ساده و مهربان مردم عادي جاري است؛ كساني كه از دورافتادهترين نقاط دنيا به ما نشان دادند كه چگونه با دستهاي باز و دلهاي گشاده از مسافران استقبال ميكنند.
اين سفر پر از خاطرات، چالشها و لحظات هيجانانگيز بود، اما از همه مهمتر، پيامي بود كه با خود به همراه داشتيم؛ پيامي كه نشان ميداد سفر، نه تنها راهي براي كشف جهان است، بلكه پلي است براي برقراري صلح و همدلي ميان انسانها.
و حالا، من، كرگدن، به همراه تيم ايران تراول شاتس، آمادهايم تا داستان اين سفر از جمله اين شب خاص را در قالب مستند «صداي صلح» در رويداد «كمپ فيلم، صلح و سفر» كه همزمان با روز جهاني گردشگري و در هتل ديزين برگزار ميشود، به اشتراك بگذاريم. اين مستند كه همان فيلمي است كه در طول سفر به مسكو ضبط شد و به عنوان فيلم افتتاحيه اين رويداد نمايش داده ميشود، نه تنها سفر فيزيكي ما، بلكه سفر به دلهاي مردمان اين سرزمينها و پيام صلحي كه با خود به همراه داشتيم را بازگو خواهد كرد. در اين كمپ، جايي كه فيلمسازان و مسافران دور هم جمع ميشوند تا در مورد نقش فيلم و سفر در ترويج صلح جهاني صحبت كنند، شما هم ميتوانيد صداي صلح را بشنويد؛ صدايي كه از جادههاي تهران به مسكو طنينانداز شد و حالا در اين كمپ به گوش همه خواهد رسيد.
پ.ن: «كرگدن» نام خودرويي تجهيز شده براي سفر و متعلق به تيم مستندسازي ايران تراول شاتس است. «مسيح شريف»، مستندساز و فعال گردشگري، ايده سفر به همراه اين خودرو به جام جهاني مسكو را با اين رويكرد كه جام جهاني يك رويداد غيرسياسي است و ميتواند فرصتي براي رساندن پيام صلح مردم ايران به مردم دنيا باشد، مطرح و به همراه تيم خود در سال 2018 اجرا كرد. مستند مربوط به اين سفر با عنوان «صداي صلح» همزمان با روز جهاني گردشگري امسال در هتل ديزين تهران به نمايش درخواهد آمد.