• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5869 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۰ مهر

منتقد كاربلد تئاتر را در روزهاي سختش دريابيم

آشفتگي «رضا» آشفتگي تئاتر ايران است

سيدرضا اورنگ

عاشقان واقعي هنر، آنقدر با عشق كار كرده و مي‌كنند كه اكثر مواقع از خويش غافل مي‌شوند.گاهي نيز براي خود زندگي نكرده و نمي‌كنند. نمي‌دانيم اين را حسن بدانيم يا عيب؟ از ديد عاشق، تمام دردسرهايي كه در راه رسيدن معشقوق مي‌كشد، حسن است، اما از نظر كساني كه با عشق بيگانه‌اند، عيب  مطلق است.
عرصه تئاتر، صحنه مردان و زناني است كه عاشق واقعي بوده، تمام توان خويش را براي خدمت به آن به كار گرفته و همه سختي‌ها و دردسرها در اين راه را به جان بخرند  تا بتوان  نام تئاتري  بر آنان  نهاد.
رضا آشفته را سال‌هاست مي‌شناسم. به زحماتي هم كه براي تئاتر و اهالي آن كشيده، آگاه هستم. از دهه هفتاد قلم به دست شد  و كار خود را در  مطبوعات  آغاز كرد.
او با اينكه با عالم سينما آشنايي داشت، اما ترجيح داد در عرصه تئاتر فعال باشد و قلم بزند. طولي نكشيد كه در عرصه نقد تئاتر شهره شهر شد و نامش زبانزد خاص و عام.
مانند هر منتقد كاربلد و عاشقي، وقت مي‌گذاشت و بيشتر نمايش‌ها را با دقت مي‌ديد و از آنها لذت مي‌برد. بعضي  از آنها  را  نقد  و در  رسانه‌ها  منتشر مي‌كرد.
منتقدان واقعي تئاتر نسبت به سينما بسيار كمتر هستند؛ رضا آشفته در اين جمع محدود نيز كه همه متخصص تئاتر هستند،  شاخص  است.
هر نشستي كه براي نمايش‌هاي روي صحنه برگزار مي‌شد، وي حضور داشت و با نقدهاي علمي و كارشناسانه به گروه‌هاي تئاتري كمك شاياني كرد تا در كارهاي آينده‌شان قوي‌تر عمل كنند.
رضا آشفته، مدتي است درگير بيماري خانمان‌براندازي است و با آن دست‌وپنجه نرم مي‌كند. ايام سختي را مي‌گذراند، اما سخت‌تر از بيماري، بي‌مهري مديران تئاتر و برخي هنرمندان اين عرصه است كه به ديدارش نرفته  و جوياي حالش  نشده  و نمي‌شوند.
تئاتري‌ها يادشان رفته كه همواره دست به دامان او بودند تا با نقدهايش، هم آنان را راهنمايي كند و هم مخاطبان ترغيب شوند و به تماشاي نمايش آنان بنشينند ؟
زماني كه به وجود نازنين رضا محتاج بودند، لفظ «استاد...استاد...» از زبان‌شان نمي‌افتاد، اما به محض آنكه اين منتقد بي‌حاشيه و كاربلد دچار مشكل و زمينگير شد گويا زبانم لال چنين كسي اصلا وجود نداشته! در فرهنگ ما به اين بي‌وفايي گفته‌اند و مي‌گويند: «نامردي!» 
نمك خوردن و نمكدان شكستن در مرام ايرانيان اصيل نبوده و نيست. پس اين نمك‌ناشناسي از كجا ناشي شده است؟
مسوولان ريز و درشت تئاتر به خصوص معاونان هنري اسبق و سابق و امروز وزارت ارشاد و مديران مركز هنرهاي نمايشي، يادشان رفته رضا آشفته چه زحماتي براي هنر تئاتر كشيده؟ از ياد برده‌اند كه هرگاه دچار مشكل مي‌شدند دست كمك به سوي او دراز مي‌كردند؟
خدا مي‌داند چقدر در برگزاري جشنواره تئاتر فجر و ديگر جشنواره‌ها  از جان مايه گذاشت.
آقايان معاون هنري و مدير مركز هنرهاي نمايشي، براي رفع بلا  از وجود نازنين رضا  آشفته چه كرده‌ايد؟
سردمداران خانه تئاتر، آيا به ديدار اين منتقد سرشناس رفته و حالش را  پرسيده‌ايد؟
رضا آشفته با وجود تحمل بيماري و دست‌تنگي، هرگز درخواست كمك از كسي نكرده و نمي‌كند، اما وظيفه معاون هنري، مدير مركز هنرهاي نمايشي، سردمداران خانه تئاتر، اهالي تئاتر و رسانه‌هاست كه مشكلاتش را رفع كرده، از دردش كاسته و با حمايت و محبت به او روحيه  بدهند.
اگر دير بجنبيد و خداي ناكرده براي رضاي نازنين اتفاق تلخي رخ بدهد، همه شما مسوول بوده و شايسته لعن و نفرين خواهيد  شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون